نیاز به پوستاندازی تعاونیها
ترویج فرهنگ تعاون یکی از راهبرد هفتگانهیی است که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر آن تاکید دارد. در برههای از زمان بسیاری از مردم به تعاونیها اعتماد خاصی داشته و آن را بهترین راه رسیدن به کالاهای اساسی میدانند. اما با گذر زمان، لوکس و مدرن شدن زندگی در ایران تعاون مهجور ماند و توانست خود را با این موج همراه کند. نگاه جامعه به تعاونیها در حد تعاونی مصرف ماند. برخی تعاونیها بیسروصدا به برند تبدیل شدند و کار خود را بیدغدغه پیش بردند و برخی دیگر بهدنبال گرفتن تسهیلات و حمایتهای دولت.
با ادغام وزارت تعاون هم این بخش مهجورتر شد و رفتهرفته فقط در خاطرهها ماند. با روی کارآمدن دولت یازدهم، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اتاق تعاون به تعامل رسیدند و 7 راهبرد اساسی را برای تحول در تعاون تعریف کردند تا بتوانند این بخش اقتصادی که باید تا برنامه پنجم توسعه به 25درصد سهم اقتصادی دست پیدا میکرد را در جاده هموارتری پیش ببرند. بخش تعاون با پیشبینی که شده بود حدود 20درصد فاصله دارد و فرهنگ تعاون است که میتواند آن را به جایگاه اصلی خود برساند. روابط عمومیها با اطلاعرسانی به موقع و اصولی در این راستا نقش اساسی را ایفا میکنند. به همین سبب میزگردی در طبقه سوم اتاق تعاون با حضور ماشالله عظیمی (دبیرکل اتاق تعاون ایران)، پیمان باباخانلو (مدیرکل توسعه تعاون)، و سیدسعید شکرآبی (مدیر روابط عمومی اتاق تعاون ایران) برگزار شد تا نقش روابط عمومی را در ترویج فرهنگ تعاون بررسی کنند. مبحثهایی که در این میزگرد مطرح شد را از نظرتان میگذرانیم.
سخنرانی آبراهام لینکلن را 1500نفر توانستند گوش کنند و وقتی دیوار برلین برداشته میشد، 6میلیارد نفر از تلویزیون آن را دیدند. اما وقتی یک کارخانه لبنیاتی در توکیو دچار مشکل شد و چند دانشآموز مسموم شدند در فضای مجازی اینقدر بازتاب داشت که کارخانه و برندش از بین رفت. تمام این مثالها نشان میدهد که گروهبندی ارتباطات در دنیا از سریع و فوق سریع خارج شده و تقسیمبندی و بلوکبندیهای سنتی به دنیای جهش یافته و فوق سریع پای گذاشته است
عظیمی در ابتدا با خوشآمدگویی میگوید: سخنرانی آبراهام لینکلن را 1500نفر توانستند گوش کنند و وقتی دیوار برلین برداشته میشد، 6میلیارد نفر از تلویزیون آن را دیدند. اما وقتی یک کارخانه لبنیاتی در توکیو دچار مشکل شد و چند دانشآموز مسموم شدند در فضای مجازی اینقدر بازتاب داشت که کارخانه و برندش از بین رفت.
تمام این مثالها نشان میدهد که گروهبندی ارتباطات در دنیا از سریع و فوق سریع خارج شده و تقسیمبندی و بلوکبندیهای سنتی به دنیای جهش یافته و فوق سریع پای گذاشته است.
