جهان به چیزی بیش از دشمن مشترک نیاز دارد
گروه جهان طلا تسلیمی
جهان امسال یکی از خطرناکترین دوران در چند دهه اخیر را تجربه میکند. روند صعودی جنگ در سالهای اخیر از پیشرفتها در مقابله با عواقب این درگیریها و جنگها سرعت بیشتری داشته است. از بحران جهانی پناهجویان گرفته تا اشاعه تروریسم، شکستها در حل مشکلات به ظهور تهدیدهای جدید و فوریتهای جدید منجر شده است.
فارن پالسی در گزارشی به قلم ژان ماری گینو مینویسد، در میانه همین درگیریها و واماندگیها در مقابله با آنها، دونالد ترامپ هم به عنوان رییسجمهور بعدی امریکا انتخاب شد؛ اتفاقی که بدون شک مهمترین اتفاق سال 2016 محسوب میشود و تاثیرات ژئوپلیتیک آن در آینده بهشدت گسترده خواهد بود. در مورد ندانستهها از سیاست خارجی ترامپ حرفهای زیادی زده شده است؛ اما یک چیز مشخص است و آن این است که عدم اطمینان به خودی خود میتواند بیثباتی بیافریند بهویژه اگر این بیثباتی به یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان مربوط باشد. در حالی که ترامپ هنوز بهطور رسمی قدرت را در کاخ سفید به دست نگرفته، توئیتهای وی متحدان در اروپا و شرق آسیا را عصبی و وحشتزده کرده است. ترامپ اروپا را دور میزند و با روسیه قرارداد میبندد؟ توافق هستهیی ایران را باطل میکند؟ چه کسی میداند؟! مشکل هم همین جاست که هیچ چیزی در مورد ترامپ قطعی نیست. در 60 سال گذشته، جهان بحرانهای گستردهیی از جنگ ویتنام گرفته تا رواندا تا جنگ عراق را شاهد بود. اما آن نوع از همکاریها و نظم بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، موفقیتآمیز بود و روابط حسنه میان قدرتهای
بزرگ جهانی را در پی داشت. اما این نظم و ارتباط حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ ترک برداشته بود. جبههگیریها در واشنگتن در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما آغاز شد، اما وی سعی کرد با تقویت نهادهای بینالمللی فاصلهها را کمرنگ کند. اما امروز دیگر نمیتوان انتظار داشت امریکایی که خودش را در اولویت میداند (شعار انتخاباتی ترامپ)، نظام بینالمللی را سر و سامان بدهد.
در اروپا هم عدم اطمینان در مورد سیاستهای امریکا توامان با نگرانیهایی در مورد دوران پسابرگزیت، مشکلآفرین شده است. نیروهای ملیگرا قدرت یافتهاند و انتخابات پیش رو در فرانسه، آلمان و هلند، به نوعی آزمونی برای پیوستگی اروپایی خواهند بود. احتمال از هم گسیختن اتحادیه اروپا یکی از بزرگترین چالشهای سال جاری محسوب میشود؛ حقیقتی که در میانه تحولات نگرانکننده دیگر پیش رو به کلی از یاد رفته است و توجهی به آن نمیشود.
از سوی دیگر دشمنیهای منطقهیی مطرح است که چشمانداز خاورمیانه را تغییر میدهد و در میان آنها میتوان به رقابت ایران با دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بر سر نفوذ بیشتر در منطقه اشاره کرد. درگیریها و عواقب فاجعهآمیز آنها در سوریه، عراق و یمن را هم که برخی «جنگ نیابتی» توصیفشان میکنند، نمیتوان نادیده گرفت.
سوریه و عراق به آرامش میرسند؟
جنگ در سوریه با اعتراضهای داخلی کوچک علیه بشار اسد، رییسجمهور این کشور، آغاز شد و حالا پس از گذشت 6 سال، کشته شدن حدود 500 هزار نفر و بیخانمان شدن حدود 12 میلیون نفر، به نظر میرسد اسد هنوز قدرت را در کشور در دست دارد؛ اما حتی اسد و متحدان خارجی او هم نمیتوانند به جنگ پایان دهند و کنترل را بهطور کامل در دست بگیرند؛ چراکه این جنگ با اعتراضهای عادی مردم عامی آغاز شد، اما با درگیریهای گروههای مسلح مخالف و افراطیهای تکفیری و تروریستها با نیروهای دولتی ادامه یافت. راهبرد اسد برای فلج کردن مخالفان به قدرتگیری بیشتر گروههایی همانند جبهه فتح شام (جبهه النصره سابق) و داعش منجر شد. شورشیهای مخالف دولت هم با یکدیگر اتفاق نظر ندارند و در جبهههای متفاوتی میجنگند و هر یک رویکردی جداگانه را در پیش گرفتهاند. درنهایت روسیه، ترکیه و ایران برای دستیابی به توافق صلحی تلاش کردند که این تلاشها به دیداری در مسکو منجر شد؛ اما نه امریکا و نه سازمان ملل متحد به این نشست دعوت نشدند. با این حال، با وجود چالشهای پیشرو، روند دیپلماتیک کنونی بهترین شانس برای کاهش خشونتها در سوریه به نظر میرسد.
