راهكارهاي كليدي محيط زيست
براي برداشتن هر قدمي در كشور به سه مولفه عامليت، پول و علم نياز داريم. هر چند در حال حاضر هيچ كدام از اين سه مولفه فراهم نيست. در اين بين پيشنهاد ميشود مشكل تحريم را حل كنيم، اصول اقتصاد را بپذيريم و وارد كنوانسيونهاي بينالمللي شويم.

براي برداشتن هر قدمي در كشور به سه مولفه عامليت، پول و علم نياز داريم. هر چند در حال حاضر هيچ كدام از اين سه مولفه فراهم نيست. در اين بين پيشنهاد ميشود مشكل تحريم را حل كنيم، اصول اقتصاد را بپذيريم و وارد كنوانسيونهاي بينالمللي شويم. در 10 سال گذشته نرخ خالص تشكيل سرمايه منفي بوده است. در 10 سال گذشته نرخ استهلاك از نرخ سرمايهگذاري پيشی گرفته و رشد اقتصادي كمتر از يك درصد بوده است. از سوي ديگر ميبينيم كه متوسط GDP كمتر از 5 هزار دلار برآورد ميشود. در اين اقتصاد مردم درآمد كافي ندارند، بنابراين از يك شهروند نميتوان انتظار داشت براي مقابله با هدررفت منابع آبي اقدامي كند. در واقع در چنين اقتصادي، صحبت كردن از موضوعات زيستمحيطي مفهومي ندارد و مشكل دولت در حل اين مسائل، نخواستن نيست، بلكه نتوانستن است. اگر قرار باشد قدمي برداريم بايد عامليت، بودجه و علم آن را داشته باشيم. در اين بين دولتها خود را مالك مملكت نميدانند و بيشتر خود را در حد يك مستاجر ميبيند، پس عامليت نداريم. از طرفي بودجه كافي ندارند و در نهايت به راهكارهاي علمي بيتوجه هستند، چون با هيچ دانشگاه و مركز علمي ارتباط نداريم. بدين ترتيب اقدام موثري صورت نميگيرد. دولتها هيچ كدام سه مولفه لازم براي انجام دادن تصميمات و برنامهها را ندارند. در اينجا با وضعيت تحريمي با چالشهاي متعدد مواجه هستيم. از طرفي به مردم هم راهحل نداديم كه براي اصلاح هر مسالهاي چه كاري بايد انجام دهند. نبايد همه چيز را گردن مردم بيندازيم. تا زماني كه مملكت از زير تحريم درنيايد، سرمايهگذار ورود نكند، مشكل آب، گاز، برق و ... حل نميشود. دولت بايد تصميم بگيرد و اعلام كند ميزان مشخصي از ناترازي انرژي را ظرف مدت زماني مشخص حل كند. فقط نبايد ايدهآلي باشد. بعد از اينكه مشكل تحريم حل شد، لازم است، اصول اقتصاد را به رسميت بشناسيم و مردميسازي اقتصاد را اجرايي كنيم. بعد از اينكه قدمهاي اوليه را برداشتيم، بايد اصول تغييرات اقليم را درك كرده و كنوانسيونهاي بينالمللي را بپذيريم. براي اصلاح موضوعات زيستمحيطي راهي جز اين نيست. با حضور در كنوانسيونهاي بينالمللي ميتوانيم ظرفيتهاي ايران و نيازمنديهاي خود را بگوييم و فضاي تعاملي را در دنيا شكل دهيم، برخي مسائل مانند گرمايش زمين و ديگر موضوعات زيستمحيطي چون مشترك هستند، ميتواند محور تعاملات باشد. ايران در حال حاضر ششمين توليدكننده گازهاي گلخانهاي در دنياست و چون اين يك مشكل عام است، ميتواند محور سرمايهگذاري مشترك از سوي ديگر كشورها باشد.
