حقایقی درباره اتحادیههای کارگری در کوبا
شری لاباش| ترجمه: محمد قربانی|
باراک اوباما در اظهارات مورخ 17 دسامبر 2015 خود درباره «تغییر سیاست» امریکا نسبت به کوبا گفت: «ما معتقدیم کارگران کوبا باید آزاد باشند تا اتحادیههای خود را تشکیل دهند. » باید پرسید اصلاً اوباما میفهمد راجع به چه چیزی صحبت میکند؟ نوددرصد کارگران کوبا عضو اتحادیهها هستند. درحالی که بر اساس گزارش سازمان آمار کارگری، در سال 2013 فقط 11.3درصد کارگران امریکا عضو اتحادیهها بودهاند. آیا کارگران امریکایی نیستند که به آزادی برای پیوستن به اتحادیهها نیاز دارند؟
به نقل از دنیای کارگران، مورخ 22 ژانویه 2015، در 22 دسامبر 2015 وزارت خارجه امریکا 11 میلیون دلار از مالیات شهروندان را برای حمایت از برنامههای «حقوق شهروندی، سیاسی و کارگری در کوبا» اختصاص داد. توجه میکنید؟ امریکا 11میلیون دلار خرج «حقوق کارگران» در کوبا میکند، آن همزمانی که 50درصد خانوادههایی که فرزندانشان در مدارس دولتی [امریکا] تحصیل میکنند آنقدر فقیرند که واجد شرایط دریافت ناهار مجانی یا با قیمت ارزان برای فرزندانشان هستند (نیویورک تایمز 16 ژانویه 2015) . واقعاً ماجرا از چه قرار است؟
در سال 1959 انقلاب کوبا نظام اقتصادی سرمایهداری را سرنگون کرد. اما طول عمر اتحادیههای کارگری و وحدت آنها در «مرکز کارگری کوبا» CTC، به سال 1939، بیست سال قبل از پیروزی انقلاب کوبا برمیگردد. اتحادیهها داوطلبانه، خودبسنده در امور مالی، و مستقل هستند. حق عضویت در اتحادیه یکدرصد دستمزد است و مستقیماً در محل کار جمعآوری میشود و از حقوقشان کسر نمیشود.
دموکراسی کارگری چگونه است؟
کوبا کشوری کارگری و در حال بنای سوسیالیسم است. ثروتی که از طریق تولید کالا یا خدمات تولید میشود برای بهبود شرایط زندگی همه مردم بهکار گرفته میشود و نه به سود عدهیی قلیل در جامعه. اتحادیههای کوبا مستقیماً در گیر حل چالشهایی هستند که جامعه کوبا با آنها روبهروست. این چالشها شامل بردوشکشیدن بار سنگین محاصره یکجانبه اقتصادی، مالی و تجاری امریکاست که انباشت صدها سال عقبماندگی براثر میراث استعمار را نیز پشت سر دارد.
طرح پیشنهادی قوانین یا تغییر آن در محل کار، محلهها یا در سازمانهای تودهیی نظیر فدراسیون زنان کوبا به بحث و تبادل نظر گذاشته میشوند. اصلاحیهها و اظهارنظرها ضبط میشوند و مورد توجه قرار میگیرند. نتیجه نهایی متاثر از این تغییرات است. رهنمودهای اقتصادی که در کنگره شانزدهم حزب کمونیست به تصویب رسید از طریق مشاورههای مبسوط با مردم کوبا شکل گرفت و نهفقط با اعضای حزب. 3میلیون نفر در 163.000 جلسه به بحث و تبادل نظر پرداختند. جمعیت کوبا 11میلیون نفر است.
تصمیمات اقتصادی در امریکا توسط روسای شرکتها، بانکداران و طبقه سرمایهداری که سودجوییهایشان سیریناپذیر است گرفته میشود. این نوع تصمیمات نابرابریهای اجتماعی و ناامنی اقتصادی را برای طبقه کارگر افزایش میدهد درحالی که یکدرصد از ثروتمندترینهای جامعه را ثروتمندتر میکند.
