«ترامپونومیکس» امریکا را به عصر طلایی باز نمیگرداند
گروه جهان|
دونالد ترامپ طوری واشنگتن را اداره میکند که گویی پادشاهی است که بر اریکهاش در کاخ سفید تکیه زده است. میل به نمایش دادن تسلطش بر همهچیز، نیازش به اینکه در مرکز توجه باشد و خلق و خوی ناآرام ترامپ تاحدودی یادآوری هنری هشتم است. ترامپ که بر او مشتبه شده مسیر فوقالعادهاش برای رسیدن به قدرت به نوعی مورد تایید کنگره است به رسانهها، نظام بوروکراتیک حاکم بر واشنگتن و هر فرد یا ایدهیی که در مقابل بایستد، میتازد.
کافی است به موج واکنشهای این هفته در پی نمایش اخراج جیمز کومی، رییس افبیآی در هفته گذشته نگاه کنیم. کومی دومین رییس افبیآی بود که اینگونه از سمت خود برکنار میشد. درست است که جیمز کومی (در جریان بررسی ایمیلهای هیلاری کلینتون) مرتکب اشتباه شده بود و ترامپ این حق را داشت که با استفاده از اختیارات ریاستجمهوری او را اخراج کند. اما نتیجه اقدام ترامپ این بود که توجه همگان را به روابط احتمالی میان تیم انتخاباتی خود با روسیه جلب کرد (احتمالی که جیمز کومی مسوول بررسی آن بود.) بسیاری در آن زمان از تهدید دموکراسی و احتمال وقوع واترگیتی دیگر گفتند.
اما این همه داستان نیست. ترامپ طرحهایی هم برای اقتصاد امریکا دارد که به عنوان یک تهدید اهمیتش برای عموم امریکاییها کمتر از دغدغههای دموکراتیک نیست. طرحهای ترامپ سیستم ارتدوکسی، شفافیت و ثبات اقتصاد امریکا را تهدید میکند چرا که این اصول در مذاکرات تجاری به راحتی نادیده گرفته میشوند. (سیستم ارتدوکسی به معنای جریان نهادینه شده اقتصادی به شکل سنتی آن است.) به عبارت دیگر، ترامپونومیکس با وجود تاثیرات مثبت اندک خود، میتواند تهدیدی جدی برای امریکا و جهان باشد.
ترامپونومیکس 101
رییسجمهور امریکا در مصاحبهیی با اکونومیست مفصلترین توضیح خود درباره طرحهایش برای اقتصاد امریکا را ارائه کرد. هدف ترامپ این است که مطمئن شود بیشتر امریکاییها با افزایش نرخ رشد اقتصادی مشاغلی با درآمد خوب داشته باشند. مشاوران ترامپ درباره رشد تولید ناخالص داخلی
سه درصدی صحبت میکنند که تقریبا یک درصد بیشتر از ارزیابی اغلب اقتصاددانهای از سرعت پایدار رشد اقتصادی امروز امریکاست.
از نگاه ترامپ کارآمدترین مسیر برای رسیدن به مشاغل بهتر و رشد اقتصادی سریعتر پیمانهای تجاری عادلانهتر است. او گرچه ادعا میکند تاجری بینالمللی است که از روابط تجاری بدون تعرفه و محدودیتهای دیگر حمایت میکند با ارائه قوانین (بهظاهر) عادلانه خود را یک اقتصاددان ناسیونالیست میداند. تجارت وقتی منصفانه است که داد و ستدهای تجاری متعادل باشند. بر این اساس از نظر ترامپ، شرکتها باید برای سرمایهگذاری در داخل مرزهای کشور خود تشویق و برای سرمایهگذاری در خارج از مرزهای خود تنبیه شوند.
دومین و سومین رویکرد ترامپونومیکس کاهش مالیاتها و قانونزدایی در برخی زمینهها از جمله امور مالی است که باعث تشویق سرمایهگذاری داخلی میشود. مالیاتهای پایینتر و قوانین کمتر کارآفرینان را ترغیب کرده و باعث میشود که رشد اقتصادی تسریع شده و مشاغل بیشتری ایجاد شود. این استاندارد اقتصادهای عرضه محور است اما با نگاهی به ترامپونومیکس درمییابیم که این طرح با فاصله گرفتن از نگاه ملیگرایانه حزب جمهوریخواه به تجارت آزاد، برداشتی اشتباه از نظام اقتصادی ارتدوکسی است.
