اهميت بهره‌وري انرژي

۱۴۰۴/۰۹/۰۱ - ۰۰:۴۵:۵۹
کد خبر: ۳۶۶۷۷۵

چالش انرژي ايران كمبود توليد نيست؛ اتلافي است كه در سه حلقه توليد، انتقال و مصرف انباشته شده است.

فرج‌الله معماري

چالش انرژي ايران كمبود توليد نيست؛ اتلافي است كه در سه حلقه توليد، انتقال و مصرف انباشته شده است. نيروگاه‌هاي كم‌بازده، شبكه انتقال و توزيع با تلفات بالا و ساختمان‌هايي كه حدود ۴۰ درصد انرژي كشور را مصرف مي‌كنند، نشان مي‌دهد مساله اصلي نه افزايش ظرفيت، بلكه اصلاح ساختار بهره‌وري است. امنيت پايدار انرژي زماني شكل مي‌گيرد كه ارتقاي راندمان نيروگاه‌ها، نوسازي شبكه انتقال و مديريت هوشمند مصرف در ساختمان‌ها و صنايع در يك نظام يكپارچه دنبال شود. در اين نگاه، قدرت انرژي از توسعه بي‌وقفه حاصل نمي‌شود؛ بلكه از آزادسازي ظرفيت پنهان بدون سوخت و سرمايه‌گذاري سنگين به دست مي‌آيد.
 سرمايه‌گذاري در نوسازي انرژي، ارزش دارايي‌ها را افزايش مي‌دهد، هزينه‌هاي عمومي را كاهش مي‌دهد و بازار گسترده‌اي براي فناوري‌هاي سبز ايجاد مي‌كند. با مشوق‌هاي مالي، قراردادهاي خدمات انرژي و تقويت شركت‌هاي متخصص، اين مسير مي‌تواند به «صنعت ملي بهره‌وري انرژي» تبديل شود. ايران فردا را ملتي مي‌سازد كه نه بر توليد يا مصرف بيشتر، بلكه بر مديريت هوشمند انرژي تكيه و از هر نيروگاه، هر خط انتقال و هر ساختمان، ستوني پايدار براي امنيت انرژي، بهره‌وري ملي و اقتدار اقتصادي بنا كند. ستوني كه تاب‌آوري كشور را تقويت و مسير توسعه هوشمند را هموار سازد. رشد توليد در ايران بيش از آنكه به سرمايه تازه نياز داشته باشد، به مديريتي نيازمند است كه اتلاف را ببيند و اصلاح كند. چالش امروز بنگاه‌ها كمبود فناوري نيست؛ اتلافي است كه در فرآيندهاي تكراري، تصميم‌هاي غيرمستند و مديريت پراكنده منابع رسوب كرده و توان رقابتي كشور را كاهش مي‌دهد. بنگاه‌هاي متوسط زماني جهش مي‌كنند كه مديريت چابك، بهره‌وري ناب و نگهداري پيشگيرانه تجهيزات به بخشي از فرهنگ سازماني بدل شود. در اين رويكرد، داده جايگزين حدس و هر تصميم كوچك، گامي براي كاهش اتلاف انرژي، زمان و مواد اوليه مي‌شود. بهره‌وري مديريتي يعني تبديل تصميم اجرايي به ارزش‌افزوده پايدار.
در سطح ملي نيز سياست صنعتي بدون ستون بهره‌وري به افزايش هزينه و تضعيف رقابت‌پذيري مي‌انجامد. سرمايه‌گذاري در آموزش مديران، نظام سنجش عملكرد و اصلاح فرآيندها، هزينه نيست؛ زيرساخت ماندگاري توليد و شرط بقاي صنعتي كشور است. ايران فردا را ملتي مي‌سازد كه مديريت را دانشي پويا بداند و از هر تصميم، مسيري براي بهره‌وري و رشد پايدار بيافريند؛ مسيري كه توان رقابت، تاب‌آوري اقتصادي و افق توسعه كشور را گشوده‌تر سازد.

مساله امروز صنعت ايران كمبود نيرو نيست؛ شكاف ميان مهارت‌ها و فناوري‌هاي نو است. اقتصادي كه مهارت‌هايش به‌روز نشود، حتي با سرمايه‌گذاري سنگين نيز رقابت‌پذير نمي‌ماند. بازآموزي نيروي كار كلاس آموزشي نيست؛ يك سياست ملي براي حفظ توليد و نوسازي صنعتي كشور است. صنايع در حال گذار به نيرويي نياز دارند كه بتواند بياموزد، تطبيق يابد و خلق كند. بازآموزي ميانسالان تجربه ارزشمند را با فناوري‌هاي جديد پيوند مي‌دهد و از اتلاف سرمايه انساني جلوگيري مي‌كند؛ جايي كه كارگر ديروز مي‌تواند تكنيسين امروز و مهندس فرداي صنعت شود.