انبار مهمات سلاخ‌های خلیج فارس

۱۳۹۵/۱۲/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۶۲۰۹۱

گروه اقتصاد اجتماعی

امریکایی‎ها سده بیستم را در سنجش با کشور دیگر حاضر در جنگ جهانی دوم در فضایی بسیار مثبت پشت سر گذاشتند. می‌توان این تفاوت را از نظر آماری بررسی کرد. در جنگ جهانی اول تعداد کشت‌شدگان جنگی‎ای که امریکا به خود دید اندکی کمتر از ۱۲۰هزار نفر بود. این ارقام در انگلستان، فرانسه و آلمان به‌ترتیب ۸۸۵هزار، 1.4میلیون و بیش از ۲میلیون نفر بود. در جنگ جهانی دوم، درحالی که امریکا حدود ۴۲۰هزار نفر از نیروهای نظامی خود را در جنگ از دست داد، در ژاپن 2.1میلیون نفر، چین 3.8میلیون نفر، آلمان 5.5میلیون نفر و اتحاد جماهیر شوروی نزدیک به 10.7میلیون نفر از سربازان کشته شدند. آنان در طول این جنگ و نه در دوران پس از آن در معرض هیچ تهاجمی قرار نگرفتند، شمار بسیار زیادی از شهروندانشان یا بخش وسیعی از قلمروشان را در نتیجه اشغال یا تجزیه از دست ندادند. اگرچه امریکا در جنگ‎های نواستعمارگرایانه‌اش در ویتنام و عراق خوار و خفیف شد، اما هرگز از تمام تبعات یک شکست نظامی آسیب ندید. یادنامه کهنه‎سربازان جنگ ویتنام در واشنگتن دی.‌سی از مرگ ۵۸ هزار و۱۹۵ امریکایی در دوران جنگی خبر می‌دهد که 15 سال به درازا کشید: اما ارتش فرانسه دو برابر این تعداد را در نبردی شش‌هفته‌یی طی ماه‎های مه ‌و ژوئن ۱۹۴۰ از دست داد. در پرتلفات‎ترین عملیات ارتش امریکا در سده بیستم، یعنی نبرد بالج و حمله به آردنن از دسامبر ۱۹۴۴ تا ژانویه ۱۹۴۵، ۱۹هزارو۳۰۰ سرباز امریکایی کشته شدند.

امریکا در آغاز قرن بیست و یکم و البته اندکی پیش‌تر از آن در ساحل عافیت، تنها مشغول تیز کردن تیغ سلاخان خلیج‌فارس بود. تجارت جهانی سلاح‌های سنگین در پنج سال گذشته به بالاترین حد خود در دوران پس از جنگ سرد رسیده است؛ آن هم به سبب دو برابرشدن واردات سلاح به خاورمیانه. انستیتوی مطالعات صلح بین‌المللی استکهلم با اعلام این موضوع افزوده است که عربستان سعودی، رهبر ائتلاف نظامی حمله به یمن که صدها غیرنظامی را در این کشور کشت، در سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ دومین واردکننده بزرگ اسلحه بعد از هندوستان بوده است. عربستان از ابتدای دشمنی‌اش با یمن بابت اجاره دو ناو جنگی روزانه ۳۰۰ میلیون دلار پرداخت کرده است. این در کنار هزینه‌های دیگری چون به خدمت گرفتن ۶۰۰۰ نفر سرباز به همراه تجهیزات و مهمات آنها و نیز هزینه‌های به خدمت گرفتن ۴۵۰ هواپیمای جنگی، سلاح و موشک‌های دور برد قرار می‌گیرد. این یعنی هزینه‌های کل ناوهای جنگی به خدمت گرفته شده به همراه سربازها و تجهیزاتشان به ۵۴ میلیارد دلار در ۶ماه می‌رسد. هزینه‌های اجاره دو ماهواره نظامی، مخارج هواپیمای آواکس اجاره شده و بهای موشک‌ها و صدها هزینه جنگی دیگر را هم به حساب آورید. اینها همه را، فارن پالیسی در گزارش سال گذشته‌اش آورده است. سلاح‌های مصرفی عربستان نزدیک به ۲۱۲ درصد افزایش یافته‌اند؛ اسلحه‌یی که بیشترشان را امریکا و انگلیس به آنان فروخته‌اند. خط صعودی نمودار واردات اسلحه در عربستان متوقف نمی‌شود.

در همین دوران، از 2012 تا 2016، آسیا به بزرگ‌ترین سفارش‌دهنده سلاح جهان بدل شده است. هندوستان ۱۳درصد از کل واردات سلاح جهان را آن خود کرده است. آنها بیشتر سلاح هاشان را از روسیه می‌خرند. این‌گونه روسیه و امریکا، روی هم رفته، بیش از نیمی از بازار صادرات سلاح جهان را در اختیار می‌گیرند. چین، فرانسه و آلمان به دنبال این دو می‌رسند و جمع پنج صادرکننده بزرگ اسلحه جهان شکل می‌گیرد.

