سینما هنری است که روی دیگر آن صنعت است از همین رو صنعت سینما رابطه تنگاتنگی با اقتصاد پیدا میکند.
این رابطه دوسویه درآمدزایی و ادامه حیات سینما را ممکن میکند بهگونهیی که در هنریترین جشنوارههای سینمایی جهان ازجمله جشنواره فیلم کن فرانسه، برلین، مسکو، توکیو، هند، مراکش و.... درکنار تاکید بر جنبه هنری فیلمها در حاشیه برگزاری جشنواره بازاریابی برای فیلمهای شرکتکننده برپا میشود. ضمن این که صبغه هنری جشنوارهها به خودی خود تا حدودی بازار آتی فیلمهای شرکت داده شده را تضمین کرده و تهیهکنندگان در طول برگزاری جشنواره با شرکتهای پخش فیلم قراردادهایی برای نمایش و دوبله فیلم در بازارهای داخلی و خارجی میبندند.
این توضیح درباره جشنوارههای هنری بود و گرنه در مراسمی مانند اسکار که عمدتا بهدنبال برجسته کردن جنبههای تجاری آثار منتخب است، بازاریابی در متن مراسم جریان دارد. در واقع شرکت در جشنواره سوای هویت هنری یا تجاری آن بازار فیلمهای به نمایش درآمده را تا حدودی تضمین میکند. اما جشنوار فیلم فجر متاسفانه هیچ یک از کارکردهای هنری و تجاری را به نمایش نمیگذارد.
فیلمها ظاهرا ناچار هستند که در این جشنواره شرکت جویند بدون اینکه در بازاریابی آنها تاثیر مستقیم داشته باشد. چه بسا فیلمی که در جشنواره به نمایش درآید و مورد تشویق و توجه تماشاچیان و منتقدان قرار گیرد اما در عرصه عمل فیلم مزبور هیچگاه به نمایش عمومی در نیاید و یا بالعکس! ما در اینجا در پی آسیبشناسی ساختار جشنواره فیلم فجر نیستیم (به نظر میرسد که این نقیصه در زمینه سایر جشنوارهها و نمایشگاههای هنری و فرهنگی ازجمله نمایشگاه کتاب، جشنواره موسیقی و تئاتر فجر و... نیز صدق کند از این رو بررسی آن فرصتی مطلوب میطلبد) اما به نظر میرسد یکی از موانع بزرگ تجاری در جشنواره فیلم فجر جنبه ملی بودن (به معنی داخلی) آن است. در چنین رویدادی که از بیهویتی هنری مشخصی نیز رنج میبرد، تعدادی تندیس و لوح بین فیلمهای داخلی در رقابتی ساده و بیهیجان توزیع میشود و منتقدانی چند برای بازدیدکنندگان کم تعدادی این فیلمها را تفسیر میکنند.
در نتیجه کمتر شرکت پخشکننده خارجی حاضر به حضور در چنین رویداد محدودی میشود. از یک سو ملی بودن جشنواره که به معنی عدم حضور جدی فیلمهای خارجی در آن است، نداشتن هویت هنری و فرهنگی مشخص در طول سالهای برگزاری جشنواره بهدلیل دولتی بودن آن است زیرا با تغییر هر دولت و رویکرد هنری و فرهنگی این جشنواره دچار تغییر رویکرد هنری و فرهنگی میشود، سختگیری در محتوای فیلمها همچنین بیتوجهی فیلمسازان و تهیهکنندگان به بازارهای خارجی برای نمایش موفق فیلمهای ایرانی و مهمتر از همه بیتوجهی دولتها به مقوله اقتصاد سینما و موضوعی به نام اقتصاد فرهنگی باعث شده که جشنواره فیلم فجر دستکم از نظر اقتصادی و تجاری به رویدادی کم اثر برای بخش اقتصاد سینمای ایران تبدیل شود. این درصورتی است که بسیاری از کشورهایی که داعیه فرهنگی مشخصی نیز ندارند به هنر و فرهنگ بهویژه سینما بهعنوان یکی از اقلام صادراتی مهم که میتواند باعث گسترش فرهنگ آنان در دنیا شود نگاه میکنند. در این زمینه امریکا، هند، مصر، روسیه، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی حضوری فعال دارند.
حتی کشورهایی مانند ترکیه و کره جنوبی که سالها از نظر تولید فیلم از ایران عقبتر بودند اینک به تولیدکنندگان عمده فیلم و سریال در منطقه و جهان تبدیل شدهاند که گذشته از اینکه کالای فرهنگی خود را به جهان صادر میکنند با ایجاد درآمدهای ارزی سینمای این کشورها بینیاز از کمکهای دولتی شده و بهتدریج به یکی از شاخههای قدرتمند اقتصادی و فرهنگی این کشورها مبدل شده است. درآمد جهانی سینما در سال 2014 بیش از 90میلیارد دلار برآورد شده که طبق پیشبینیها در سال 2018 به 110میلیارد دلار بالغ خواهد شد. سهم هالیوود در سال 2012 حدود 700/34میلیارد دلار بوده است.
بالیوود مشابه هندی هالیوود نیز در سال 2012 از فروش فیلم و حق پخش تلویزیونی آن حدود 9میلیارد دلار در آمد داشته که با توجه به روند رو به افزایش ضریب نفوذ تلویزیون و شبکههای تلویزیونی در هند و کشورهای همسایه که ارزش پخش تلویزیونی را به 6/6 میلیارد دلار رسانده، کارشناسان برای در آمد سالانه سینمای هند در سال آینده رشدی 20درصدی را پیشبینی میکنند. ترکیه نیز در سال 2012 از صادرات سریال تلویزیونی بیش از 200میلیون دلار درآمد داشته است. اگرچه این رقم در برابر حدود 35میلیارد دلار امریکا رقم ناچیزی است اما باید این را در نظر داشت که اقتصاد ترکیه به مراتب از اقتصاد امریکا کوچکتر و این کشور از سال 2003 برای تولید و صادرات سریال برنامهریزی کرده است. همانطور که اشاره شد اینها درآمدهای مستقیم از تولید فیلم است درحالی که صدها محصول جانبی سینما از مد لباس گرفته تا تبلیغات و عکس و هجوم توریست برای تماشای فیلمها در مدت برگزاری جشنوارهها و حق پخش تلویزیونی مراسم آن میلیاردها دلار نصیب سینما و دستاندرکاران آن در این کشورها میکند. اینها سوای از اشتغالزایی صنعت سینماست. طبق آخرین آمارها حدود 2میلیون و 100هزار شغل وابسته به سینما و صنعت سینما در هالیوود مشغول بهکار هستند که مجموع دستمزد این بخش 143میلیارد دلار در سال 2010 بوده است.