نقش مهاجرت نخبگان در افول اقتصادی

۱۴۰۲/۰۶/۲۰ - ۰۱:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۱۴۹۷۲
نقش مهاجرت نخبگان در افول اقتصادی

موضوع مهاجرت نخبگان این روزها بازتاب‌های زیادی در فضای عمومی کشور داشته است. با توجه به اهمیت بحث نیروی انسانی در فرایند توسعه لازم است تبعات مختلف این مهاجرت‌ها مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. در بین سرمایه‌های مختلفی که برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...واجد اهمیت هستند، سرمایه انسانی جایگاه منحصر به فرد و غیر قابل جایگزینی دارد. البته حتما سرمایه‌های مادی و اجتماعی و فرهنگی و...هم بسیار دارای اهمیت هستند اما هیچ سرمایه‌ای در روند توسعه نمی‌تواند جایگزین سرمایه انسانی شود.

به عنوان نمونه، بسیاری از کشورهای جهان در 2قرن اخیر و برخی دیگر طی دهه‌های اخیر تشکیل شده‌اند. حتی امریکا هم چند قرن معدود سابقه تشکیل دارد، اما جالب است که بدانیم همین امریکا تازه متولد شده 25درصد تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارد. به عبارت دیگر از هر 4کالا و خدمت تولید شده در جهان یکی به امریکا تعلق دارد که چند قرن از تشکیل آن می‌گذرد.

در حالی که جمعیت امریکا به نسبت بسیاری از کشورهای جهان بسیار اندک است. حتی کشورهای همسایه ایران در حاشیه خلیج فارس که سابقه استقلال آنها 4الی 5دهه است، همین وضعیت را دارند. با کنکاش در خصوص دلایل توسعه‌یافتگی این کشورها، (یا حرکت آنها در مسیر توسعه) توجه به منابع انسانی و مدیریت عالمانه بسیار مهم است. بنابراین بدون تردید، انسان محور توسعه در جهان است.

به عبارت دیگر انسان توسعه یافته است که توسعه را خلق می‌کند. بخش مهمی از این ظرفیت انسانی، نیروی انسانی دارای مهارت و متخصص است؛ سرمایه‌گذاری‌های فراوانی نیاز است تا یک فرد لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا بگیرد. این هزینه‌ها فقط مربوط به هزینه‌های آموزشی و مهارتی نیست و هزینه‌های زندگی، تفریحی، عمرانی، حمل و نقل و...را در بر می‌گیرد.

هر هزینه‌ای که از منابع عمومی برای رشد یک شهروند صورت می‌گیرد ذیل این سرمایه‌گذاری‌ها برای پرورش نیروی انسانی قرار دارد. اما ناگهان مهاجرت نخبگان، متخصص‌ها و افراد دارای مهارت صورت می‌گیرد؛ مهاجرت یک فرد مانند صادرات یک کالا است اما با این تفاوت که صادرات منابع انسانی که با عنوان مهاجرت از آن یاد می‌شود هیچ ما‌به‌ازایی ندارد.

بسیاری از ایرانیانی که امروز در امریکا، اروپا، کانادا و...حضور دارند و منشأ تولید و علم هستند، منجر به رشد سرانه تولید کشور محل سکونت خود هستند اما برای ایران ارزش افزوده‌ای خلق نمی‌کنند. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته مبتنی بر مهاجرت نخبگان است که یک رشد پایدار را تجربه می‌کنند.

این مثال دور از واقعیت نیست که هر متخصصی که از ایران خارج می‌شود مانند چاه‌های نفتی هستند که سودشان به کشورهای مقصد می‌رسد. نوع دیگر مهاجرت، مهاجرت داخلی است که از نظر من نهایتا به نفع ایران است. فردی در یک شهر کمتر توسعه یافته، امکانات لازم را نمی‌بیند به شهر دیگری در جغرافیای ایران زمین می‌ورد و نفع فعالیت‌های آن به ایران می‌رسد. بسیاری از مناطق جنوبی کشور به دلیل حضور صنعت نفت و گاز و پتروشیمی شهرک‌هایی در آنها ایجاد شده و فارغ‌التحصیلان کشور راهی آنها می‌شوند.

طبیعی است این ظرفیت‌های اقتصادی در مقیاس کل کشور به نفع ایران می‌شود. اما مهاجرتی که بسیار خسارت‌بار است مهاجرت نخبگان، استادان دانشگاه و فارغ‌التحصیلان ماهر است که ما به ازایی برای آنها نمی‌توان متصور شد. نکته مهمی دیگری که در بحث‌های مهاجرتی وجود دارد، تغییرات ژنتیکی برآمده از آن است. بسیاری از نخبگان، تحصیلکردگان و افراد با هوش بالا زمانی که از کشور مهاجرت می‌کنند به مفهوم آن است که جمعی از استعدادهای کشور راهی سایر سرزمین‌ها شده‌اند.

این روند در دراز مدت باعث تغییر در هوشمندی و‌ آی‌کیوی ایرانیان شده و جمعیت کشور را دچار تغییر می‌سازد. خاطرم هست در مقاله‌ای با این موضوع مواجه شدم که میانگین هوش کشور به دلیل مهاجرت‌های گسترده کاهشی شده است. به‌طور کلی مهاجرت نیروهای انسانی به سایر کشورها خسارت‌های فراوانی برای ایران دارد. نهایتا باید گفت باید ده‌ها سال بگذرد تا جایگزینی مانند مریم میرزاخانی پیدا شود؛انسان‌هایی که توسعه را می‌زایند و رشد را خلق می‌کنند. انسان‌هایی برای همه فصول پیشرفت...

 

ارسال نظر