5 ثانیه زودتر از دیگران میفهمم
دبیرکل اتاق تعاون در ادامه میافزاید: اگر کار روابط عمومی (که یکی از ابزارهای ارتباط با جامعه است) را بخواهیم بازترویج کنیم فراتر از یک سازمان و ساختار وظیفه فرهنگسازی را به عهده دارد. اگر همه مخاطبان را مصرفکننده تغییر رفتارها بدانیم، این تغییر رفتار بیشتر از روابط عمومی شروع میشود. از ارتباط یکسویه سابق به ارتباطات دو سویه رسیدهایم. در تعریف سنتی ارتباطات یکسویه گسترش بسیار نامحدود است و تاثیر آن بسیار پایین است. اما ارتباط دو سویه ممکن است زمان و وقت بیشتری بگیرد ولی پایدارتر است زیرا مبتنیبر تبادل نظر است. موقعیتی که در دنیا با آن مواجه هستیم شبکهسازیهایی است که روابط عمومیها میتوانند انجام دهند.
لازمه این امر این است که روابط عمومی به عنوان دانش دیده شود. بعضی با دیدن روشهای تبلیغات میگفتند آن ابزار است اما تبلیغات یک دانش کاملا پیچیده است که حتی با ابزارهای بسیار دقیق و علمی باید تاثیرگذاریهای آن را اندازهگیری کرد و در جهت شیوع و ترویج آن کار کند. وقتی تبلیغات دانش باشد یکی از ابزار و ریشههای علمی است که روابط عمومی میتواند از آن استفاده کند که تازه میگوییم یکی از ابزارهای بازاریابی تبلیغات است. ما نمیتوانیم بر پایه تفکرات سنتی سازمانها را اداره کنیم بهترین سازمانها در عصر رقابت سازمانهای یادگیرنده هستند. سازمانهایی که از حداکثر دانایی و دانش استفاده میکنند ماندگارند. جان اسمیت، مدیرعامل جنرال موتورز در کتاب «مدیریت بازار» میگوید: «باید نوآوری کنید والا دود میشوید.» او در پاسخ به اینکه مزیت رقابتی شما چیست میگوید: «من 5ثانیه زودتر از دیگران میفهمم.»
وی تاکید میکند: «علاوهبر استفاده از تحولات و فرآیندها یا تغییرات محیطی روابط عمومی تکنولوژی معرفی نمیشود. روابط عمومی از آن بهره میبرد؛ در عصر مجازی دیگر تولیدکننده با مشتری ارتباط ندارد بلکه مشتری با مشتری هم ارتباط داشته و مشتریسازی میکنند که بازارهای هرمی و خوشهای اتفاق میافتد. البته اگر اصلاحاتی در آن صورت گیرد و در آن پولشویی نباشد مقوله بدی نیست. با این تفاسیر فکر میکنم شبکه اقتصادی تعاون میتواند زیرساخت روابط عمومی اجتماعی و رویکرد اجتماعی داشته باشد.»
پیمان باباخانلو نیز میگوید: ترویج فرهنگ تعاون در راستای راهبرد اول معاونت تعاون است که در جهت تحول و توسعه بخش تعاون تدوین شده است. روابط عمومی نقش سنتی و نگاه مدرن را تجربه کرده است. در گذشته روابط عمومی پل ارتباطی و آیینه تمامنمای سازمان بود.
روابط عمومی معمولا بین مدیران سازمان و خارج از سازمان ارتباط ایجاد میکرد و به نوعی سخنگوی سازمان بود. اما در نگاه مدرن روابط عمومی مشاور ارشد مدیران سازمان است و نقشهای جدیدی را به عهده گرفته است. یعنی عنوان نورافکن راه را داشت و مسیر را باید برای مدیران روشن میکرد. زیرا روابط عمومی باید تبادل اطلاعات بیرون و درون سازمان را داشته باشد. وقتی ارتباط سازمان را به بیرون منتقل میکند در کمال صداقت بازخورد آن را تحلیل و نتایج آن را به مدیران منعکس میکند.
امروزه رویکرد سنتی روابط عمومی با نگاه مدرن انجام و ارتباط از طریق شبکههای مجازی، اینترنت و... در این بخش به عنوان ابزار استفاده میشود. یکی از شاخصههای مهم روابط عمومی سرعت عمل در مواقع حساس و بحرانی است که باید از حریم سازمان در برابر جوسازیها، دروغپردازی و شایعات خارج از سازمان حفاظت کند.
