رسانه‌ها در جدال با جست‌وجوي هوشمند

وقتي هوش مصنوعي جاي كليك را مي‌گيرد

۱۴۰۴/۰۸/۱۳ - ۰۰:۰۸:۱۳
کد خبر: ۳۶۴۳۷۲
وقتي هوش مصنوعي جاي كليك را  مي‌گيرد

هوش مصنوعي نه‌تنها شيوه جست‌وجوي ما در اينترنت را تغيير داده، بلكه بنيان اقتصادي وب را نيز زير و رو كرده است.

هوش مصنوعي نه‌تنها شيوه جست‌وجوي ما در اينترنت را تغيير داده، بلكه بنيان اقتصادي وب را نيز زير و رو كرده است. مرورگرها و موتورهاي جست‌وجوي جديد كه پاسخ را مستقيماً در صفحه نتايج توليد مي‌كنند، الگوي قديمي «جست‌وجو و كليك» را كنار زده‌اند و عصري تازه به نام «دوران پسا-كليك» را رقم زده‌اند؛ عصري كه در آن رسانه‌ها، ناشران و حتي ويكي‌پديا با بحراني تازه در ديده‌شدن روبرو هستند . در سال‌هاي اخير، يكي از بنيادي‌ترين تغييرات تاريخ اينترنت در حال وقوع است. موتورهاي جست‌وجوي مجهز به هوش مصنوعي، ديگر مانند گذشته فقط فهرستي از لينك‌ها ارايه نمي‌كنند، بلكه پاسخ نهايي را مستقيماً در صفحه نتايج توليد مي‌كنند. قابليت‌هايي نظير «AI Overviews» در گوگل يا مرورگرهاي هوشمندي چون Perplexity و ChatGPT Search، مسير سنتي «جست‌وجو → كليك → مرور سايت‌ها» را دگرگون كرده‌اند.  اين تحول صرفاً يك به‌روزرساني فني نيست؛ بلكه بازتعريف تجربه جست‌وجوست. كاربران امروزي ديگر به دنبال لينك نيستند، بلكه به دنبال پاسخ‌اند. همين تغيير ساده، بنيان مدل اقتصادي وب را به لرزه انداخته است. رسانه‌ها، ناشران ديجيتال، شركت‌هاي آموزش آنلاين و حتي پلتفرم‌هايي مانند ويكي‌پديا، همه در حال از دست دادن ترافيك و درآمدهاي ناشي از تبليغات كليكي هستند.

    اقتصاد پسا-كليك؛ وقتي پاسخ مهم‌تر از منبع مي‌شود

در دنياي جديدي كه به سرعت در حال شكل‌گيري است، مفهوم «كليك» ديگر معيار موفقيت نيست. اقتصاد ديجيتال از «اقتصاد كليك» به سمت «اقتصاد پسا-كليك» حركت مي‌كند؛ عصري كه در آن، ارزش نه در تعداد بازديد بلكه در ميزان حضور و ديده‌شدن محتوا در پاسخ‌هاي توليدشده توسط هوش مصنوعي تعريف مي‌شود. پيش‌تر، رقابت ميان برندها و رسانه‌ها بر سر جايگاه نخست نتايج جست‌وجو بود، اما امروز رقابت اصلي بر سر اين است كه نام آنها در پاسخ توليدشده توسط مدل‌هاي زباني بيايد. در چنين شرايطي، حتي اگر منبع اصلي اطلاعات باشي، ممكن است خوانده نشوي - چون پاسخ پيش از كليك در اختيار كاربر قرار گرفته است.

