چرا تشکل‌های بخش خصوصی مشکل عضوگیری دارند؟

۱۳۹۶/۰۲/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۶۵۷۴۵

گروه تشکل‌ها|

تشکل‌های بخش خصوصی در ایران از نظر تعداد در سال‌های گذشته رشد قابل ملاحظه‌یی داشته‌اند اما از نظر کیفیت به نظر نمی‌رسد که این رشد همان شرایط را داشته باشد. برای درک بهتری از مساله رشد تشکل‌ها می‌توان به موضوع عضوگیری تشکل‌ها اشاره کرد. اکثر تشکل‌های بخش خصوصی با مشکل عضوگیری روبه رو هستند. در تشکل‌هایی که عضوگیری به صورت اختیاری و بدون اجباری دولتی یا قانونی است بسیاری از افراد درباره اینکه عضویت در تشکل به اندازه حق عضویت ارزش دارد یا خیر مردد می‌شوند. چنین مشکلی باعث می‌شود که اکثر تشکل‌ها در حدی مشخص باقی بمانند و معمولا رشد اعضا با مشکل فراوانی همراه است. تشکل‌ها برای اینکه بتوانند عضو‌گیری کنند نیاز به ارائه خدمات زیادی به اعضا دارند اما طبیعتا قدرت ارائه چنین خدماتی در بسیاری از تشکل‌ها نیست به همین دلیل فعالان بخش خصوصی عضویت در این تشکل‌ها را چندان جدی نمی‌گیرند. اما این مشکل از کجا ریشه دارد و چگونه می‌توان آن را حل کرد؟


تشکل‌ها چگونه به کار شما رونق می‌دهند؟

اکثر تشکل‌های بخش خصوصی در ایران با مشکل جذب عضو روبه رو هستند. برخی تشکل‌ها ابزار قانونی دارند و براساس آن تعداد زیادی عضو گرفته‌اند. اتاق‌های بازرگانی معروف‌ترین این تشکل‌ها هستند. در اصناف نیز عضویت در تشکل شرط لازم برای حضور در صنف است. بعضی اتحادیه‌ها نیز قانونا امتیازاتی دارند که به خاطر آن اعضا مجبور به عضویت در تشکل می‌شوند. در مقابل تشکل‌هایی نیز وجود دارند که فاقد عضوگیری با فشارهای دولتی هستند. آنها مجبورند در فضایی کاملا رقابتی کالای خود که خدمات ناشی از عضویت در تشکل است را ارائه دهند و در مقابل منتظر باشند که افرادی مایل به عضویت شوند. در ایران بالاترین اعضا برای تشکل‌هایی است که از پشتیبانی قانونی برای عضویت برخوردار هستند در حالی که نگاهی به لیست 100 تشکل غیردولتی دارای بیشترین عضو نشان می‌دهد که اکثرا دارای حمایت از سوی دولت و قانون برای عضوگیری هستند. در حقیقت تشکل‌ها در ایران با مشکل عضوگیری رو به رو هستند به همین دلیل تنها تشکل‌هایی که حمایت دولتی دارند در جامعه به چشم می‌آیند و اکثر تشکل‌های مستقل با کمبود اعضا روبه رو هستند. اما راهکارهای صحیح برای حل مشکل عضوگیری تشکل‌های ایرانی چیست؟

هر چند پاسخ به این سوال بسیار طولانی است اما در یک جمله می‌توان گفت باید تشکل را نه به شکل یک نهاد غیرانتفاعی بلکه به شکل یک کسب و کار نگریست. در یک کسب و کار شما محصولاتی را برای گروهی مشخص ارائه می‌کنید. این محصول باید بالاترین کیفیت را با پایین‌ترین قیمت داشته باشد به صورت هدفمند اطلاع‌رسانی شود و جامعه هدف مشخصی برای فروش آن تعریف شود. شاید بزرگ‌ترین مشکل در ایران این باشد که فعالان موفق اقتصادی ایران نیز دیدگاهی اقتصادی درباره تشکل‌ها ندارند. اگر از تمامی فعالان اقتصادی بپرسید که کالای ارائه شده توسط تشکل شما چیست کمتر جوابی قانع‌کننده به شما می‌دهند. از سوی دیگر این افراد منتظر هستند که کالای آنها بدون هیچ تلاشی مشتری پیدا کند. تغییر در نگاه به یک تشکل نه فقط در ایران بلکه در تمامی جهان بحث روز محسوب می‌شود. امروز تشکل‌ها بر سر قیمت خدمات خود با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. دوران حمایت دولتی از تشکل‌ها تمام شده و اگر اجبار کارت بازرگانی برداشته شود تازه مشخص می‌شود چند نفر حاضر به عضویت در اتاق بازرگانی به عنوان مهم‌ترین تشکل بخش خصوصی در ایران هستند. ما نیاز داریم که یک بازخوانی مجدد از خدمات ارائه شده توسط تشکل‌ها داشته باشیم.