سیدسعید شکرآبی از موضع پرسشگری به این مقوله نگاه کرده و میگوید: با توجه به اهمیتی که برای روابط عمومی قایل شدید میخواهم روابط عمومی را در حوزه تعاون بررسی کنیم. روابط عمومی در بخش تعاون تا چه اندازه توانسته فرهنگ تعاون را گسترش دهد و چرا در بسیاری از حوزههای تعاون کاملا بیتوجه و مغفول مانده است؟ چرا حوزه کاری و بهای لازم را به روابط عمومی ندادند و ما شاهد آن هستیم که بسیاری از سازمانها این بخش را یک واحد تشریفاتی و در حد پایین میدانند؟ این در صورتی است که همه معترفند کار روابط عمومی این نیست و فراتر است. بخش تعاون اساسا از روابط عمومی یا ابزارهایی که داشته استفاده مطلوبی نکرده است. آیا روابط عمومی میتوانست کاری کند که تعاون چند قدم جلوتر از این باشد یا خیر؟
ماشاالله عظیمی با اشاره به اینکه ما نتوانستیم از همه ابزارهایمان (مثلا محیط وب) خوب استفاده کنیم، میگوید: در حال حاضر کارهایی که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دستورکار دارد این است که از این ابزارها استفاده مطلوب کند.
وی بر این عقیده است که یکی از این ابزارها برندسازی است که روش استفاده تبدیل توانمندی جز به توانمندیهای کل است. به عنوان مثال قبل از سال 2000 دولت چین در نمایشگاههای بینالمللی به نمایندگی از بخش خصوص قرارداد میبست. ما این فعالیتهای تعاونی و خرد که در روستاها و داخل منازل است را به شبکه تبدیل میکنیم. در سالهای اول خودمان قرارداد میبندیم و حالا میبینیم که در سالهای بعد شرکتهای قدر هلدینگ چینی قراردادها را خودشان میبندند. دولت چین توانست این شبکهها را با هم لینک کرده و یک ابرقدرت اقتصادی را رقم بزند. در سال 2001 چین با تاکید بر ارزشهای ملی خود و مبلغ 105میلیون دلار سرمایهگذاری مقام اول جهان را کسب کرد. بدنه اقتصاد چین جمعی است. اگر بتوانیم در کشورمان از طریق شبکههای اقتصادی و روابط عمومی تجاری این قدرتهای اقتصادی پراکنده را به هم وصل کنیم، آن را بینالمللی خواهیم کرد.
عدم توازن در اقتصاد
مدیر صندوق قرضالحسنه بانک توسعه تعاون نیز با اشاره به اینکه آن تعاریفی که در دنیا برای روابط عمومی و فرهنگسازی از سوی آن وجود دارد در ایران هم هست، میگوید: اشکال در کارکردهای آن است. کارکرد براساس ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ارتباطی، دینی، قومیتی، شبکه فرهنگها و... شکل میگیرد. طبیعی است که ارتباطی که نخستین وظیفه روابط عمومی است هدفمند است و مهمترین وظیفهاش ارتقای آگاهی است برای رسیدن به شرایط مطلوب.
