صداي نفس‌هاي بريكس زير گوش ترامپ و دلار

قدرت‌ هاي نوظهور امريكا را به چالش مي‌كشند؟

۱۴۰۴/۰۵/۰۶ - ۰۰:۳۳:۵۱
کد خبر: ۳۵۰۹۰۸

رييس‌جمهور امريكا در تمام ماه‌هاي گذشته تلاش كرده اهداف و اولويت‌هاي خود را در قالبي از زور و تهديد جلو ببرد. او چه در رابطه با متحدان و چه در رابطه با كشورهايي كه از سياست‌هاي امريكا دورتر هستند همين شيوه را در پيش گرفته و به‌طور خاص در حوزه تجارت و اقتصاد همه دولت‌ها را تهديد كرده كه اگر آن طور كه او مي‌خواهد مذاكره نكنند بايد خود را براي پذيرش تعرفه‌هاي بزرگ آماده كنند.

رييس‌جمهور امريكا در تمام ماه‌هاي گذشته تلاش كرده اهداف و اولويت‌هاي خود را در قالبي از زور و تهديد جلو ببرد. او چه در رابطه با متحدان و چه در رابطه با كشورهايي كه از سياست‌هاي امريكا دورتر هستند همين شيوه را در پيش گرفته و به‌طور خاص در حوزه تجارت و اقتصاد همه دولت‌ها را تهديد كرده كه اگر آن طور كه او مي‌خواهد مذاكره نكنند بايد خود را براي پذيرش تعرفه‌هاي بزرگ آماده كنند.

احتمالا يكي از اصلي‌ترين موضوعاتي كه از سوي دولت امريكا دنبال مي‌شود جلوگيري از مسيري است كه در سال‌هاي اخير با قدرت و سرعت دنبال شده و هدف نهايي آن به چالش كشيدن قدرت اقتصادي امريكا است. همين امروز بسياري از گزارش‌ها و تحليل‌هاي اقتصادي نشان مي‌دهند كه چين در بسياري از حوزه‌ها جايگاه امريكا را به چالش كشيده و از سوي ديگر دلار امريكا قدرت گذشته خود را ندارد و يورو شانس خوبي براي به چالش كشيدن آن دارد.
در چنين فضايي يكي از اصلي‌ترين سوالات و چالش‌ها اين است كه آيا روش تهاجمي ترامپ مي‌تواند در نهايت به سود امريكا تمام شود يا در نهايت همه‌چيز را تغيير خواهد داد؟ تارنماي «لاتينوامريكا۲۱» (latinoamerica۲۱) در يادداشتي به قلم «جوليانا مونتاني» (Juliana Montani) كارشناس علوم سياسي از دانشگاه بوئنوس‌آيرس آرژانتين و «جوان آگويو» (Juan Agulló) دكتراي جامعه‌شناسي از مدرسه عالي مطالعات علوم اجتماعي (EHESS) پاريس عنوان كرد: تفسير ظهور مجدد «دونالد ترامپ» در صحنه بين‌المللي صرفا به عنوان يك چهره آشوبگر اشتباه است. او با سبك تحريك‌آميز خود، نه تنها سردرگمي ايجاد مي‌كند، بلكه (البته شايد به‌طور شهودي) استراتژي‌هاي شناخته‌شده از روانشناسي اقتصادي (علم بررسي تاثير عوامل رواني و شناختي بر تصميمات اقتصادي افراد) را نيز به كار مي‌گيرد.

