مردم، قدرت و منافع (169)

۱۳۹۸/۱۱/۳۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۳۸۵۸

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

فصل یازدهم

    بازپس‌گیری امریکا

    حمله به سیستم حکمرانی ما  و نهادهای دانشی‌مان

من در این کتاب بحث کردم که برای بالا بردن استاندارد زندگی‌مان در 250 سال پیش دو قطب بزرگ وجود داشت: فهم بهتر از اینکه چگونه جامعه‌مان را سازماندهی کنیم (بازبینی و توازن، حاکمیت قانون)؛ و درک بهتر از طبیعت – پیشرفت در علم و فناوری. ما دیده‌ایم که چگونه ترامپ و تیمش سعی کرده بودند که هر دو قطب را به تحلیل ببرند – حداقل در برخی موارد هجمه آرام جمهوری‌خواهان به افراطی‌های تازه . سیاست ما به آن حد تنزل کرده که آنچه بدیهی بوده - مثلا حاکمیت قانون و سیستم بازبینی و توازن بازی- اکنون روزانه به چالش کشیده می‌شود. برای مثال ما حمله به سیستم قضایی و رسانه‌ای را شرح داده‌ایم. در حالی که سیستم‌های بازبینی و توازن ما به‌طور کم و بیش کار کرده‌اند، برخی از مقررات کلیدی تغییر یافته‌اند. اما ترامپ و خانواده‌اش حالا می‌بینند که سیستم بازبینی و توازن ما مانع برنامه آنها در بازسازی اقتصاد و جامعه ما در جهت خدمت بیشتر به کادر رانت جویان آنها می‌شود. و به همین خاطر آنها حمله شان را به این نهادها برجسته‌تر کرده‌اند. واضح است که اگر ما می‌خواهیم که نهادهای دمکراتیک مان را نگه داریم، باید به‌طور دایم هوشیار باشیم.  در اینجا تلاشی برای غارت حقیقت و علم از سوی رهبران سیاسی که هیچ حد و مرزی را برای خود تحمل نمی‌کنند و نسبت به آنچه برای تقویت قدرتشان با دستکاری بدترین غریزه رای‌دهندگان انجام می‌دهند احساس ندامت نمی‌کنند، وجود دارد. همانطور که تاکید شد، شاید خطرناک‌ترین جنبه دولت ترامپ در دراز مدت حمله به معرفت‌شناسی است – اعتقادات ما به آنچه حقیقت دارد و اینکه چگونه به حقیقت دست یابیم. سخت‌ترین وظیفه ترمیم شکاف عمیقی است که در بدنه سیاسی ما رخ داده. تقسیم‌های رشد اقتصادی در حال تشدید شدن در دیگر بخش‌های کشور است. مهم‌ترین نکته این است که اگر تمامی بخش‌های کشور ما می‌خواهند همراه با هم خوب عمل کنند نیازمند محدود کردن نابرابری ثروت و درآمد است، یعنی آنکه غایت نابرابری، از آن نوعی که ما امروزه داریم منجر به نابرابری در قدرت از جمله قدرت سیاسی می‌شود که در این زمینه توضیح دادیم که چگونه انواع بازبینی و توازن اجتماعی مورد نیاز است. در حالی که قدرت بازار در هر عصری به ویژه در رسانه‌ها موجب نگرانی است. ما تقریبا شواهدی داریم از اینکه چگونه قدرت بازار در آن بخش (رسانه‌ها) می‌تواند پیامدهای سیاسی را دستکاری کنند یا شکل دهند. کوتاه سخن آنکه، تخریبی که دارد بر نهادهای اقتصادی و سیاسی ما وارد می‌شود کاملا قابل لمس است. آن را نمی‌شود یک شبه به حالت گذشته برگرداند: این میراثی خواهد بود که بعد از آنکه ترامپ رفت مدت‌ها برای حل آن زمان می‌برد.

 

ارسال نظر