لوازم التحرير؛ كالايي لوكس كه تحصيل را از حق به امتياز بدل كرد
زماني از راه رسيدن ماه مهر براي آنها كه قرار بود به مدرسه بروند همراه با شادي و شوق خريد كتاب و دفتر، كيف و كفش و يونيفرم مدرسه بود. عموما از هفته دوم شهريور خيابانها رنگ و بوي ديگري به خود ميگرفت. درست مثل همان حال و هواي دو هفته آخر اسفند و از راه رسيدن سال نو. خريد ملزومات مدرسه از آن دست خريدهايي بود كه بچهها برايش لحظه شماري ميكردند.

ترك تحصيل به خاطر فقر ضربهاي جدي به آينده رواني افراد ميزند
گلي ماندگار|
زماني از راه رسيدن ماه مهر براي آنها كه قرار بود به مدرسه بروند همراه با شادي و شوق خريد كتاب و دفتر، كيف و كفش و يونيفرم مدرسه بود. عموما از هفته دوم شهريور خيابانها رنگ و بوي ديگري به خود ميگرفت. درست مثل همان حال و هواي دو هفته آخر اسفند و از راه رسيدن سال نو. خريد ملزومات مدرسه از آن دست خريدهايي بود كه بچهها برايش لحظه شماري ميكردند. همان دفترچههاي ساده كه تعداد برگهايشان با هم فرق ميكرد و مداد و خودكارهايي كه فقط دو رنگ داشتند كافي بود تا بچهها را سر ذوق بياورند. آن زمانها شايد لوكسترين خريد يك دانشآموز جامداديهايي با قفلهاي آهنربايي بود يا پاك كنهايي كه بوي خوبي ميدادند. از اين همه لوازم التحرير لوكس خبري نبود. بچهها دلشان به همين مداد رنگيها و مداد شمعيهايي كه پدر و مادرها كنار لوازم التحرير برايشان ميخريدند خوش بود و خلاصه ماه مهر با همين شور و شوقها آغاز ميشد.
اما حالا با آغاز هر سال تحصيلي، خانوادههاي ايراني با دغدغههاي گوناگوني مواجهاند؛ از ثبتنام در مدارس گرفته تا هزينههاي سرويس و پوشاك. اما يكي از جديترين مشكلات اين روزها، گراني سرسامآور لوازمالتحرير است؛ مسالهاي كه نه تنها فشار مضاعفي بر خانوادههاي كمدرآمد وارد كرده، بلكه به گفته كارشناسان اجتماعي، به يكي از عوامل ترك تحصيل و بازماندن دانشآموزان از مدرسه بدل شده است. در شرايطي كه حق تحصيل رايگان در قانون اساسي كشور تضمين شده، بسياري از كودكان به دليل ناتواني خانواده در خريد دفتر، كيف، مداد يا حتي يك پاككن ساده، در آستانه محروميت از آموزش قرار دارند.
پافزايش قيمت لوازمالتحرير و بار مالي بر دوش خانوادهها
بررسي بازار لوازمالتحرير نشان ميدهد قيمت يك بسته دفتر ۱۰۰ برگ كه سال گذشته حدود ۴۰ هزار تومان بود، امسال به بيش از ۱۲۰ هزار تومان رسيده است. مدادهاي معمولي با قيمتي بين ۱۵ تا ۳۰ هزار تومان عرضه ميشوند و يك كيف مدرسه ساده حداقل ۷۰۰ هزار تومان هزينه دارد. اگر خانوادهاي داراي دو فرزند محصل باشد، هزينه ابتدايي خريد لوازمالتحرير ممكن است به بيش از ۵ ميليون تومان برسد. اين شرايط براي خانوادههايي كه درآمدشان كمتر از خط فقر است يا تنها از طريق يارانه و مشاغل غيررسمي گذران زندگي ميكنند، طاقتفرساست. نتيجه طبيعي چنين فشاري، كاهش تمايل خانواده به ادامه تحصيل فرزندان يا سوق دادن كودكان به كار و درآمدزايي براي كمك به معيشت خانه است.