سعید معادی در ادامه میافزاید: این سوال پیش میآید که چرا روابطعمومی در ایران دچار چالش شده است که به کارکردهای آن برمیگردد و علت عمده آن این است که عمده روابطعمومیها دولتی است. دولت فیالنفسه بد نیست اما چون سهم اعظمی از اقتصاد و مالکیت دست حاکمیتهاست، رقابتی وجود نخواهد داشت. آنچه که گفته میشود در قالب دستورالعمل، آییننامه و... بیشتر مجری هستند تا یک متفکر. روابطعمومی امروزه در ایران یکسونگر است و بحث تعامل و تفاهم وجود ندارد. متاسفانه دچار انحراف شدیم و اگر اشتباهی هم وجود داشته باشد، روابطعمومی توجیه یا پدیدهایی را روشنسازی کند. روابطعمومی مغز متفکر یک سازمان است و تحلیلگری وجود ندارد. به همین دلیل بروندادهها دچار مشکل شدهاند. امروز عرصه متعلق به دانایان است. چون توانمندی را دانایی ایجاد میشود. از شناخت بخش تعاون است که میتوان دادهها را جمعآوری و به دانشی در این حوزه دست پیدا کرد. این کار روابطعمومی است که باید چنین دانشی را به مصرفکننده خود بدهد. مصرفکننده آن هم مدیران، کارمندان، دولت، سهامداران و مخاطبان سازمان مربوطه هستند. تمام دنیا روابطعمومی مدل بومی دارد ولی مدل روابطعمومی
بومی ایرانی که مختص ایران باشد، وجود ندارد. مذهب یکی از مواردی است که ایرانیها به آن اهمیت میدهند و در آن به اخلاقمحوری نگاه ویژه دارد در حقیقت چالشهای ما دور شدن از اخلاق است.
این کارشناس ارشد ارتباطات با بیان اینکه بخش تعاونی در برهههایی از زمان (دوران جنگ) تاثیر بسیار زیادی داشت، تاکید میکند: در آن زمان یکی از بنگاههای اقتصادی مورد اعتماد کشور بودند که کالا را با قیمت کمتر و بدون حضور دلالان بهدست مصرفکننده میرساندند.
تعاون در زندگی مردم ملموس بود. امروزه اکثر قریب به اتفاق مردم عضو تعاونیها (مسکن، مصرف و...) هستند و از خدمات (اتوبوس درون شهری و برون شهری، حمل بار و کالا و...) استفاده میکنند اما دید گذشته را نسبت به آن ندارند. اشکال این موضوع این است که در بخش تعاون به خودباوری نرسیدهایم. بزرگترین ایراد ما این است باور نکردیم بهعنوان یک مدل اقتصادی اسلامی که بین سه حوزه سوسیالیسم، کاپیتالیسم و کمونیسم قرار گرفتهایم. ادعایمان این است که تعاونی به سبک و سیاق اقتصاد اسلامی نزدیک است اما باورپذیر نیست. آثار این موضوع را در ابلاغ اصل 44 ببینید. تمام ابلاغیه مقام معظم رهبری در مورد توسعه بخش تعاون بود اما آثار اجرایی آن بسیار کم بود بهدلیل اینکه موانع بسیار زیاد بود و تناقض منافع اتفاق افتاده و در بسیاری از جاها از این توسعه جلوگیری میشود. باید به تناسب اتفاق ظرفیت هم ایجاد میشد. چون باور نیست.
اوایل ایجاد بانک توسعه تعاون طرحی را بررسی کردیم که وامی را در راستای اصلاح ساختار تعاون به اتحادیهها بدهیم که روابطعمومی را در اتحادیهها شکل دهند اما هیچ اتحادیهای برای گرفتن این وام مراجعه نکرد. برای اینکه بنگاههای اقتصادی تعاون را با شرایط روز به حرکت درآیند. اگر سکون پیدا کند از کورس رقابت حذف میشود. اگر به اصل 44 نگاه کنیم اقتصاد به سه بخش تقسیم شده اما توازنی در آن وجود ندارد بنابراین رقابتی هم وجود ندارد. حداقل رقابت را هم نداریم. چون گردانندگان بنگاههای اقتصادی به خودباوری نرسیدهاند. اگر خود را با مدلهای نوین هماهنگ کنند مسلما شبکههای اجتماعی شکل میگیرد. تعاونیها در سراسر کشور یک شبکه عینی است. تعاون بهترین جا برای اتاق فکر و ایدههای جدید است. دستیابی به این مهم این است که تشکلهای تعاونی پوستاندازی کنند و خودشان را با اقتصاد روز پیش ببرند.