این یعنی امریکا دیگر در این کار تنها نیست. آنها از آغاز نو، کشورهای اروپایی رهیده از نکبت جنگ جهانی دوم را هم در کنار خود می‌بینند. قاچاقچیان اسلحه خیل سلاح‌های مختلف را به سوی منطقه جنگ‌زده خاورمیانه روانه می‌کنند و بعد با اتحادیه اروپا لابی می‌کنند تا مرزها را علیه پناه‌جویان مسلح سازند. آنها از هر دو سوی جنگ سود می‌برند. این گزارش با عنوان «جنگ‌های مرزی؛ قاچاقچیانِ اسلحه از تراژدی پناه‌جویانِ اروپا سود می‌برند» از سوی «موسسه اروپایی منع تجارت و حمل سلاح» منتشر شده است و نشان می‌دهد که فروشندگان سلاح در درگیری‌های بی‌پایان قرن بیستم به‌دنبال سودند.

گزارش نشان می‌دهد که «گروهی از افراد ذی‌نفع وجود دارند که تنها از بحران پناه‌جویان، به‌طور خاص از سرمایه‌گذاری اتحادیه اروپا برای تامین امنیت مرزهایش، سود برده اند.»؛ «آنها شرکت‌هایی نظامی و امنیتی هستند که ابزارهای مرزبانان، فناوری نظارت برای زیرنظرداشتن مرزها و زیربنای ‌آی.‌تی برای نظارت بر جابه‌جایی‌های جمعیت را فراهم می‌آورند.» این گزارش می‌گوید که «این شرکت‌ها به‌طور منفعل از بذل و بخشش اتحادیه اروپا استفاده نمی‌کنند؛ بلکه به‌طور فعالی امنیت‌بخشی بیشتر به مرزهای اروپا را تشویق می‌کنند و تمایل دارند فناوری‌های بسیار قوی‌تری را برای این مهم به کار بگیرند.»

بنابر این گزارش در دهه گذشته شرکت‌های بازیگر در این مساله، جنگ‌های غیرقابل‌مهار خاورمیانه را ثروتی بادآورده دیده‌اند: «تعداد بسیار زیادی از شرکت‌های بین‌المللی اسلحه‌‌سازی برای اطمینان‌دادن درباره آینده کارِ خود به سرمایه‌گذاران، به ناپایداری در خاورمیانه اشاره کرده‌اند. دولت‌های اروپایی به این شرکت‌ها کمک می‌کنند. این کمک‌ها با تقویت فعالانه ارتش‌های اروپایی در منطقه و تمایل برای به‌کارگیری سیاست‌های سخت‌تر درباره این مساله صورت می‌گیرد.» درواقع، بر مبنای این گزارش «از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴، اعضای اتحادیه اروپا اجازه دادند تا چیزی بیش از ۸۲میلیارد دلار سلاح به خاورمیانه و شمال آفریقا ارسال شود.» علاوه‌ بر این، موسسه اروپایی منع تجارت سلاح و تی. ‌ان.‌ای کشف کرده‌اند که «نمایندگان این صنعت، مقامات دولتی و پرسنل نظامی و امنیتی همدیگر را در طول سال در حاشیه کنفرانس‌ها، نمایشگاه‌ها و میزگردها ملاقات می‌کنند.» همان‌طور که تلفات و تعداد افرادی که به‌علت درگیری‌ها مجبور به جابه‌جایی شده‌اند، به‌مرور افزایش پیدا می‌کند، به‌نظر می‌رسد که دلالی ترس و نیز سودجویی و سوءاستفاده‌های ویران‌کننده ادامه خواهد داشت.

آمار هزینه‌های نظامی جنگ‌ها و درگیری‌ها و همچنین هزینه‌های تامین امنیت داخلی را نمی‌توان به‌شکل دقیق برآورد کرد. با این همه می‌توان تخمین زد که ساحل عافیت امریکا ارزان ساخته نمی‌شود. دانشگاه هاروارد در گزارش جدیدی جنگ امریکا در عراق و افغانستان را 6تریلیون دلار هزینه برآورد کرد. لیندا بیلمز، استاد دانشگاه هاروارد، و جوزف استیگلیتز، اقتصاددان در این گزارش اعلام کردند این هزینه گزاف صرف پرداخت غرامت و درمان صدها هزار نظامی امریکایی در عراق و افغانستان می‌شود که با مشکلات جسمی و روحی فراوان به کشورشان باز گشته‌اند. اما باز عمق زخم در خاورمیانه پیداست. در همین جنگ اما بیش از یک میلیون عراقی و افغان جان خود را از دست دادند و میلیون‌ها نفر بی‌خانمان یا دچار نقص عضو شدند. خسارات وارد شده به تاسیسات آب و برق، بخش‌های آموزش، خدمات درمانی و همچنین اشتغال بسیار گزاف بود.