مفهوم «لنگر انداختن» كه توسط «دانيل كانمن» و «آموس تورسكي» توصيف شده است - تعيين يك نقطه شروع افراطي و سپس مذاكره– را مي‌توان در مواضع اوليه سختگيرانه او مشاهده كرد، كه بعدا در طول مذاكره براي ايجاد معاهدات يا تعاملات ديپلماتيك آنها را تعديل مي‌كند. ترامپ از بسياري جهات، يك نشانه، يك كاتاليزور است؛ يك لنز آزاردهنده اما مفيد كه از طريق آن مي‌توان فرآيندهاي پيكربندي مجدد جهاني را مشاهده كرد. تمركز صِرف بر فرد شايد به توضيح سبك رهبري او و استراتژي سياسي او كمك ‌كند، اما ما را با پرسش‌هايي بدون پاسخ و عميق‌تر مواجه مي‌كند.
از زمان بحران مالي ۲۰۰۸، در طول همه‌گيري، و اكنون در بحبوحه درگيري‌هاي مسلحانه مداوم (جنگ اوكراين، جنگ غزه، يمن، سودان) ما در روزهايي از بي‌ثباتي عميق زندگي مي‌كنيم و با چندين وضعيت در حال تغيير و پيش‌رونده مواجه هستيم: افزايش تعرفه‌هاي ترامپ كه تصميم كانادا براي توقف ماليات‌هاي جديد بر غول‌هاي فناوري را در پي داشت؛ بمباران سايت‌هاي هسته‌اي ايران توسط امريكا كه خطر تشديد تنش‌هاي منطقه‌اي را به همراه دارد. جنگ‌هاي فعال با تنش‌هاي فزاينده در تجارت جهاني، رقابت بر سر مواد اوليه استراتژيك (مانند عناصر خاكي كمياب)، بحران‌هاي انرژي و چالش‌هاي زيست‌محيطي. در ادامه اين يادداشت آمده است: ژئوپليتيك، در سه سطح گفتماني خود، به مركز بحث‌ها بازگشته است. از يك سو، اين موضوع در ميان كارشناسان دانشگاهي مطرح است. همچنين توليد گسترده‌اي از سوي دولت‌ها و موسساتي مانند سازمان‌هاي مردم‌نهاد و انديشكده‌ها، به ويژه از نيمه دوم قرن بيستم وجود دارد.
سپس استفاده گسترده از گفتماني را شاهد هستيم كه «جرارد توآل» (Gerard Toal /كارشناس حوزه حكومت و امور بين‌الملل در موسسه پلي‌تكنيك ويرجينيا) آن را «ژئوپليتيك مردمي» مي‌نامد: گفتماني كه با رسانه‌ها، فيلم‌ها و گفت‌وگوهاي روزمره خياباني مرتبط است. نگاهي به منحني جست‌وجوي كلمه «ژئوپليتيك» در گوگل ترندز نشان مي‌دهد كه علاقه مردم به ژئوپليتيك به صورت تصاعدي در حال افزايش است. جست‌وجوي الگوها و روندها در مورد نحوه مديريت قلمرو و قدرت امروزه پتانسيل تحليلي عظيمي دارد. در اين چارچوب، روانشناسي از توضيح و درك پديده ترامپ ناتوان است، اما اين تحليل از تجارت يا اقتصاد نيز فراتر مي‌رود. ترامپ بيشتر از آنكه خالق و معمار يك سياست خارجي جديد باشد، نشانه‌اي از زمانه است: وي منعكس‌كننده شكافي داخلي در ايالات متحده است و در عين حال، به سازماندهي مجدد جهاني سرعت  مي‌بخشد. 