   كاهش معنادار نرخ كليك؛ زنگ خطر  براي وب‌سايت‌ها

بر اساس تحليل شركت «GrowthSRC Media» از بيش از ۲۰۰ هزار واژه كليدي، نرخ كليك روي نتايج گوگل با شيبي تند رو به سقوط است. جايگاه نخست كه تا چند سال پيش حدود ۲۸ درصد از كليك‌ها را جذب مي‌كرد، اكنون تنها ۱۹ درصد سهم دارد. رتبه دوم از ۲۰.۸ درصد به ۱۲.۶ درصد كاهش يافته است- افتي ۳۹ درصدي. اين اعداد نشانه تغييري عميق در رفتار كاربران است. كاربران با ديدن خلاصه‌اي از پاسخ در بالاي صفحه، معمولاً ديگر روي لينك‌ها كليك نمي‌كنند. مطالعه مركز تحقيقات پيو در ژوئيه ۲۰۲۵ نشان مي‌دهد تنها ۸ درصد كاربران پس از مشاهده خلاصه هوشمند، روي نتايج كليك مي‌كنند؛ در حالي كه در صفحات بدون خلاصه، اين رقم نزديك به ۱۵ درصد است. حتي يك‌چهارم كاربران پس از ديدن خلاصه، بدون هيچ كليكي صفحه را ترك مي‌كنند. در ميانه سال ۲۰۲۴ تنها حدود ۱۰ هزار كلمه كليدي با قابليت

«AI Overview» پوشش داده مي‌شد، اما در سال ۲۰۲۵ اين عدد به بيش از ۱۷۲ هزار رسيده است. اين رشد ۱۷ برابري به‌روشني نشان مي‌دهد كه مسير جست‌وجو از «مرور سايت‌ها» به «دريافت پاسخ فوري» تغيير جهت داده است.

    رسانه‌هايي كه ديده مي‌شوند  اما خوانده نمي‌شوند

رسانه‌هاي خبري بيش از ديگران اثر اين تغيير را حس كرده‌اند. مدل اقتصادي بسياري از آنها بر پايه جذب ترافيك از گوگل و ساير موتورهاي جست‌وجو بنا شده بود. اما حالا همان موتورهاي جست‌وجو، عملاً در نقش رقيب ظاهر شده‌اند. به عنوان مثال، وب‌سايت بريتانيايي MailOnline از افت چشمگير تعامل كاربران پس از نمايش خلاصه‌هاي هوش مصنوعي در نتايج گوگل خبر داده است.  نرخ كليك در دسكتاپ به زير ۵ درصد و در موبايل به حدود ۷ درصد رسيده است. كاربران ديگر نيازي به مراجعه به سايت اصلي احساس نمي‌كنند، زيرا پاسخشان را در همان صفحه دريافت كرده‌اند. نمونه مشابه، Business Insider است كه طي سه سال گذشته با افت ۵۵ درصدي ترافيك ارگانيك مواجه شده و همين امر باعث كاهش درآمد تبليغاتي و در نهايت تعديل ۲۱ درصد از كاركنانش شده است. مديرعامل The Atlantic نيز هشدار داده كه ترافيك اين رسانه از موتورهاي جست‌وجو به سمت صفر ميل مي‌كند - نشانه‌اي از فروپاشي الگوي سنتي دسترسي به محتوا.

     ويكي‌پديا؛ قرباني موفقيت خود

شايد هيچ مثالي بهتر از ويكي‌پديا نتواند تناقض اقتصاد پسا-كليك را نشان دهد. اين دايره‌المعارف آزاد، يكي از منابع اصلي پاسخ‌دهي مدل‌هاي هوش مصنوعي است، اما كاربران به جاي مراجعه به سايت، پاسخ خود را از طريق همان خلاصه‌هاي توليدشده مي‌گيرند. در سال گذشته، ويكي‌پديا با كاهش ۸ درصدي بازديد مواجه شد؛ رقمي كه در ظاهر كوچك است اما آثار عميقي دارد. كمتر ديده‌شدن سايت به معناي كاهش مشاركت داوطلبان، افت انگيزه براي ويرايش و همچنين كاهش درآمدهاي خرد حمايتي است - همان كمك‌هاي مالي كوچكي كه بقاي ويكي‌پديا را تضمين مي‌كردند. اين يعني حتي پروژه‌اي غيرانتفاعي و مردمي نيز از تبعات عصر جست‌وجوي بدون كليك در امان نيست.