در اینجا تفاوت واقعی است که ترامپونومیکس (برخلاف آنچه به آن ریگانومیکس میگویند) اصلا یک دکترین اقتصادی نیست. ترامپونومیکس در واقع مجموعهیی از طرحهای پیشنهادی است که توسط بازرگانان درباری به پادشاه (ترامپ) عرضه شده است. این در حالی است که ترامپ بیشترین حرفشنوی را از مدیران اجرایی خود در کاخ سفید دارد که به ندرت میتوان در میان آنان یک اقتصاددان پیدا کرد. رویکرد رییسجمهوری امریکا نسبت به اقتصاد برآیند یک طرز تفکر است که در آن توافقهای تجاری برندهها و بازندههایی دارد، جایی که مذاکرهکنندگان زیرک اصول انتزاعی را دور میزنند.
ترامپونومیکس فهرست علاقهمندیهای طیفی از بازرگانان است که توضیح میدهد چرا منتقدان چپگرا بیمحابا به عواقب توزیع جمعیتی آن، بیانضباطیهای مالی و رفیقبازیهای احتمالی آن میتازند. این طرح آشکار میکند که چرا بازرگانان و سرمایهگذاران از این طرح حمایت کرده و آن را اقدامی در جهت حمایت از کسانی میبینند که برای سود بیشتر حاضرند ریسکهای بزرگ را به جان بخرند. شاخص بازارهای سهام نیز افزایش داشته و شاخص اعتماد به کسب و کارها نیز افزایش چشمگیری را نشان داده است.
در کوتاهمدت افزایش شاخص اعتماد به کسب و کارها میتواند مسیری که تاکنون دولت ترامپ در پیش گرفته را تایید کند. امریکا میتواند در مذاکرات مجدد پیمان تجاری نفتا با کانادا و مکزیک دست بالا را داشته باشد. همچنین با وجود هشدارها درباره لزوم احتیاط مالی، بعید است که جمهوریخواهان کنگره طرح کاهش مالیاتی ترامپ را رد کنند. محرکهای اقتصادی و کاهش قوانین نظارتی نیز میتواند به تسریع رشد اقتصادی بینجامد. فدرال رزرو هم با نرخ تورم ثابت، بعید است که بخواهد با افزایش نرخ بهره این تسریع رشد اقتصادی را متوقف کند. اما دستور کار ترامپ دو خطر جدیدی در پی دارد. مفروضات ضمنی اقتصادی طرح ترامپ به لحاظ درونی ناسازگار بوده و اساس آن تصویر اقتصادی امریکا در چند دهه گذشته است.
واقعیتهای پس پرده
در واقع برخلاف اظهارات تیم ترامپ، شواهد کمی وجود دارد که نظام تجارت جهانی یا معاملات تجاری انفرادی بهطور کاملا سیستماتیک علیه امریکا باشد. کسری تجاری در امریکا اصلیترین بهانه ترامپ برای غیرمنصفانه جلوه دادن پیمانهای تجاری است اما ارزیابیها نشان میدهد که طرحهای ترامپ برای افزایش سرمایهگذاری داخلی احتمالا کسری تجاری را بهطور چشمگیری افزایش خواهد داد، همانطوری که در دهه 1980 و در پی رونق اقتصادی دوره ریگان اتفاق افتاد. در این حالت چه ترامپ سیاست تجارت منصفانه خود را رها کند و چه تلاش کند تا جلو کسری بودجه را با استفاده از تعرفههای حمایتگرایانه بگیرد در هر دو صورت رشد اقتصادی امریکا تحت تاثیر این مساله قرار گرفته و جهان نسبت به ایالات متحده بیاعتماد خواهد شد. اما مشکل عمیقتر این است که ترامپونومیکس تصویری کوتهفکرانه از اقتصاد امریکا به تصویر میکشد. ترامپ و مشاورانش درباره مشاغل کارخانهیی دچار وسواس شدهاند. امروزه نادیده گرفته شدن واقعیتها در این مساله یکی از بزرگترین نگرانیهای اقتصادی است. واقعیت این است که ترامپونومیکس یک دستورکار ضعیف برای کامیابی اقتصادی در بلندمدت است. با اجرای این طرح
اقتصاد امریکا به مراتب نابرابرتر و بدهکارتر خواهد شد. طرح ترامپ مسائل واقعی را نادیده گرفته مانند اینکه چطور باید افراد زحمتکش را آموزش داد، کسانی که مهارتشان در بازار کاری که روزبهروز حرفهییتر میشود نیاز به آموزش دوباره دارد. بدتر اینکه وقتی تناقض آشکار شد، ناسیونالیسم اقتصادی ترامپ ممکن است منجر به واکنش قهرآلود سایر کشورها شود. طرحهای ترامپ حتی اگر در کوتاهمدت نتایج مثبتی داشته باشد نه تنها هیچ درمانی برای مشکلات اقتصادی بلندمدت ارائه نمیکند بلکه ممکن است که در بلندمدت شرایط را بدتر هم کند.