در ميانه اين ابهام‌ها، يكي از اصلي‌ترين چالش‌هايي كه رييس‌جمهور امريكا با آن مواجه است، آينده گروه بريكس است. گروهي از اقتصادهاي نوظهور كه قصد دارند در حوزه اقتصاد سياست‌هاي درون گروهي را تدوين كنند كه مي‌تواند در نهايت به ضرر قدرت اقتصادي امريكا تمام شود. ترام‍پ در هفته‌هاي گذشته بارها اعضاي بريكس را به تعرفه‌هاي جديد يا جرايم بزرگ تهديد كرده اما راه به جايي نبرده است. 
دونالد ترامپ طي ماه‌هاي اخير بارها بريكس را هدف تهديدات اقتصادي خود قرار داده است. او چند روز قبل برقراري تعرفه‌اي ۱۰ درصدي بر واردات از كشورهاي بريكس را اعلام كرد و اين اقدام را واكنشي به «سياست‌هاي ضدامريكايي» اين گروه دانست. ترامپ تصريح كرد «اگر آنها واقعا به شكل معناداري شكل بگيرند، خيلي سريع پايان خواهند يافت.» او در ادامه وعده داد كه اجازه نخواهد داد هيچ كشور يا گروهي «با امريكا بازي كند». ترامپ همچنين مخالفت خود را با راه‌اندازي هرگونه ارز ملي يا ديجيتال كه ممكن است جايگاه دلار را تضعيف كند، اعلام كرد. اين رويكرد، نشانه‌اي آشكار از تلاش ترامپ براي تضعيف انسجام دروني بريكس و جلوگيري از تبديل‌شدن آن به يك بلوك اقتصادي تأثيرگذار در سطح بين‌المللي است. وي بارها – بدون ارايه شواهد – مدعي شده كه بريكس با هدف تضعيف نقش دلار و آسيب به اقتصاد امريكا شكل گرفته است. اين در حالي است كه رهبران بريكس چنين اتهاماتي را رد كرده‌اند.
بر اساس گزارش اسپوتنيك، يكي از مصاديق رويكرد جنگ‌طلبانه ترامپ عليه بريكس، «قانون تحريم روسيه ۲۰۲۵» است كه شامل اعمال تعرفه‌هاي سنگين ثانويه (بين ۱۰۰ تا ۵۰۰ درصد) بر كشورهايي مي‌شود كه با روسيه تجارت مي‌كنند. با توجه به اينكه روسيه يكي از اعضاي اصلي بريكس و شريك تجاري كليدي كشورهاي چين، هند و برزيل است، اين قانون در عمل تهديدي مستقيم عليه اعضاي بريكس محسوب مي‌شود. تحليل‌گران معتقدند كه توان واقعي امريكا در اعمال فشار بر بريكس رو به كاهش است. پروفسور «الكسيس هابيارميه» از دانشگاه ژوهانسبورگ معتقد است كه «تركيب جنگ اقتصادي [با روسيه] و جنگ نيابتي نظامي تاكنون شكست خورده است... ترامپ اهرم‌هاي بسيار محدودي در اختيار دارد.»


وي همچنين بر اين باور است كه كشورهايي مانند چين با تنوع بالاي شركاي تجاري، حتي در صورت از دست دادن كامل بازار امريكا، قادر به ادامه رشد اقتصادي هستند. اين ويژگي، بريكس را در برابر سياست‌هاي فشار و تهديد واشنگتن مقاوم‌تر كرده است. هابيارميه اين راهبرد ترامپ را «خودويرانگر» توصيف مي‌كند، چرا كه نه‌تنها باعث اتحاد دشمنان امريكا مي‌شود، بلكه حتي برخي از شركاي سنتي واشنگتن را نيز از آن دور مي‌كند. در كنار تهديدات سياسي، داده‌هاي اقتصادي نيز نشان مي‌دهند كه بريكس اكنون از نظر واقعي به رقيبي قدرتمند براي غرب تبديل شده است. بر اساس گزارش رسمي «تاس»، «ماكسيم اورشكين» معاون دفتر رياست‌جمهوري روسيه، اعلام كرد «در دهه ۱۹۹۰ كشورهاي گروه هفت دو برابر بزرگ‌تر از بريكس بودند، اما اكنون كشورهاي بريكس از نظر حجم توليد ناخالص داخلي از جي۷ پيشي گرفته‌اند.» او افزود كه چين اكنون رتبه اول را در ميان اقتصادهاي جهان دارد، هند سوم و روسيه چهارم است. اين آمار نشان مي‌دهد كه مركز ثقل اقتصاد جهاني ديگر در جهان غرب نيست، بلكه به سمت جنوب جهاني – به‌ويژه بريكس – منتقل شده است. باتوجه به روندهاي كنوني در جهان، مواضع تند و تهديدآميز دونالد ترامپ عليه بريكس، در واقع بازتابي از هراس ژئوپليتيكي غرب نسبت به جابه‌جايي قدرت در نظام بين‌الملل است. گروه بريكس كه زماني يك ائتلاف نمادين تلقي مي‌شد، اكنون به بلوكي با قدرت اقتصادي قابل‌اعتنا تبديل شده است.