ترك تحصيل پنهان؛ واقعيتي تلخ
آمارهاي رسمي در زمينه بازماندگي از تحصيل همواره كمتر از واقعيت بوده است. بسياري از كودكان به دلايل مالي، بهويژه در مناطق محروم، يا هرگز وارد مدرسه نميشوند يا پس از مقاطع ابتدايي و راهنمايي، ترك تحصيل ميكنند. گراني لوازمالتحرير، كه در ظاهر هزينهاي كوچك در قياس با مخارج زندگي محسوب ميشود، در عمل به مانعي جدي براي ادامه تحصيل تبديل شده است. پروانه خورشيدي، جامعه شناس در اين باره به «تعادل» ميگويد: جامعهشناسي اين وضعيت را «ترك تحصيل پنهان» مينامند؛ يعني خانوادهها براي پرهيز از فشار رواني و اجتماعي، فرزندانشان را به جاي مدرسه به مشاغل كاذب مانند دستفروشي يا كارگاههاي كوچك ميفرستند، اما آن را ترك تحصيل نمينامند. در حالي كه عملا كودك از حق آموزش محروم ميشود. او ميافزايد: محروميت از تحصيل صرفا به معناي نداشتن مدرك يا سواد خواندن و نوشتن نيست. اين پديده پيامدهاي اجتماعي عميقي دارد كه بر كل جامعه تأثير ميگذارد. يكي از اين پيامدها افزايش كودكان كار است. وقتي خانواده قادر به تأمين هزينه تحصيل نباشد، كودك وارد بازار كار ميشود. اين امر علاوه بر محروم كردن كودك از دوران كودكي، او را در معرض استثمار، خطرات جسمي و روحي و محروميت دائمي از فرصتهاي برابر اجتماعي قرار ميدهد.
تحصيل يكي از ابزار خروج از فقر است
خورشيدي در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اينكه تحصيل يكي از ابزار خروج از فقر است اظهار ميدارد: بازماندن از تحصيل به معناي ادامهدار شدن چرخه فقر در خانوادهها و انتقال آن به نسلهاي بعدي خواهد بود. همچنين بيسوادي و كمسوادي با افزايش آسيبهايي چون بيكاري، اعتياد، بزهكاري و طرد اجتماعي رابطه مستقيم دارد. او ميافزايد: جامعهاي كه بخشي از كودكانش از تحصيل محروم ميشوند، به مرور با شكافهاي طبقاتي عميقتري روبرو خواهد شد و عدالت اجتماعي در آن معناي واقعي خود را از دست ميدهد.
آموزش هزينه نيست سرمايهگذاري بلندمدت است
اين استاد جامعهشناسي در ادامه اظهار ميدارد: حق تحصيل يكي از بديهيترين حقوق كودك است و دولتها موظفاند ابزارهاي لازم براي تحقق آن را فراهم كنند. اما متأسفانه در سالهاي اخير شاهديم كه گراني مداوم لوازمالتحرير و نبود سياستهاي حمايتي موثر، بسياري از خانوادهها را به نقطهاي رسانده كه بين نان شب و دفتر و مداد، مجبور به انتخاب اولي ميشوند. او ادامه ميدهد: وقتي كودكي به دليل نداشتن توان مالي از تحصيل بازميماند، جامعه در آينده هزينههاي سنگينتري براي بيكاري، آسيبهاي اجتماعي و كاهش سرمايه انساني پرداخت خواهد كرد. بنابراين سياستگذاران بايد نگاه هزينهاي به آموزش را كنار بگذارند و آن را يك سرمايهگذاري بلندمدت بدانند.
گراني لوازمالتحرير پيامدهاي سنگين و بلندمدتي براي جامعه دارد
پروانه خورشيدي در پايان ميگويد: گراني لوازمالتحرير شايد در نگاه اول مسالهاي كوچك در مقايسه با بحرانهاي كلان اقتصادي به نظر برسد، اما در واقع پيامدهاي سنگين و بلندمدتي براي جامعه دارد. وقتي كودكي به دليل نداشتن دفتر و مداد از تحصيل محروم ميشود، ما در حال قرباني كردن آينده نسلها هستيم. اين موضوع تنها دغدغه يك خانواده فقير نيست، بلكه چالشي ملي است كه اگر جدي گرفته نشود، كشور را با بحرانهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي پيچيدهتري مواجه خواهد كرد.
ترك تحصيل به خاطر فقر ضربهاي جدي به آينده رواني افراد ميزند
امير نجاتي، روانشناس نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: ترك تحصيل در سنين كودكي و نوجواني، يكي از آسيبهاي جدي اجتماعي است كه ريشههاي آن در فقر و نابرابريهاي اقتصادي نهفته است. يك روانشناس باليني در گفتوگويي با ما تأكيد ميكند كه فقر تنها به معناي كمبود منابع مالي نيست، بلكه احساسي از محروميت، ناكامي و ناتواني را نيز به همراه دارد. وقتي دانشآموزي به دليل مشكلات مالي خانواده مجبور به ترك تحصيل ميشود، اين اتفاق ضربهاي جدي بر هويت، عزتنفس و آينده رواني او وارد ميكند. او ميافزايد: مدرسه تنها محل آموزش دروس نيست، بلكه محيطي براي رشد اجتماعي، تقويت اعتماد به نفس، يادگيري مهارتهاي ارتباطي و شكلگيري هويت فردي است. محروم شدن از اين فضا، باعث ميشود كودكان و نوجوانان احساس عقبماندگي و طردشدگي كنند. اين روانشناس ادامه ميدهد: وقتي همسالانشان در حال پيشرفت هستند و آنها مجبور ميشوند به دليل فقر از تحصيل جا بمانند، احساس حقارت و بيارزشي در آنها تقويت ميشود. اين حس در بسياري از موارد به افسردگي، اضطراب و حتي پرخاشگري منجر ميشود.