اینجاست که روابطعمومی هم میتواند فرهنگسازی کند و در این راستا باید افکارعمومی را مهندسی کند و با شناخت و نیازسنجیها، فرصتها و مزایا را مشخص کند. یکی از دغدغهها در حوزه تعاون از بین نرفتن اعتماد و کار گروهی است.
تعاون سبک زندگی است
پیمان باباخانلو با بیان اینکه بهتر است به این مقوله از بالاتر نگاه کنیم و باید مواظب باشیم که دچار مغلطه نشویم، میگوید: یک ترویج فرهنگ تعاون داریم و یک ترویج فرهنگ تعاونی و توسعه آن. از نظر ضعف ترویج فرهنگ تعاون نباید روابطعمومی بخش تعاون را مقصر بدانیم گرچه بسیار موثر است. فرهنگ تعاون را باید مانند فرهنگ کار در نظر گرفت که یک سبک کار و بهنوعی سبک زندگی است و نیاز به فرهنگسازی دارد که بهترین راه ترویج آن نشان دادن الگوی موفق به مردم است. با تئوری و نظریهها نمیتوان فرهنگی را نهادینه کرد. برای نهادینه کردن فرهنگی مانند تعاون باید از عناصر فرهنگساز استفاده شود. روابطعمومی یکی از نهادهایی است که میتواند عناصر فرهنگساز را بهکار گیرد اما رسانهها بهترین عنصر فرهنگساز هستند. بالاترین ضریب را در این مقوله اینترنت و در رده بعدی تلویزیون دارد. فرهنگ شناخت یا معرفتی است که انسان با مواجهه با محیط خود بهدست میآورد.
مدیرکل توسعه تعاون وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی تاکید میکند: فرهنگ ساخته محیط است. اینکه تعاونی خوب است یا خیر باعث میشود که در برابر آن جبههگیری شود یا جامعه آن را بپذیرد. باید به این توجه کنیم که ایجاد فرهنگ تعاون فقط به وزارت تعاون، اتاق تعاون یا بخش تعاون محدود نمیشود بلکه فرهنگسازی وظیفه ملی است. اگر فرهنگ تعاون و یاریگری در کشور رشد پیدا کند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
درکشور فقط مشکل تعاونی نیست. اگر آمار خشونت، فقر، بزهکاری و حتی طلاق بررسی شود، متوجه میشویم که تحمل فرد دوم وجود ندارد، چه برسد در یک محیط اقتصادی 7 نفر را درکنار هم بگذاریم. اگر این فرهنگ توسط تمام عناصر فرهنگساز مانند رسانه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، آموزش عالی و... دست به دست هم بدهند تا مشکل کشور از طریق تعاون حل شود و کار گروهی هویت پیدا کند شاهد کاهش آمار فقر هم میشویم. اگر شاهد فرهنگ تعاون باشیم صدقه و کمک به دیگران زیاد میشود و دیگر نیازی به سازمانهای حمایتی نیست.
وی میافزاید: برای توسعه و ترویج فرهنگ تعاون نیاز به آگاهی داریم. بعد از مرحله آگاهی، مرحله احساس نیاز جامعه است. تا وقتی جامعه احساس نیاز بهکار جمعی و تعاون نداشته باشد فقط با وامهای ارزانقیمت، مشوق و... تعدادی جلب میشوند و به توفیق اصلی نمیرسیم.
سعید معادی با تاکید بر صحبتهای باباخانلو میگوید: شما خطکشی کردید و بخش ملی که گفتید، درست است که در ید و اختیار وزارت تعاون نیست و همه باید آن را بخواهند. عزم ملی میخواهد که رفتار تعاون داشته باشیم. متاسفانه خانواده بهعنوان محور اصلی اجتماع دچار تغییر و تحول جدی شده که موضوع اخلاق و تعاون در جامعه کمرنگ شده است. اما بهدلیل آنکه حوزه کسب وکار تعاونی بهعنوان بنگاه اقتصادی هم وجود دارد، وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی وظیفه بیشتری دارد.