نیاز به مشخص شدن جایگاه تشکل ها

برای بسیاری از فعالان اقتصادی هنوز جایگاه تشکل‌های بخش خصوصی مشخص نیست. شاهد این موضوع وظایف مختلف و گاهی متناقضی است که برای تشکل‌ها در نظر گرفته می‌شود. بررسی تجربیات تشکل بخش خصوصی، نشان می‌دهد واگذار کردن برخی امور تنظیمی به این بخش موفقیت آمیز نبوده است. اموری چون «تنظیم ورود و خروج فعالان اقتصادی به یک بازار»؛ «واگذاری اختیار حل و فصل دعاوی به یکی از طرفین دعوا»؛ «قیمت‌گذاری در بازارهای حساس» که هنوز نیاز به قیمت‌گذاری دارد.

در مقابل در نظر گرفتن نقش مشورتی برای بخش خصوصی به بهبود کیفیت تصمیم‌گیری‌ها منجر می‌شود و وجود بدنه کارشناسی در تشکل‌های خصوصی می‌تواند در شناسایی مشکلات اعضا، انتقال مطالبات به تصمیم‌سازان و ارائه راه‌حل‌های سیاستی نقشی تعیین‌کننده داشته باشد. علاوه بر این، فعالیت موثر تشکل‌های بخش خصوصی مستلزم اجتناب از عضوگیری اجباری و الزام به ارائه خدمات برای جذب اعضای جدید است. گاهی تشکل‌ها برای واگذاری امور تصدی‌گری دولتی مورد استفاده قرار گرفته‌اند و گاهی تنها جنبه حمایتی از قشری از جامعه را عهده‌دار بوده‌اند. در زمان‌هایی که تشکل‌ها دارای یک وظیفه حاکمیتی بوده‌اند طبیعتا قوانینی اعضا را مجبور به حضور در تشکل‌ها می‌کرد اما در شرایط دیگر که عضویت فاقد اجبار بود معمولا تشکل‌ها دارای مشکلات اساسی برای جلب نظر جامعه هدف خود بوده و هستند.


نیاز به برنامه‌ای برای خدمات

طی دهه‌های گذشته حاکمیت شرکتی از مساله‌یی که بیشتر مورد توجه شرکت‌های عمومی بزرگ در اقتصادهای توسعه‌یافته بوده به مساله‌یی مورد توجه شرکت‌های عام و خصوصی در همه کشورها تبدیل شده است. تشکل‌های کارفرمایی و اتاق‌های بازرگانی هم‌اکنون با مشکلات حاکمیتی مواجه هستند که شرکت‌های بزرگ از سال‌های دهه ۱۹۹۰ با آنها مواجه بوده‌اند و مساله حاکمیت شرکتی برای تشکل‌های تجاری نیز از همان اهمیتی برخوردار شده است که زمانی تنها برای شرکت‌ها اهمیت داشت. حاکمیت تشکلی برای تشکل‌های کوچک در بازارهای درحال توسعه نیز همانند تشکل‌های کارفرمایی بزرگ در بازارهای توسعه‌یافته دارای اهمیت است.

حاکمیت در تشکل‌های کارفرمایی به مفهوم سیاست‌ها، نهادها، سازوکارها و شیوه‌های مدیریت و کنترل آن سازمان است. مدیریت مطلوب در ایجاد یک تشکل تجاری پویا، پایدار، مستقل و موثر نقش کلیدی دارد تا بتواند نقش خود را در تقویت منافع اعضای خود و بخش خصوصی در نحوه سیاست‌گذاری در تمامی سطوح دولتی به خوبی انجام دهد.

راهکارهای مختلفی برای اعمال حاکمیت در سازمان‌های غیردولتی وجود دارند که بسیاری از آنها را می‌توان در تشکل‌های تجاری نیز به کار برد، اما طبیعت متمایز تشکل‌های کارفرمایی نیازمند رویکرد متفاوتی است زیرا این تشکل‌ها سازمان‌هایی مبتنی بر عضویت هستند و مسوولیت آنها در برابر اعضایی است که با پرداخت حق عضویت در مدیریت آن نیز نقش دارند.

