راهكاري براي عبور از بن‌بست مكانيزم ماشه و «غني‌سازي»

۱۴۰۴/۰۵/۰۵ - ۰۰:۴۱:۳۷
کد خبر: ۳۵۰۷۹۸

روز جمعه سوم مرداد مذاكرات ايران با نمايندگان آلمان، انگليس و فرانسه موسوم به تروئيكا اروپايي در كنسولگري ايران در استانبول تركيه برگزار شد . از همان ابتدا مشخص بود كه مشكل اصلي ايران با طرف امريكايي است و سه كشور اروپايي در واقع بيشتر نقش تسهيل‌گر را براي انجام مذاكرات بعد از وقوع جنگ تحميلي 12 روزه بازي مي‌كنند.

حسن بهشتي‌پور

روز جمعه سوم مرداد مذاكرات ايران با نمايندگان آلمان، انگليس و فرانسه موسوم به تروئيكا اروپايي در كنسولگري ايران در استانبول تركيه برگزار شد . از همان ابتدا مشخص بود كه مشكل اصلي ايران با طرف امريكايي است و سه كشور اروپايي در واقع بيشتر نقش تسهيل‌گر را براي انجام مذاكرات بعد از وقوع جنگ تحميلي 12 روزه بازي مي‌كنند.  به نظر مي‌رسد طرف ايراني بيشتر مي‌كوشد اين سه كشور را متقاعد كند از تصميم بحران‌ساز خود مبني بر آغاز روند بازگشت قطعنامه‌هاي تحت فصل هفتم منشور ملل مصوب شوراي امنيت، صرف نظر كنند و اجازه دهند روند ديپلماسي به مسير خود براي پيدا كردن راه‌حل‌هاي برد - برد ادامه دهد. در اين نوبت كه ششمين دور مذاكرات بين دو طرف محسوب مي‌شود، به گفته آقاي غريب‌آبادي فعلا تنها موافقت كردند به مذاكرات باز هم ادامه دهند. البته گفته مي‌شود طرف اروپايي دنبال تمديد مهلت مكانيزم ماشه تا شش ماه ديگر است تا ايران بتواند در مورد مذاكرات با طرف امريكا و نيز همكاري با آژانس براي بازديد از تاسيسات هسته‌اي آسيب‌ديده و تعيين تكليف ذخاير اورانيوم 60 درصد تصميم‌گيري كند.  با در نظر گرفتن مجموعه مسائل مطرح در مذاكرات و واقعيت‌هاي موجود در صحنه كه بيانگر اين واقعيت است كه اروپا مي‌تواند كمك‌كننده براي رسيدن به توافق باشد، پيشنهاد زير قابل پيگيري و اجرا به نظر مي‌رسد. 

 پيشنهاد تعليق در برابر تعليق 

در شرايطي كه ايالات متحده و اسراييل خواهان توقف كامل غني‌سازي‌اند و ايران بر حفظ حق فني و حيثيتي خود در غني‌سازي حداقل تا سقف ۳.۶۷درصد تاكيد دارد، يافتن راهكاري كه مانع تقابل مستقيم شود، ضرورت دارد. پيشنهاد «تعليق در برابر تعليق» به صورت مرحله‌اي مي‌تواند چارچوبي منعطف، تدريجي و اعتمادساز براي كاهش تنش و گشودن مسير مذاكره فراهم كند. به اين ترتيب كه ايران غني‌سازي را به تدريج تعليق كند، يعني ابتدا از 60 درصد شروع كند طرف مقابل هم بخشي از تحريم‌ها را تعليق و بخش از دارايي‌ها را از انسداد خارج كند. بعد غني‌سازي 20 درصد تعليق شود بخشي از دارايي‌هاي ايران از انسداد خارج و بخش ديگري از تحريم‌ها برداشته شود و در مرحله سوم ايران غني‌سازي 3.67 درصد را به صورت موقت مثلا براي يك‌سال متوقف و طرف مقابل هم تحريم‌هاي باقيمانده را به صورت كامل به حالت تعليق درآورد .

 مزاياي كليدي تعليق در برابر

توازن ديپلماتيك: هيچ طرفي در نقطه آغاز مجبور به پذيرش خواسته حداكثري طرف مقابل نيست .
راستي‌آزمايي مرحله‌اي: هر گام مي‌تواند به‌صورت فني و سياسي ارزيابي شود پيش از ورود به مرحله بعد. 
كاهش ريسك سياسي داخلي: تعليق موقت، بهتر در افكار عمومي ايران مي‌تواند مورد پذيرش واقع شود، زيرا در عمل اين امكان وجود دارد كه اگر طرف مقابل به تعهدات خود عمل نكرد ايران نيز بار ديگر به شرايط قبل از تعليق باز گردد. 
 امكان استفاده از ميانجي‌ها: عمان، قطر و حتي تروئيكاي اروپا مي‌توانند نقش‌پذير باشند تا در تاييد مراحل پيچيده پيش رو كمك كنند .

