رایدهنده ایران امروز در انتخاباتی شرکت میکند که شعارهای اقتصادیمحور تبلیغات نامزدها شدهاند. برای درک بهتر مفهوم این شعارها و اینکه آیا تحقق آنها در چارچوب اقتصاد ایران و علم اقتصاد ممکن است؛ باید از علم اقتصاد کمک گرفت. در چارچوب تعاریف موجود از تولید ناخالص داخلی چند برابر شدن آن تنها در شرایط تورمی و برای تولید ناخالص داخلی اسمی ممکن است که آن هم با وجود داشتن تاثیرات منفی بسیار، اثر مثبتی بر اشتغال یا کاهش نابرابری در جامعه ندارد.
اصل اول مدیریت این است: برای موفقیت باید بتوان تغییرات را اندازه گرفت. مطالعه اقتصاد یک کشور و طراحی سیاستهای توسعه برای آن بدون تعریف شاخصهای کلانی که همه ابعاد آن را درنظر میگیرند، ممکن نیست. ولی این چگونه ممکن میشود، وقتی در اقتصاد کالاهای مختلف با قیمتهای مختلف وجود دارند؟ در مطالعه اقتصاد کلان دو بعد در ابتدا درنظر گرفته میشوند؛ اولی بعد کالاست و دومی بعد قیمت. در بعد کالا هدف اندازهگیری میزان عرضه (تولید) و تقاضای (مصرف) خدمات و کالاها در یک اقتصاد است. اما در یک اقتصاد محصولات مختلف و کالاهای مختلف تولید و مصرف میشوند. واحدهای اندازهگیری این کالاها و قیمت آنها متفاوت است. چطور میتوان شاخصی داشت که تولید کل یک اقتصاد را درنظر میگیرد؟ تولید ناخالص داخلی ارزش بازار همه کالاهایی است که در داخل مرزهای یک کشور در یک سال برای نخستینبار تولید میشوند. به عبارت دیگر تولید ناخالص داخلی = مجموع (قیمت کالا ضربدر حجم کالا) برای همه کالاها یا خدمات تولید شده در آن اقتصاد. در این تعریف دو نکته حایز اهمیت است:
اول قیمت و ارزش کالا. قیمت و ارزش کالا در بازار تعیین میشود و نه توسط آمارگیر یا مدیر اداری. بهترین مثال برای درک این نکته بهای نفت است. زمانی که قیمت نفت در بازارهای جهانی افزایش پیدا میکند، تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد، چون ارزش نفتی که در داخل ایران تولید میشود، افزایش مییابد. این ارزش بیانگر تحولات بازار است و نه محدود بودن منابع نفتی یا تجدیدناپذیر بودن آنها. بدون وجود بازار و مبادلات اقتصادی امکان اندازهگیری تولید ناخالص داخلی وجود ندارد. اینجاست که تقاضای کل، مجموع تقاضا برای خدمات و کالا در یک کشور در تعیین تولید ناخالص داخلی مهم میشود. نباید فراموش کرد که تولید ناخالص داخلی گرچه به واحد پول، ریال یا دلار یا یورو، گزارش میشود اما نشاندهنده حجم کل کالاها و خدمات است. برای جلوگیری از تاثیر تورم در گزارش آن، معمولا از قیمتهای ثابت استفاده میشود. این تولید ناخالص حقیقی است که عبارت خواهد بود از تولید ناخالص داخلی حقیقی = مجموع (قیمت کالا در سال مبدا ضربدر حجم کالا در سال فعلی) برای همه کالاها و خدمات. هر افزایش یا کاهشی در تولید ناخالص حقیقی به معنای تغییر تولید است. حال آنکه تغییر در
تولید ناخالص داخلی اسمی که برای محاسبه آن از قیمتهای روز استفاده میشود، میتواند ناشی از تورم و نه افزایش فعالیتهای تولیدی باشد.
دومین نکته حایز اهمیت این است که برای محاسبه تولید ناخالص داخلی از کالاهای تولید شده برای نخستینبار استفاده میشود. به این ترتیب بازارهایی که برای کالاهای دست دوم وجود دارند، در محاسبه تولید ناخالص داخلی به حساب نمیآیند و از این نظر تولید ناخالص داخلی شامل حجم کلیه مبادلات اقتصادی در یک جامعه نیست و حجم کلیه مبادلات از تولید ناخالص داخلی میتواند بیشتر باشد. این نکته بهویژه از این لحاظ حایز اهمیت است که معمولا بازارهای بزرگی برای کالاهایی مانند خودرو، تجهیزات الکترونیکی، لوازم خانگی، کتاب، آثار هنری و غیره وجود دارند. فراموش نباید کرد که تولید ناخالص داخلی شاخص کل تولیدات است، درنتیجه شمردن یک ماشین پراید دست دوم مدل ۹۱ که امسال معامله شده است، در واقع بازشماری است. به این ترتیب خرید و فروش خودروهای دست دوم جزو تولید ناخالص داخلی نیست، ولی فروش آگهی برای آنها یا ارائه خدمات خرید و فروش جزو تولید ناخالص داخلی بهشمار میآید.
از این تعریف مختصر متوجه اهمیت نقش بازارها در رشد و افزایش تولید ناخالص داخلی میشویم. تسهیل مبادلات اقتصادی و گسترش بازارها باعث افزایش مبادلات و مهمتر از آن ارزشگذاری برای کالاها و خدماتی میشوند که در غیبت این بازارها امکان مبادله آنها وجود ندارد و نمیتوان برای آنها قیمت گذاشت. مثال خوب این مفهوم را میتوان در بازار آثار هنری یافت. در قیمت بازار حراج تهران جایی برای تلاقی عرضه و تقاضا برای آثار هنری وجود نداشت. در نتیجه بسیاری از آثار هنری بیارزش بهنظر میرسند. حال آنکه بهعنوان نمونه در آخرین حراج یک نقاشی از سهراب سپهری به ۳میلیارد تومان فروخته شد. اگر این نخستین عرضه این نقاشی بوده و مالک قبلی آن را هدیه گرفته این ۳میلیارد تومان بعد از اصلاح شدن نسبت به قیمت ثابت یا تقسیم با شاخص قیمت مصرفکننده، بخشی از تولید ناخالص حقیقی است. از سوی دیگر باتوجه به آنکه معمولا تولید ناخالص داخلی شامل همه کالاها و خدمات تولید شده برای نخستینبار میشود، افزایش ناگهانی آن به هیچوجه میسر نیست. نگاهی به اجزای تولید ناخالص داخلی: مصرف خانوار، سرمایهگذاری، هزینههای دولتی و مازاد تجاری که صادرات منهای واردات است، نشان میدهد که این عناصر هم بهطور ناگهانی نمیتوانند تغییر کنند. معجزات اقتصادی که باتوجه به تولید ناخالص داخلی تعریف میشوند، رویدادهایی هستند مانند رشد اقتصادی مثبت و پیوسته تولید ناخالص داخلی برای چندین سال متمادی. این رویدادها تنها با افزایش تقاضا برای صادرات کشور، تسهیل مبادلات و گسترش بازارها، به معنای تعریف عرضه و تقاضا در مبادلات گوناگون، ممکن هستند. در چارچوب تعاریف موجود از تولید ناخالص داخلی چند برابر شدن آن تنها در شرایط تورمی و برای تولید ناخالص داخلی اسمی ممکن است. این افزایش نه به معنای افزایش اشتغال است و نه به معنای کاهش فقر یا نابرابری.