انقلاب خاموش در عطش پالايشگاهها!
پالايشگاهها و پتروشيميها سالهاست در مركز نقدهاي زيستمحيطي قرار دارند؛ از آلودگي هوا تا مصرف سنگين انرژي. اما بحران جديدي كه صنايع انرژي را به چالش كشيده، نه دودكشها بلكه كمبود آب است. در دنيايي كه هر قطره ارزش اقتصادي يافته، يك تغيير بزرگ در پشت صحنه صنعت در حال رخ دادن است: ورود سامانههاي پشتيبان تصميمگيري (DSS) . سيستمهايي كه به كمك هوش مصنوعي، مدلسازي رياضي و پايش آنلاين، ميتوانند مصرف آب را به كمترين حد برسانند و حتي پساب را تبديل به «سرمايه دوم» صنعت كنند.
پالايشگاهها و پتروشيميها سالهاست در مركز نقدهاي زيستمحيطي قرار دارند؛ از آلودگي هوا تا مصرف سنگين انرژي. اما بحران جديدي كه صنايع انرژي را به چالش كشيده، نه دودكشها بلكه كمبود آب است. در دنيايي كه هر قطره ارزش اقتصادي يافته، يك تغيير بزرگ در پشت صحنه صنعت در حال رخ دادن است: ورود سامانههاي پشتيبان تصميمگيري (DSS) . سيستمهايي كه به كمك هوش مصنوعي، مدلسازي رياضي و پايش آنلاين، ميتوانند مصرف آب را به كمترين حد برسانند و حتي پساب را تبديل به «سرمايه دوم» صنعت كنند. اما سوال مهم اين است: آيا اين فناوري ميتواند در برابر خشكساليهاي پياپي و ساختارهاي صنعتي فرسوده، واقعاً كاري از پيش ببرد؟ پالايشگاهها از جمله صنايع «آببر» محسوب ميشوند. از خنكسازي تا شستوشو و فرايندهاي شيميايي، تقريباً همه خطوط توليد وابسته به جريان مداوم آب هستند. در برخي پالايشگاههاي بزرگ، مصرف آب روزانه به چند ميليون مترمكعب ميرسد؛ رقمي كه با مصرف سالانه يك شهر متوسط رقابت ميكند. در سالهاي اخير بسياري از واحدهاي پتروشيمي در ايران، عراق، هند، چين و حتي اروپا گزارش دادهاند كه با كاهش ورودي منابع آب سطحي، نوسان شديد كيفيت آب، و تشديد خشكسالي مواجهاند. مدير يكي از پتروشيميهاي جنوب ايران صريح ميگويد: «ديگر نميتوانيم همانطور كه ۲۰ سال پيش كار ميكرديم ادامه دهيم. آب نيست؛ و اگر باشد، بسيــار گران است.» اين فــشارها باعث شده صنعت انـــرژي بهدنــبال راهحــلهايي برود كه نقش «بازوي دوم» در مديريت تولــيد داشته باشد: داده و تصميمگيري هوشمند. سامانههاي پشتيبان تصميمگيري (Decision Support Systems) در اصل براي مديريت مالي و لجستيك توسعه يافتند؛ اما اكنون وارد حوزههايي شدهاند كه ثانيهبهثانيه با تغييرات عملياتي درگير هستند. در يك پالايشگاه، DSS ميتواند:
بسياري از پالايشگاههاي خاورميانه و آسياي جنوبي در معرض تعطيلي موقت قرار گرفتند چون آب كافي براي خنكسازي نداشتند.
مصرف آب نهتنها هزينه برداشت و تصفيه دارد، بلكه دفع پساب هم هزينه سنگيني دارد. كشورها نيز سختگيريهاي آلايندگي را افزايش دادهاند.
پتروشيميها به دنبال كاهش هزينه تمامشدهاند. وقتي قيمت خوراك بالا ميرود، كاهش مصرف آب و انرژي تبديل ميشود به «راه نجات». در چنين فضايي DSS درست همانجايي وارد شد كه نياز به «تصميمهاي بهتر» احساس ميشد.
در برخي واحدهاي پتروشيمي چين، سامانههاي DSS جديد توانستهاند با طراحي شبكه بازچرخاني، مصرف آب تازه را تا ۴۵ درصد پايين بياورند.
در هند، پروژهاي آزمايشي با مدلسازي هوشمند توانست بدون هزينه ساخت واحد جديد، فقط با اصلاح مدارهاي خنكسازي، مصرف آب را ۳۰ درصد كم كند.
اكنون بسياري از شركتهاي بينالمللي به اين نتيجه رسيدهاند كه سرمايهگذاري روي DSS از سرمايهگذاري ساخت تأسيسات جديد تصفيه كمهزينهتر و بازدهتر است.يكي از بزرگترين دستاوردهاي DSS، تبديل پساب از يك «تهديد محيطزيستي» به «فرصت اقتصادي» است.