در عراق، جنگ علیه داعش قابلیت دولت را در کنترل کشور تحت تاثیر گذاشت و به تخریبهای گسترده، استخدام افراد جوان در ارتش و وحشتزدگی جامعه عراقی منجر شد. این درگیریها همچنین اختلاف و جدایی احزاب سیاسی کرد و شیعه را در پی داشت و نیروهای شبهنظامی بر سر منابع عراق با یکدیگر رقابت میکردند. بغداد و دولت محلی کردستان برای مقابله با تروریستها به حمایت نیروهای شبهنظامی نیاز داشتند. اکنون عملیات ارتش عراق تحت حمایت امریکا در بازپسگیری موصل موفقیتآمیز بوده است، اما اگر اشتباهی صورت گیرد، این عملیات هم میتواند به فاجعهیی بزرگ تبدیل شود.
مقابله با مخالفان داخلی یا جنگ با داعش
به نظر میرسد حمله شب سال نو در شهر استانبول که 39 کشته بر جا گذاشت، تنها آغازی برای خشونتهای بیشتر در این کشور خواهد بود. داعش مسوولیت این حمله را پذیرفته که این نشاندهنده تغییر در فعالیتهای پیشین گروه در ترکیه است. در حالی که عراق و سوریه تشدید درگیریها را شاهد هستند، ترکیه هماکنون با مشکلات عدیدهیی همچون حملات جسته و گریخته داعش، درگیریها با «پ.ک.ک» و گروههای جداییطلب کرد، تفرقههای سیاسی، فشار اقتصادی شدید و نداشتن متحدی قوی مواجه است که همگی از احتمال بروز تحولی شدید در این کشور خبر میدهند. در این میان، کودتای نافرجام هم به مشکلات در ترکیه افزود و از همان زمان رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه، سرکوبها علیه مخالفتهای سیاسی داخلی را تشدید و برای اصلاحیه قانون اساسی برای کسب قدرت بیشتر، تلاش کرد. متحدان پیشین ناتو به ویژه کشورهای اروپایی به این اقدامات سرکوبگرانه اعتراض کردند و روابط این کشور با امریکا هم به دلیل سرکوب کردها، چندان خوب نیست. همچنین با وجود تلاشهای سه جانبه ترکیه، روسیه و ایران برای ایجاد صلح در سوریه، ترکیه و ایران چشماندازهای متفاوتی در مورد مسائل عراق و سوریه دارند که
این مسائل میتواند به اختلافاتی میان دو کشور منجر شود.
فاجعه انسانی در فقیرترین کشور عرب
جنگ در یمن فاجعه انسانی دیگری است که هنوز هم ادامه دارد. یمن پیش از این جنگ فقیرترین کشور در جهان عرب محسوب میشد و حالا میلیونها نفر از مردمان آن در قحطی به سر میبرند و برای آتشبس و راهحلی سیاسی لحظهشماری میکنند. بمبارانهای ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در این کشور تاکنون به کشته شدن 4 هزار غیر نظامی منجر شده است و بسیاری هم بیخانمان شدهاند.
بیثباتی سیاسی تمامنشدنی
بیش از 15 سال از حمله نیروهای مشترک تحت فرماندهی امریکا به عربستان و برکناری طالبان از قدرت میگذرد، اما بیثباتی سیاسی در این کشور همچنان تهدیدی جدی برای صلح و امنیت بینالمللی محسوب میشود. اکنون طالبان دوباره قدرت را در برخی نقاط این کشور به دست آورده است و مسوولیت حملات در شهرهای بزرگ را برعهده میگیرد. داعش هم در حملاتی در افغانستان مسلمانان شیعه را هدف قرار میدهد و بدینترتیب به خشونتهای فرقهیی دامن میزند. جنگ در افغانستان، طولانیترین جنگ در سیاست خارجی امریکا محسوب میشود و در این حال هنوز مشخص نیست که ترامپ چه تصمیمی در این زمینه میگیرد. از سوی دیگر روسیه، پاکستان و چین بدون اینکه افغانستان را دخیل کنند، گروه سهجانبهیی تشکیل دادند که این مساله خود مشکلات سیاسی بیشتری را در پی داشت. روابط میان افغانستان و پاکستان در پی حمایت اسلامآباد از طالبان و دیگر گروههای شبهنظامی خوشایند نیست و تنشها در پی خشونتها دستگیریها و آزارهایی که پناهجویان افغان در پاکستان را وادار به گریختن از این کشور کرد، تشدید شدند.
بسیاری از رهبران جهانی بر این باورند که هدف مشترک در مبارزه با تروریسم میتواند شیوهیی برای نادیده گرفتن اختلاف نظرها و اتحاد باشد. اما برای جلوگیری از فروپاشی نظام بینالمللی و ایجاد اتحاد میان کشورها در شرایط کنونی، به چیزی بیشتر از دشمن مشترک نیاز است. جهانشمولی یک حقیقت است و همه اتفاقها به هم ارتباط دارند؛ برای نمونه جنگ داخلی سوریه به بحران پناهجویان منجر شد و این بحران جرقهیی برای برگزیت بود و عواقب سیاسی و اقتصادی آن هم در سطح جهانی اشاعه مییابد. کشورها ممکن است سعی کنند به داخل مرزهای خود پناه ببرند، اما تا زمانی که همکاریهای بیشتری در حل امور جهانی صورت نگیرد، هیچ صلح و شکوفایی نخواهد بود.
