خشونت افسار گسيختهاي كه خانواده را قتل عام ميكند

وقتي آدمها حس كنند «هيچ راه عادلانهاي براي حل مشكلشان نيست»، خشونت گاهي به چشمشان تنها راه باقيمانده ميآيد. البته اينها به معناي توجيه خشونت نيست، بلكه توضيحي است براي اينكه بدانيم پيشگيري از چنين اتفاقاتي فقط با مجازات بعد از حادثه ممكن نميشود.
وقتي آدمها حس كنند «هيچ راه عادلانهاي براي حل مشكلشان نيست»، خشونت گاهي به چشمشان تنها راه باقيمانده ميآيد. البته اينها به معناي توجيه خشونت نيست، بلكه توضيحي است براي اينكه بدانيم پيشگيري از چنين اتفاقاتي فقط با مجازات بعد از حادثه ممكن نميشود. شامگاه آخرين روز هفته گذشته مردي مسلح پس از قتل همسر و دو فرزندش در شهرستان گرگان به آمل رفت و ۶ نفر از اعضاي خانواده همسرش از جمله پدرزن، باجناق، دو خواهرزن و كودكان آنها را به گلوله بست و سپس خودكشي كرد. يك روز قبل از اين ماجرا نيز مردي در يكي از روستاهاي شهرستان دلفان لرستان با اسلحه كلاش ۴ برادرزاده خود را به قتل رساند و يك ساعت بعد نيز دستگير شد. خبر قتل دختر ۱۵ساله بابلي به دست خواستگار كينهجو نيز از ديگر خبرهاي تلخ آخر هفته گذشته بود كه در رسانهها منتشر شد. اينها فقط چند نمونه از جنايتهاي هولناكي است كه هفته گذشته شاهدش بوديم.، فارغ از انگيزه قاتلان از ارتكاب اين جنايتها، آنچه بايد بررسي شود اين است كه چرا آستانه تحمل، تابآوري، گذشت و صبر در جامعه كمرنگ شده است؟ اين حوادث هر علتي كه داشته باشد آيا هيچ راهي جز قتل و كشتار براي حل مشكلات وجود نداشته است؟
لزوم آموزش و ترويج فرهنگ گفتوگو
سالهاست متوليان و مسوولان امور فرهنگي، روانشناسان و جامعهشناسان بر لزوم آموزش و ترويج فرهنگ گفتوگو، تابآوري و اخلاقمداري تأكيد دارند اما وقتي با انتشار اخبار قتل و جنايتهاي فجيع بهخصوص از نوع خانوادگي در گوشه و كنار كشور روبهرو ميشويم، اين سوال در ذهن ما شكل ميگيرد كه آيا در آموزش اخلاق و رفتار اجتماعي كوتاهي شده است يا ريشه اين فجايع را بايد در جاي ديگري جستوجو كرد؟ نكته مهمي كه در اين قتلها قابل تأمل است اينكه در سالهاي نه چندان دور مسوولان انتظامي و قضايي كشور از كاهش آمار جرم و جنايت در ماههاي محرم، صفر و رمضان بهخصوص ايام خاص سال مانند روزهاي تاسوعا، عاشورا، اربعين و... خبر ميدادند اما الان ميبينيم كه در اين ايام مقدس چند جنايت عجيب در گوشه و كنار كشور رخ داده است كه جاي بررسي و تأمل بسيار دارد. از سوي ديگر وقتي كامنتهاي كاربران را در فضاي مجازي ميخوانيم كه زير اخبار اين جنايتها نوشتهاند، ميبينيم كه بيشتر آنها معتقدند وقتي شكايتهاي قانوني و پيگيريهاي انتظامي و قضايي، شاكي را وارد يك پروسه طولاني و سخت ميكند، برخي افراد ترجيح ميدهند خودشان وارد عمل شده و تسويهحساب كنند. از اين رو براي ريشهيابي دلايل چنين رفتار غيراخلاقي كه از برخي افراد جامعه سر ميزند به سراغ دكتر ريحانه صبورنژاد، روانشناس و مدرس دانشگاه رفتيم تا علل اين رفتار را واكاوي كنيم.
چرا خشم به حادثه ختم ميشود؟
دكتر صبورنژاد در اينباره ميگويد: «قتلها و درگيريهاي خشن هميشه يك نقطه آغاز دارند؛ نقطهاي كه اغلب ديده نميشود. روانشناسان و جامعهشناسان ميگويند براي پيشگيري از چنين اتفاقاتي بايد قبل از رسيدن به لحظه حادثه، عوامل پنهان را شناخت و مديريت كرد. وقتي خبر يك درگيري خياباني يا حتي يك قتل را ميخوانيم، اولين واكنشمان اين است كه بپرسيم «چطور ممكن است؟» اما روانشناسي و جامعهشناسي ميگويد ماجرا به اين سادگي نيست. خشونت معمولا از يك لحظه عصبانيت به وجود نميآيد؛ پشتش مجموعهاي از شرايط و فشارهاست. از نگاه روانشناسان، وقتي انسان در موقعيتهايي قرار ميگيرد كه احساس بيعدالتي، تحقير يا تهديد ميكند، مغز وارد «حالت دفاع» ميشود. در اين حالت بخش هيجاني مغز، يعني آميگدال، فرمان را به دست ميگيرد و بخش منطقي كه مسوول كنترل رفتار است، كمتر فعال ميشود. به همين دليل احتمال تصميمهاي ناگهاني و پرخطر بالا ميرود. » اين روانشناس در ادامه ميافزايد: «جامعهشناسان هم يادآوري ميكنند كه شرايط اقتصادي سخت، بيكاري، تبعيض يا نبود اعتماد به قانون، زمينه را براي خشونت آماده ميكند. وقتي آدمها حس كنند «هيچ راه عادلانهاي براي حل مشكلشان نيست» خشونت گاهي به چشمشان تنها راه باقيمانده ميآيد. البته اينها به معناي توجيه خشونت نيست، بلكه توضيحي است براي اينكه بدانيم پيشگيري از چنين اتفاقاتي فقط با مجازات بعد از حادثه ممكن نميشود. آموزش كنترل خشم، بهبود شرايط زندگي و ايجاد حس اعتماد به قانون، همان سپرهايي هستند كه ميتوانند پيش از وقوع حادثه جلوي فاجعه را بگيرند. شايد وقتش رسيده به جاي اينكه فقط بپرسيم «چه شد كه اين اتفاق افتاد؟» بپرسيم «چه بايد بكنيم كه ديگر تكرار نشود.»
چند راهكار علمي براي كاهش خشونت از نگاه روانشناسي و جامعهشناسي
آموزش مهارتهاي كنترل خشم از دوران مدرسه: يادگيري تكنيكهاي ساده مثل تنفس عميق، فاصله گرفتن موقت از موقعيت و بازنگري فكري قبل از واكنش.
تقويت مهارت همدلي: تمرين درك احساسات ديگران باعث ميشود افراد كمتر به سمت رفتارهاي آسيب زننده بروند.
ايجاد فرصتهاي گفتوگو و حل تعارض بدون خشونت: مراكز ميانجيگري محلي ميتوانند جلوي بسياري از درگيريها را بگيرند.
حمايت رواني از افرادي كه تحت فشار شديد هستند: مشاوره رايگان براي افراد درگير بحرانهاي مالي يا خانوادگي ميتواند جلوي انفجار خشونت را بگيرد.
بهبود شرايط اجتماعي و اقتصادي: كاهش نابرابري، ايجاد فرصت شغلي و افزايش احساس عدالت اجتماعي، زمينه پرخاشگري را كم ميكند.