این اصول اختیاری بوده و با این هدف معرفی شده‌اند تا نقطه آغازی برای توسعه و بهبود عملکرد مدیریتی تشکل‌های کارفرمایی باشند، اما این تشکل‌ها همچنین باید از تمامی ملزومات قانونی و حقوقی حوزه فعالیت خود پیروی کنند. این اصول با کمک تشکل‌های کارفرمایی در سراسر جهان تهیه شده‌اند که نشان‌دهنده قابل استفاده بودن آنها در همه‌ مناطق استمساله عضویت و پرداخت حق عضویت تشکل‌ها از یک فرمول ساده پیروی می‌کند. بر اساس نظر اعضا باید خدمات دریافتی از بابت عضویت در تشکل بیشتر از حق عضویتی باشد که به تشکل پرداخت می‌شود. این قاعده ساده باعث ایجاد مشکلات زیادی برای تشکل‌ها شده است. تشکل‌ها از نظر کارایی در حدی نیستند که خدمات ویژه‌یی به اعضای خود ارائه دهند به همین دلیل اکثر آنها با مسائل مالی روبه‌رو می‌شوند و نیاز دارند برای فعالیت از نهادهایی مانند اتاق بازرگانی کمک مالی دریافت کنند.


دو راه‌حل تشکلی

برای حل مشکل تشکل‌ها نیاز به 2 راه‌حل کاملا احساس می‌شود. مساله اول داشتن برنامه مشخص برای ارائه خدمات است. هیات‌مدیره هر دوره تشکل باید دارای برنامه‌یی واضح برای ارائه خدمات در آن دوره در تشکل باشد و بر اساس آن برنامه تشکل به فعالیت بپردازد تا اعضا بر اساس آن خدمت به تشکل عضو شوند. این مساله در اکثر تشکل‌های بخش خصوصی وجود ندارد و تشکل‌ها نمی‌دانند که چگونه باید به اعضای خود خدمات ارائه دهند.

مساله دوم نحوه اجرای این خدمات است. در بعضی از تشکل‌ها اراده برای ارائه خدمات وجود ندارد اما ساختار توانایی اجرای آن را ندارد. ساختار حاکمیتی تشکل باید هیات‌مدیره‌یی ایجاد کند که به راهکارهای استراتژیک، توسه سیاست‌ها و نظارت بر اجرای آنها بپردازد. هیات‌مدیره همچنین باید بر انطباق عملکردها با قوانین ملی و سازمانی، مقررات و استانداردهای اخلاقی مربوطه، مدیریت مناسب توسط کارمندان حرفه‌یی و تضمین شفافیت و پاسخگویی نظارت داشته باشد. حاکمیت و مدیریت در تشکل باید جدا از یکدیگر باشد و هیات‌مدیره نیز باید مسوولیت‌های خود را با هدف دستیابی به تعادل میان تشکل‌های داوطلب‌محور یا کارمندمحور انجام دهد.

تشکل‌های کارفرمایی برای تصمیمات حاکمیتی و مدیریتی خود بر داوطلبان تکیه می‌کنند و به همین دلیل حفظ رابطه مناسب بین داوطلبان و کارکنان یکی از نگرانی‌های مهم در ایجاد حاکمیت مطلوب است. در تشکل‌های داوطلب‌محور معمولا بیشترین اعضا در رده‌های رهبری و تصمیم‌گیری را داوطلبان تشکیل می‌دهند در حالی که در تشکل‌های کارمندمحور کارمندان حقوق‌بگیر اکثریت اعضا در رده‌های بالای تصمیم‌گیری را تشکیل می‌دهند و داوطلبان بیشتر نقش مشاور را برای کارمندان بر عهده دارند. تشکل‌های کارمندمحور یا داوطلب‌محور هریک مزایای خود را دارند و هیچ مدل درست یا غلطی وجود ندارد، بلکه مشکل اصلی خودداری از افراط در هریک از مدل‌ها و حفظ تعادل بین هردو مدل است به گونه‌یی که داوطلبان و کارمندان هریک بتوانند مسوولیت‌های خود را به بهترین شیوه انجام دهند.

مشاهده صفحات روزنامه