اتحادیهها در نظامهای اقتصادی سودمحور برای شرایط بهتر مبارزه میکنند، اما در دوران کنونی، یعنی دوران بنبست سرمایهداری، اغلب اتحادیهها بازنده این نبرد هستند. افزایش جهشی در بهرهوری تولید، بهجای اینکه باری از دوش طبقه کارگر بردارد، منجر به بیکاری، ورشکستگی شهرها، و افزایش نابرابری درآمد میشود. بانکها و شرکتهای بزرگ «متخصص»هایی را تعلیم میدهند که مسائل اقتصادی را برای قانونگذار بنویسند تا او چشمبسته مهر تایید بر آن قوانین بزند، نه اتحادیههای کارگری. کارگران کوبایی نیروی هدایتکننده و سازنده جامعه عدالتگرا و تضمینکننده نیازهای اساسی زندگی عزتمند برای همه جامعه هستند. و این شامل بهداشت و درمان با کیفیت و آموزش برای همه و نیز دسترسی به فرهنگ و ورزش همگانی میشود. روی دیوار مرکز همایشها در شهر اولگین یک نقاشی همراه با این جمله نقش بسته است: «سیصدمیلیون کودک امشب در خیابانها میخوابند، حتی یکی از آنها کوبایی نیست. » این نتیجه انقلاب جامعهسالارانه آنهاست.
در 15 ژانویه خبرگزاری کوبا گزارشی منتشر کرد که بسیار دور از تجربه کارگران در امریکاست. اتحادیه مرکزی کارگران کوبا، سی تی سی، اتحادیهیی شبیه اتحادیهیی افآل - سیایاو در امریکا، از کارگران خواست در مراکز کارگری اجتماع کنند تا مدیران بتوانند درباره برنامه اقتصادی اتخاذشده و بودجه سال گزارش دهند. آنها گفتند: «ممکن نیست یک برنامه تولیدی بدون تعاونی کارگری فعال به اهدافش دست یابد، ما میدانیم که اتحادیهها توانایی آن را دارند که از قابلیتهای کارگران بطور موثر استفاده کنند. »
در پایان جلسه چهارم مجلس ملی اقتدار مردم، رائول کاسترو روس، رییسجمهور کوبا، تاکید کرد: «این واقعیت که در نظام اجتماعی ما، اتحادیهها از حقوق کارگران دفاع میکنند بر کسی پوشیده نیست. برای اینکه آنها این کار را بطور موثر انجام دهند، اتحادیهها میباید ابتدا مدافع منافع گروهی معین از کارگران باشند، اما درضمن میباید منافع کل طبقه کارگر را که دراصل همان منافع همه ملت است از نظر دور ندارند. نمیتوانیم فضایی برای رشد و تحکیم خودخواهی و طمع میان کارگران قائل باشیم. همه ما نیازمند و خواهان دستمزد بهتری هستیم، ولی اول باید به تولید ثروت بپردازیم و سپس آن را براساس سهمی که هرکس میتواند ادا کند توزیع کنیم.»اما در امریکا وقتی بهرهوری کار افزایش مییابد چه اتفاقی میافتد؟ مطابق گزارش وزارت کار در 9 ژانویه 2015 دستمزدها با وجود رشد اندک در اشتغال در ماه دسامبر، تنزل داشته است. اقتصاددان والاستریت، دیان سوانگ اینگونه توضیح میدهد: «هنوز بازار انباشته از نیروی کار است. با اخبار خوب در مورد اشتغالی که به وجود آوردیم، و با دستمزدهایی باورنکردنی، کارفرمایان در موقعیت خوبی قرار دارند.» (نیویورک تایمز مورخ 10 ژانویه) این مطلب نشان میدهد که چرا طبقه حاکم از کنگره میخواهد 11میلیون دلار تحت لوای «آزادی برای سازماندهی اتحادیههای کارگری» به برنامههای مداخله در کوبا اختصاص دهد. آنچه واقعاً سرمایهداران میخواهند، بردههای مزدبگیری است که نیروی کارشان را در بازار «آزاد» بفروشند، نه کارگرانی در فکر پیریزی بنای جامعهیی عدالتمحور و حاکم بر سرنوشت خویش.