 توصيه براي اجراي موفق پيشنهاد

پيشنهاد شود كه تعليق غني‌سازي با حفظ توان بازگشت‌پذير فني انجام شود (يعني سانتريفيوژها حفظ شوند ولي عملياتي نشوند) . راه‌اندازي نهاد مستقل راستي‌آزمايي با مشاركت كشورهاي بي‌طرف (سوييس، برزيل، مالزي) براي ثبت تعهدات و ارزيابي فني. درج مكانيزم حل اختلاف فوري در متن توافق، در صورت نقض مرحله‌اي توسط هر طرف (مثلا ورود به مرحله قبل يا بازگشت اقدام متقابل) .

چالش‌هاي اجرايي

1. مخالفت شديد اسراييل و لابي‌هاي مرتبط با آن در كنگره امريكا هر ميزان غني‌سازي و تعليق موقت نياز به مديريت ديپلماتيك براي كاهش فشار سياسي بر امريكا دارد، زيرا پيچيدگي حقوقي ساختار تحريم‌ها برخي تحريم‌ها با مصوبه كنگره قابل تعليق نيستند بدون تصويب جديد. 
2. سابقه عدم اعتماد به امريكا (برجام) نياز به مكانيزم ضمانت اجرايي در درون توافق دارد، مثل ثبت توافق در شوراي امنيت و پيش‌بيني اقدام‌هايي كه در صورت تخلف هر طرف در توافق بتوان انجام داد.

3. تشكيل نهاد مستقل نظارت مشترك با حضور كشورهاي بي‌طرف براي پايش غني‌سازي و اجراي تعهدات تحريمي، مثل تشكيل كنسرسيوم مشترك براي غني‌سازي در ايران . با اين طرح، ايران نياز خود را به چرخه سوخت حفظ مي‌كند و نگراني طرف مقابل براي تبديل احتمالي ذخاير اورانيوم به سلاح برطرف مي‌شوند.
4. ايجاد «خط قرمز فني» به ‌جاي «خط قرمز سياسي»
به‌ جاي تمركز بر درصد غني‌سازي، توافق مي‌تواند بر نحوه توليد، ذخيره‌سازي و تبديل سوخت متمركز شود. براي مثال، محدود كردن ذخيره اورانيوم غني‌ شده يا نظارت بر سانتريفيوژهاي پيشرفته.
5. تضمين فني با هشدار زودهنگام
فعال‌سازي سيستم پايش فني با مشاركت كشورهاي بي‌طرف كه در صورت عبور از سقف مشخص، هشدار فوري و عمومي صادر شود.
6. زمانبندي سياسي در هر دو كشور نيز مي‌تواند روند اجراي مراحل را تحت تاثير قرار دهد، زيرا حمله امريكا به تاسيسات هسته‌اي ايران در نطنز، فردو و اصفهان كه به‌طور دايمي زيرنظر آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي رصد مي‌شدند، ضربه بزرگي به اعتبار پيمان NPT وارد كرد و تداوم فعاليت ديپلماتيك مراحل را با وقفه يا تغيير مواجه كرد، اكنون با توجه به اقدام خلاف قواعد بين‌المللي امريكا و اسراييل بايد ساختار توافق به‌گونه‌اي طراحي شود كه انعطاف لازم براي عبور از چنين تحولاتي را داشته باشد.

جمع‌بندي

پيشنهاد «تعليق در برابر تعليق» مي‌تواند گذرگاهي واقع‌گرايانه براي خروج از بن‌بست هسته‌اي فعلي باشد. با طراحي دقيق، نقش‌آفريني فعال ميانجي‌ها و درج ضمانت‌هاي معتبر، اين مدل امكان ايجاد فضاي اعتماد و آغاز مذاكرات رسمي را فراهم مي‌آورد بدون آنكه هيچ‌ كدام از طرفين احساس تسليم كنند.مدل «تعليق در برابر تعليق» مي‌تواند راهكاري واقع‌گرايانه، تدريجي و اعتمادساز براي خروج از بن‌بست فعلي باشد. با طراحي دقيق و ضمانت‌هاي بين‌المللي، اين الگو مي‌تواند فضايي براي بازگشت به مذاكرات فراهم كند بدون اينكه هيچ ‌يك از طرفين احساس شكست كنند.