دوباره بخار اسپرسو و خنده مردم در هم میپیچد
آیسان زرفام|
با خاموش شدن آسمان، چراغها یکی یکی روشن میشد، کیوسکها کرکرهها را بالا میدادند، ونهای رنگارنگ پارک میکردند و در عقب ماشین را بالا میدادند. بخارهای خوشبو در هم میپیچیدند و بالا میرفتند، از بوی اسپرسو تا آش و کباب خیابان را پر میکرد و این صدای پای مردم و همهمه خندهها و گپهای آنها بود که شب خاموش را روشن میکرد.
خیابان سیتیر، باب همایون، پاکنژاد و...؛ اصطلاح «استریتفود» در تهران با این خیابانها بر سر زبانها افتاد. خیابانهایی که به ویژه در شبها به محل کار کیوسکها و ونهای عرضهکننده خوراک و نوشیدنی تبدیل میشدند و با استقبال زیاد مردم روبرو بودند.
استریتفودها در همه شهرهای بزرگ دنیا یکی از جاذبههای گردشگری هستند. پاتوقهایی که شبهای شهر را تا دیروقت نورانی میکنند، اوقات خوشی را برای مردم فراهم میکنند و بعد از یک روز سخت کاری نشاط اجتماعی را به شهروندان برمیگردانند.
اینخیابانها فرهنگ غذایی عامیانهای را هم به گردشگران غیر شهروند نشان میدهند و فرصتی را برای آنها که دوست دارند ارتباط نزدیکتری با مردم شهر مقصد داشتهباشند، فراهم میکنند.
از جوانها که دور هم در خیابانها جمع شده و گپ میزنند تا خانوادهها که پس از از سر کار برگشتن والدین، فرصت میکنند که تفریحی دستهجمعی تا آخر شب در کنار هم داشته باشند، استریتفودها علاوه بر کارکرد اقتصادی بر فرهنگ تفریح هم تاثیر میگذارند. استریتفودها اگر چه در تهران سر و صدای زیادی داشتند و جدیدتر بودند اما در دیگر شهرهای ایران به ویژه شهرهای جنوبی که روزها گرم و شبهای خنکتری دارند مدتهاست که مورد استقبال هستند. در تهران همانقدر که از این خیابانها و این نوع تفریح استقبال شد، حاشیههایی را نیز به دنبال داشت.
یکی از حاشیهها جانمایی نامناسب برخی از این استریتفودها مانند خیابان سیتیر بود که در کنار گنجینه موزه ملی قرار گرفت و نگرانیهایی را برای امنیت این موزه به وجود آورد. حاشیه دیگر این مراکز شروع بحث زیست شبانه بود. در شهرهای بزرگ دنیا بخش قابل توجهی از درآمد واحدهای صنایع غذایی و اصناف تفریحی و گردشگری از زنده بودن شب در شهرهای بزرگ به دست میآید و یکی از مراکز اصلی زیست شبانه در شهرها استریتفودها هستند اما در تهران مسائل امنیتی و فرهنگی باعث شد که ایده زیست شبانه چندان مورد قبول قرار نگیرد و تقاضای فعال بودن استریت فودها بعد از نیمه شب با موافقت مسوولان شهری و انتظامی روبرو نشد، مگر در ایام ویژهای مانند ماه رمضان. ماه رمضان همیشه برای استریت فودها یکی از ایام پر رونق بوده است، دکههای کباب واش و ... بعد از افطار رونق میگرفت و فرصت اندکی که برای زیست شبانه بیشتر پیش میآمد معمولا در بین مردم بسیار طرفدار داشت. امسال اما ماجرا جور دیگری است. خبری از رفتو آمد ون-کافهها در استریتفودها نیست، دکههای مختلف غذا همه یک دست شدهاند، چراغها خاموش، کرکرهها پایین. پرنده در استریتفودها پر نمیزند. شیوع ویروس کرونا دلخوشیهای کوچک را هم از شهروندان گرفته است. اگر چه بسیاری از رستورانها و کافهها بعد از اذان مغرب میتوانند به صورت بیرون بر به مردم خدمات عرضه کنند اما به دلیل ازدحام در استریتفودها این دکهها اجازه فعالیت ندارند که البته این تصمیم کاملا منطقی، درست و در جهت حفظ سلامت شهروندان است. یکی از کیوسک داران خیابان باب همایون به خبرنگار «تعادل» میگوید: بیش از 2 ماه و نیم است که به کلی تعطیل کردهایم، این تصمیم شهرداری بود. در این مدت درآمدی هم نداشتیم و مشخص نیست این وضعیت تا کی ادامه پیدا میکند اما از طرفی هم از پرداخت اجاره ماهانه کیوسکها معاف هستیم.
سال گذشته که بحثهای فراوانی در مورد ساعات کار استریت فودها و زیست شبانه در جامعه مطرح بود هیچکس فکرش را هم نمیکرد که سال آینده دیگر فرصتی برای فکر کردن به این مسانل نمیماند. این ویروس کوچک وحشتناک دلخوشیهای زندگی روزمره ما را گرفته اما همیشه اینطور نخواهد ماند، دوباره بخار خوشبوی کباب وآش در آسمان میپیچد، و صدای دستگاه اسپرسوساز ونهای رنگی در صدای هیاهو و خنده مردم خیابان گم میشود.