با وجود تمام تهديدهاي ترام‍پ به نظر مي‌رسد كه اعضاي بريكس به اين راحتي سر عقب‌نشيني ندارند. پس از واكنش چين و روسيه حالا نوبت به برزيل رسيده كه مقاومت عليه ترامپ را رسما آغاز كند. دونالد ترامپ رييس‌جمهوري امريكا در ماه جاري دو بار برزيل را هدف انتقاد و تهديد قرار داد. او همزمان با ميزباني اين كشور از اجلاس بريكس، تهديد كرد كه عليه هر كشور «همسو» با سياست‌هاي ضدامريكاي بريكس، تعرفه ۱۰ درصدي اعمال خواهد كرد. ترامپ سپس نسبت به اعمال تعرفه ۵۰ درصد عليه برزيل متعهد و خواستار پايان محاكمه ژائر بولسونارو، رييس‌جمهور سابق و متهم به كودتاي اين كشور شد. با اين حال، سِلسو آموريم، مشاور ارشد امور خارجي لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا به فايننشال‌تايمز گفت كه اين حملات و تهديدها «روابط ما با بريكس را تقويت مي‌كند زيرا ما خواستار روابط متنوع و عدم وابستگي به تنها يك كشور هستيم.» به گفته آموريم، برزيل علاوه بر بريكس به‌دنبال تقويت روابط با ساير كشورها در اروپا، امريكاي جنوبي و آسياست.

تعرفه ۵۰ درصدي جزو بالاترين تعرفه‌هايي است كه ترامپ در دور جديد مذاكرات جاري با كشورها از آن ياد كرده و اين در حالي است كه خلاف ساير كشورهايي كه واشنگتن آنها را هدف گرفته، برزيل در تجارت كالا با امريكا، با كسري تجاري (تفاوت منفي بين ارزش واردات و ارزش صادرات) روبرو است! ترامپ همچنين دولت داسيلوا را بابت آنچه وي «حمله به آزادي بيان»، «رويه مضحك سانسور» و «رويه‌هاي تجاري بسيار ناعادلانه» هدف انتقاد قرار داده است. در سوي مقابل، رييس‌جمهوري برزيل تاكتيك‌هاي ترامپ را رد كرده و گفته كه همتاي امريكايي وي «براي امپراتوري در جهان» انتخاب نشده است. وي اضافه كرد كه اگر اقدامات ترامپ در جريان شورش ششم ژانويه و يورش حاميانش به ساختمان كنگره امريكا در برزيل اتفاق مي‌افتاد، سرنوشتي جز محاكمه در انتظار ترامپ نمي‌بود.

به گفته آموريم، مداخله ترامپ در امور داخلي برزيل، اتفاقي است كه حتي در «دوران استعمار» هم مشابه آن ديده نشده است. وي افزود: فكر نمي‌كنم كه حتي شوروي سابق هم‌ چنين كاري كرده باشد. ترامپ در تلاش است تا به سود دوستش (بولسونارو) در برزيل سياسي‌كاري كند.» آموريم با اشاره به اينكه گرچه چين بزرگ‌ترين شريك تجاري برزيل بوده و پارسال عمده محصولات كشاورزي و معدني را به ارزش ۹۴ ميليارد دلار از برزيل وارد كرده است، اما «تمايل نداريم كه پكن برنده آشكار تعرفه‌هاي تجاري بالاتر ترامپ باشد.» آموريم همچنين اين مساله كه بريكس ائتلافي «ايدئولوژيك» است را رد كرد و از اين گروه خواست تا از نظم جهاني چندقطبي كه ترامپ در حال خروج از آن است، حمايت كند. هرچند بسياري از دولت‌ها همچنان در انتظار هستند كه ترامپ سياست‌هاي خود را تعديل كند اما همزمان قدرت‌هاي نوظهور با ترسي كمتر از گذشته جايگاه اقتصادي امريكا را به چالش مي‌كشند، موضوعي كه مي‌تواند در نهايت صورت‌بندي اقتصادي جهاني را تغيير دهد.