ترك تحصيل به دليل فقر احساس شرم اجتماعي
نجاتي در بخش ديگري از سخنان خود ميگويد: ترك تحصيل به دليل فقر اغلب با احساس شرم اجتماعي همراه است. بسياري از دانشآموزان، ناتواني خانواده در پرداخت هزينههاي تحصيل يا لوازم آموزشي را به عنوان يك برچسب منفي بر دوش خود حمل ميكنند. اين شرم ميتواند در آينده به مشكلاتي مانند اجتناب از جمع، كاهش مهارتهاي ارتباطي، ترس از قضاوت ديگران و انزواي اجتماعي منجر شود.
او همچنين به چرخه معيوبي ترك تحصيل ايجاد ميكند اشاره كرده و ميافزايد: دانشآموزي كه درسش را نيمهكاره رها ميكند، در آينده فرصتهاي شغلي مناسبي به دست نميآورد و به احتمال زياد با فقر ماندگار مواجه خواهد شد. اين تداوم فقر، باز هم به نسل بعدي منتقل ميشود و يك چرخه آسيبزا شكل ميگيرد. در واقع، ترك تحصيل به دليل فقر، هم علت و هم پيامد فقر است.
آموزش يك حق اساسي است نه امتياز
اين روانشناس تاكيد ميكند: نوجواناني كه به دليل مشكلات مالي ترك تحصيل ميكنند، بيشتر از ديگران در معرض آسيبهاي رواني و رفتاري قرار دارند. بسياري از آنها براي جبران شكستهاي تحصيلي خود، به سمت كارهاي زودهنگام، مشاغل پرخطر يا حتي بزهكاري كشيده ميشوند. اين روانشناس هشدار ميدهد كه احساس ناكامي و محروميت ميتواند زمينهساز رفتارهاي پرخطر، مصرف مواد يا ازدواج زودهنگام در دختران شود.
او در پايان تأكيد ميكند: راهكار اصلي، حمايتهاي رواني و اجتماعي همزمان با حمايتهاي اقتصادي است. اگرچه تأمين حداقل امكانات مالي براي ادامه تحصيل ضروري است، اما خانوادهها و دانشآموزان نيازمند برنامههاي مشاورهاي و رواندرماني نيز هستند تا از آسيبهاي ناشي از ترك تحصيل جلوگيري شود. ما بايد آموزش را به عنوان يك حق اساسي ببينيم، نه يك امتياز. هيچ كودكي نبايد به دليل فقر از تحصيل محروم شود؛ چرا كه اين محروميت، تنها آينده او را تباه نميكند، بلكه سلامت روان جامعه را نيز تهديد ميسازد.
تامين هزينههاي تحصيل هر سال سختتر ميشود
مريم، مادر دو فرزند محصل در حاشيه تهران به «تعادل» ميگويد: سال گذشته هزينه خريد لوازمالتحرير و ديگر ملزومات مدرسه براي هر دو فرزندم مبلغي نزديك به 2 ميليون و 500 هزار تومان شد اما امسال اين مبلغ به بيش از 6 ميليون تومان رسيده است.
او ميافزايد: مجبور شدم فرزندانم را به استفاده از كيف، كفش و لباس سال گذشتهشان مجبور كنم و در حد وسعم فقط لوازمالتحرير ضروري برايشان بخرم. بچههايم امسال اصلا هيچ اشتياقي براي رفتن به مدرسه ندارند.
بچههايي كه به دليل فقر مدرسه نميروند
سوسن زن 40 سالهاي كه 2 فرزند دارد نيز به «تعادل» ميگويد: از سال گذشته ديگر نتوانستم پسر و دخترم را به مدرسه بفرستم. همسرم كارگر ساختماني بود و از ارتفاع سقوط كرد؛ بيش از 2 سال است كه از كار افتاده شده، پسر 15 سالهام مجبور شد براي كمك به معاش خانواده سر كار برود و درس و مدرسه را ترك كند.
او ميافزايد: تامين هزينههاي تحصيل دخترم هم در اين شرايط برايمان سخت است. همسرم بيمه نداشت و هيچ حقوقي دريافت نميكند. من و پسرم كار ميكنيم و دختر 10 سالهام در خانه از پدرش پرستاري ميكند. همين كه بتوانيم هزينههاي زندگيمان را تامين كنيم بايد خدا را شاكر باشيم.