موسسه صلح و اقتصاد نیز تخمین می‌زند که هزینه‌های جنگ در سال ۲۰۱5 به 14.3 میلیارد دلار امریکا رسیده است؛ یعنی با افزایش 15.3 درصدی نسبت به سال 2008، برشی 13.4 درصدی از کیک تولید ناخالص داخلی جهانی را می‌بلعد. بیشترین این هزینه‌ها، با سهمی بیش از ۶۰ درصد، به کیسه درگیری‌های بین‌المللی و نیروهای امنیتی ریخته می‌شود. اما اکنون درگیری‌های اخیر، هزینه‌های اسکان و مراقبت از پناهندگان را نیز چند برابر ساخته است. بنابر این آمار، بیشتر این هزینه‌ها در منطقه خاورمیانه صرف شده‌اند.

تونی جات، مورخ می‌گوید: «غفلت از تاریخ سده بیستم صرفا به بروز اشتیاقی ندامت‎بار برای جنگ مسلحانه نمی‌انجامد؛ این غفلت به ‌اشتباه در تشخیص دشمن نیز منتهی می‎شود. ما دلیل خوبی داریم برای اینکه همین اکنون تمام فکر و ذکرمان را مشغول تروریسم و چالش آن کنیم. لیکن، پیش از عزم به‌ راه‎انداختن جنگی صدساله برای پاک‎کردن چهره زمین از لوث وجود تروریست‎ها، بگذارید نکته‌یی را در نظر آوریم: تروریست‎ها پدیده‎های جدیدی نیستند. آنها برای یک قرن تمام در کنار ما بوده‎اند.» او ادامه می‌دهد: «به‌نظر من به‌جای گریز از خاطره سده بیستم، باید به عقب برگردیم و دقیق‎تر بدان بنگریم. ما باید دوباره یا شاید برای نخستین‌بار بیاموزیم که چگونه جنگ هم برندگان و هم بازندگان را به مرتبه توحش و پستی درمی‎افکند؛ چه بر سرمان می‎آید آنگاه که ترغیب می‎شویم دشمنمان را بزرگ یا دیو بنمایانیم تا استمرار پایان‎ناپذیر جنگ را موجه کنیم؟ اکنون باید این پرسش را پیش‌روی رهبران بلندپرواز بگذاریم: برای جلوگیری از جنگ چه می‎کنی؟»

سنجیدن صلح اما، دشوارتر از آنی است که به گمان می‌‌‌‌آید. عالمی اجتماعی را در نظر آورید که از پس سال‌ها فعالیت در چهار گوشه جهان، شواهدی از خشونت و جنگ او را دربرگرفته‌اند و اکنون در پی دست یافتن به آن چیزی است که ما را به جامعه‌یی صلح‌‌‌‌طلب می‌‌‌‌رساند. مارگرت پکسون، نویسنده و انسان‌‌‌‌شناس، پیش‌تر این راه را رفته است. او کوشید پیرامون صلح پژوهش و دست آخر گفت: «نخست دریافتم اغلب آثار علوم‌اجتماعی امروز بیشتر به خشونت می‌‌‌‌پردازند تا به صلح. دوم اینکه اکثر پژوهش‌های تجربی‌ای که ادعا می‌کنند به صلح و آرامش می‌‌‌‌پردازند، در واقع، درباره ستیز و کشمکش هستند. آنها به رفع و حل تنش‌‌‌‌ها، رفع‌ورجوع امور پس از درگیری و برنامه‌هایی برای کمک‌‌‌‌رسانی به مردم در مناطق پرتنش می‌‌‌‌پردازند. آنها به قانون و عدالت در بافت ستیز و کشمکش توجه دارند. در کل، این آثار تا جایی پژوهش‌هایی مربوط به صلح به حساب می‌‌‌‌آیند که به رنج میلیون‌ها انسان توجه می‌کنند و از این بابت افسوس می‌‌‌‌خورند.»

وقتی نویسندگان و دانشگاهیان درباره خشونت صحبت می‌کنند، گویی خشونت یک «چیز» است؛ واجد حالتی شیءمانند، یک شلیک، یک انفجار، یک گلوله، یک مرگ. می‌توان آن را به آمارها اضافه کرد و در مجموعه‌داده‌ها جای داد. عالمان سیاسی روی هم رفته و با حدی از اطمینان، رفتارهای خشونت‌آمیز را ذیل برخی الگوها جای می‌دهند و درباره جهان، اظهاراتی را مطرح می‌کنند. اما آیا می‌توان صلح را نیز بررسی کرد و به محاسبه آورد؟ در کجا واقع شده است؟ چه وقت اتفاق می‌‌‌‌افتد؟ صلح فاقد آن «حالت شیءمانند» است؛ به چیزی چون «نارویداد» شبیه است. انگار صلح تنها زمانی می‌رسد که جنگی به پایان می‌رسد و دیگر نیست.

مشاهده صفحات روزنامه