   تحول در بازاريابي محتوا؛ از سئو تا هوش مصنوعي

با تغيير رفتار كاربران، مفهوم بهينه‌سازي محتوا (SEO) نيز زير و رو شده است. ديگر صرف بالا آمدن در نتايج جست‌وجو كافي نيست. محتوايي بايد توليد شود كه براي مدل‌هاي زباني قابل‌فهم، شفاف و قابل‌ارجاع باشد. كارشناسان مي‌گويند توليدكنندگان محتوا بايد ساختار نوشتاري خود را به‌گونه‌اي بازطراحي كنند كه اطلاعات كليدي، مستند و شفاف در اختيار الگوريتم‌ها قرار گيرد. محتواهايي كه مبهم يا فاقد استناد باشند، احتمال كمتري دارند در پاسخ‌هاي هوش مصنوعي بازتاب يابند. به همين دليل، «سئو براي هوش مصنوعي» به تدريج جاي «سئو براي گوگل» را مي‌گيرد. در اين ميان، شفافيت ساختاري، نظم منطقي، وضوح معنا و استفاده از منابع معتبر، به مهم‌ترين معيارهاي ديده‌شدن در فضاي جديد تبديل شده‌اند.

    پلتفرم‌هاي اجتماعي؛  ميدان تازه جست‌وجو

در همين زمان، نقش پلتفرم‌هاي اجتماعي نيز دگرگون شده است. تيك‌تاك، رديت و يوتيوب به پايگاه‌هاي جست‌وجوي جديد كاربران تبديل شده‌اند. بسياري از كاربران نسل Z ترجيح مي‌دهند به جاي جست‌وجوي متني در گوگل، پاسخ خود را از ويدئوها يا پست‌هاي كاربران ديگر بيابند. براي برندها و رسانه‌ها، اين تغيير به معناي لزوم بازآرايي استراتژي است. ديگر تنها حضور در صفحه نتايج كافي نيست؛ بلكه بايد در مسير جريان اطلاعات حضور داشت- چه در شبكه‌هاي اجتماعي، چه در پلتفرم‌هاي تعاملي و چه در ميان پاسخ‌هاي هوش مصنوعي. به بيان ديگر، مرز ميان «رسانه»، «پلتفرم» و «موتور جست‌وجو» در حال از ميان رفتن است. اكنون همه آنها بخشي از يك اكوسيستم يكپارچه‌اند كه در آن محتوا، به جاي حركت بين سايت‌ها، مستقيماً در دسترس كاربر قرار مي‌گيرد.

    اينترنتي تازه با منطقي تازه

تحول كنوني، صرفاً تغيير يك ابزار يا نسخه نرم‌افزاري نيست؛ بلكه بازتعريف كامل اقتصاد وب است. مرورگرها و موتورهاي جست‌وجوي هوشمند، نقش سنتي خود به عنوان دروازه ترافيك را از دست داده‌اند و به توليدكنندگان پاسخ تبديل شده‌اند. در اين جهان جديد، ارزش اقتصادي نه در كليك بلكه در اعتماد و اعتبار است. برندها و رسانه‌ها بايد بياموزند چگونه در پاسخ‌هاي توليدشده توسط مدل‌هاي هوش مصنوعي حضور يابند و چگونه با كاربران در محيط‌هاي جديد ارتباط بگيرند. وب همچنان زنده است، اما ديگر همان وب قديمي نيست. دوران پسا-كليك آغاز شده و بازيگران اين زيست‌بوم، ناگزيرند خود را با واقعيت تازه‌اي وفق دهند؛ واقعيتي كه در آن، هوش مصنوعي نه فقط راهنماي جست‌وجو بلكه داور ديده‌شدن است.