گروه جهان
زنگ خطر برای خبرنگاران در افغانستان به صدا درآمده است. طالبان رسما اعلام کرده که از این پس بهطور سیستماتیک به رسانههای این کشور حمله خواهد کرد. یک روز پس از اینکه اشرف غنی، رییسجمهوری این کشور در واکنش به حمله انتحاری هفته گذشته علیه کارمندان تلویزیون طلوع گفت: «آزادی بیان قابل معامله نیست» اغلب رسانهها از لزوم حمایت دولت از رسانهها در برابر حملات طالبان سخن گفتهاند.
روزنامه هشت صبح افغانستان نوشته، طالبان سه ماه قبل دو رسانه تصویری را تهدید کردند. مدیران رسانهها و اتحادیههای خبرنگاری در برابر این تهدید ایستادند. حکومت نیز وعده داد تا در برابر این تهدیدها تدابیر لازم را اتخاذ کند. با وجود این تدابیر، خودرو حامل کارمندان شبکه تلویزیونی طلوع هدف قرار گرفت.
واقعیت این است که رسانههای افغانستان یکی از دستاوردهای مهم پس از توافق بن به شمار میآیند. هماکنون نزدیک به 80شبکه تلویزیونی، 200رادیو، بیش از 10آژانس خبری و حداقل 20روزنامه در شهر کابل فعالیت دارند. در زمان طالبان فقط رادیو «صدای شریعت» فعال بود و غیر از چند رسانه محدود خارجی، هیچ رسانه داخلی در افغانستان فعالیت نداشتند. بنابراین طالبان در نبود رسانههای آزاد در هر گوشه کشور دست به جنایت میزدند و جنایاتشان هیچ بازتابی پیدا نمیکرد.
سیاست زمینسوخته، قتل مکرر مردم در کندی پشت، قتلعام مردم در مزار شریف، یکاولنگ و... هیچیک در آن زمان بهدرستی بازتاب رسانهیی نداشتند. ولی شرایط امروز متفاوت است. اکنون در هر گوشهیی از افغانستان که طالبان دست به جنایت میزنند، توسط رسانههای جمعی بازتاب داده میشود. در واقع رسانههای آزاد تمام فعالیتهای طالبان را زیر ذرهبین دارند. طالبان در حضور رسانههای آزاد هرگز نمیتوانند در میان مردم و افکار عمومی جایگاه مناسب کسب کنند. رسانههای آزاد به افزایش آگاهی مردم در گوشه و کنار کشور نیز کمک کردهاند. امروز سطح معلومات یک پیرمرد روستایی به اندازه یک فرد تحصیلیافته در پایتخت افغانستان است. روزانه دهها رسانه تصویری و شنیداری اخبار و اطلاعات را در اختیار مردم قرار میدهد. فضای مجازی نیز فرصتهای قوی را برای اطلاعرسانی در این کشور فراهم کرده است، بهطوری که سرعت اطلاعرسانی از طریق فضای مجازی امروز، به مراتب بیشتر از هر رسانه دیگری است.
مردم با استفاده از فضای مجازی نفرت خود را از رفتار طالبان اعلام میکنند. تظاهرات بیستم آبان ماه در کابل محصول فعالیت نسل جوان و تحصیلیافته بود. طالبان بهخوبی درک کردهاند که در جنگ روانی، تبلیغاتی و رسانهیی شکست خوردهاند. بازتاب جنایتهای طالبان در حملههای کور، انتحاری و انفجاری همیشه موجی از نفرت را نسبت به طالبان ایجاد کرده است. قدرت جنگ نرم در رویداد ولایت قندوز به خوبی نمایان شد.
طالبان با رویکرد خشونتآمیز علیه رسانهها تلاش کردند تا فضای رعب و وحشت را حاکم کنند و رسانهها را وادار به عقبنشینی کنند. واکنش مردم نسبت به حمله اخیر طالبان نشان داد که این گروه، پیروز جنگ علیه رسانهها نخواهد شد. پس از واقعه «چهارشنبه سیاه» تمام مقامها و مردم با قربانیان این رویداد غمشریکی (همدردی) کردند. عملکرد طالبان علیه رسانهها در داخل و خارج از کشور مورد نکوهش قرار گرفت و غیر از یک نماینده مجلس، هیچ فرد یا گروهی عملکرد طالبان را تایید نکردند. مدیران رسانهها و نهادهای خبرنگاری نیز همبستگی خود را با شبکه طلوع اعلام کردند.
بیستم آبان ماه یک عامل انتحاری به مینیبوس کارمندان شبکه تلویزیونی طلوع در کابل حمله کرد که در جریان آن 7نفر کشته و دستکم ۲۵نفر زخمی شدند. طالبان مسوولیت این حمله را بهعهده گرفتند. اعضای فدراسیون خبرنگاران افغانستان این حمله را شدیدا محکوم کرده و آن را «چهارشنبه سیاه» در تاریخ رسانهیی افغانستان نامگذاری کردند.
هشت صبح افغانستان در ادامه گزارش خود آورده است: بهنظر میرسد که طالبان در جنگ با رسانهها بازنده شدهاند. طالبان با این رفتار رسانهها و افکارعمومی را در برابر خود قرار دادند. اکنون همه دریافتهاند که طالبان به هیچکس و گروهی رحم نمیکنند. در اصل طالبان با رویداد چهارشنبه ثابت کردند که علیه تمام مردم افغانستان دستور جنگ دادهاند.
فشردن گلوی رسانههای تاثیرگذار
ملک ستیز، پژوهشگر ارشد افغان روابط بینالملل، در این باره در روزنامه هشت صبح افغانستان مینویسد: «تهدید طالبان بر رسانههای اثرگذار و متعهد افغانستان، در چارچوب جنگ فکری که از سوی سازمان استخبارات نظامی پاکستان (آیاسآی) رهبری میشود، سازماندهی و عملی میشود. طالبان مجریان این برنامهها هستند. حمله بر رسانه اثرگذاری چون شبکه تلویزیونی طلوع پیامدهای بیشتر فکری نسبت به فتح یک ولایت برای طالبان دارند. از اینرو مهمترین بازده جنگ تاثیرگذاری فکری بر شهروندان خوانده شده است. سازماندهندگان این جنگ در شناسایی رسانههای تاثیرگذار موفق بودهاند. تلویزیون «طلوع» نهاد تاثیرگذار بر ذهنیت اجتماعی است. اگر آیاسآی بتواند گلوی این رسانه و دیگر رسانههای تاثیرگذار را خفه کند، شکست فرسایشی نظام سیاسی افغانستان به دست طالبان فراهم میشود. متاسفانه این برنامه خطرناک ادامه خواهد یافت. اگر سازمان اطلاعات افغانستان نتواند، عوامل این جنگ فکری را محدود کند، شکست استراتژیک دولت افغانستان در برابر طالبان اجتنابناپذیر خواهد شد. ملکستیز مینویسد: «دولتمردان در کابل باید بدانند که حمله به رسانهها، نشانهگیری «مغز» دولت
افغانستان است و دولت باید منابع و ظرفیتهای لازمی را برای حمایت از مغز خویش فراهم کند، بهویژه اینکه سازماندهندگان این جنگ احتمالا از هیچ تلاشی برای حذف فیزیکی چهرههای سرشناس و تاثیرگذار رسانهها دریغ نخواهند کرد.»