توسعه تعاون در گرو بخش دولتی
سیدسعید شکرآبی میپرسد: میگویید دولت بخش تعاون را جلو ببرد. چرا توسعه و رشد بخش تعاونی در گرو بخش دولتی باشد؟
معادی در جواب این سوال میگوید: دولت مجری قانون است و بخش سیاستگذار آن است. وقتی سهم بیشتری از اقتصاد دست دولت است هیچ رقابتی وجود ندارد زیرا ابزارها دست دولت است. اگر دولت حوزههای شکلگیری، اجرایی و راهبردی را تسهیل نکند، مردم به صحنه اقتصادی ورود پیدا نمیکنند. تمام تلاش صورت میگیرد که اتاق تعاون بخشی از تصدیگریهای دولتی را در دست بگیرد تا شرایط را برای فعالیت جمعی و تعاونیها آسانتر کند. حوزههای دیوانسالاری و قوانین و ابلاغیهها (که گاهی ناقض همدیگر هستند) بزرگترین ایرادها و موانع فعالیت اقتصادی در کشور هستند که فضا را برای حضور مردم از بین میبرد. دولت باید صحنه را باز کند تا مردم بتوانند نقشآفرینی کند.
عدم امنیت شغلی رقیب اصلی برونسپاری
ماشاءلله عظیمی با اشاره به اول انقلاب میافزاید: آیتالله بهشتی در اوایل انقلاب معتقد بودند که اگر برون سپاری دولت کنترل شده نباشد، بخش خصوصی، بخش دیگری از دولت میشود. ما برای برونرفت از اقتصاد دولت، توزیع عادلانه ثروت و عدالت اقتصادی نیاز به شبکه اقتصادی داریم. این تفکر و مکتب نیاز به فرهنگسازی و مخالفان زیادی در جامعه دارد. در اقتصاد کاپیتالیستی، سرمایه و سهامدارمحوری وجود دارد. ممکن است یک نفر اکثریت سهام را داشته باشد و جمعیت زیادی، بقیه سهام را داشته باشد، آن یک نفر در این تفکر غالب است. در این تفکر اصالت به سرمایه داده میشود و بقیه اجزا مثل ابزار و نیروی انسانی چه نقشی دارند؟ استثمار موقعی اتفاق میافتد که در تفکر سرمایهداری به کارایی توجه داریم ولی توجه به مباحث انسانی و همه ذینفعان (بهویژه عوامل تولید) که مطرح میشود، کارایی به وجود میآید. اگر کیفیت را هم به آن اضافه کنیم، بهرهوری مشخص میشود که با مبحث اسلامی - ایرانی شکل زیباتری به خود میگیرد.
دبیرکل اتاق تعاون ایران با بیان اینکه اصالت و گرایش اصلی عوامل تولید در شرکتهای تولیدی انسان رای است، تاکید میکند: خردهفرهنگهای زیادی در مقابل این تفکر علم شد و مثالهای ناموفقی برای کار گروهی میآورند. اشاره شد که یکی از دلایل عدم مشارکت مردم اقتصاد دولتی است.
12 مولفه برای امنیت اقتصادی و سرمایهگذاری تدوین شده که میزان مداخله دولت در اقتصاد خصوصی، قوانین دست و پاگیر و صیانت از سهامداران از این مولفههاست. دولت باید برونسپاری کند اما نخستین چیزی که به ذهن در بین عناصر و کارکنان دولت رسوخ پیدا میکند، عدم امنیت شغلی است. عدم امنیت شغلی رقیب اصلی برونسپاری است که ربطی به دولتها هم ندارد. عناصر بالای دولت تصمیمگیری میکنند اما میبینیم که طی یک یا دو دولت برونسپاری صورت نمیگیرد.
