کتایون مصری
دبیر گروه ایران
فضای حاکم بر روابط ایران و عربستان با وجود اینکه دو کشور از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان هستند و به امنیت در منطقه نیازمندند، هیچگاه از وضعیت خاکستری خارج نشده و همواره این رابطه در بیم و امید بوده است. از روزهای دوری که به گواهی تاریخ، یک زایر ایرانی را در سال 1322 شمسی در مکه به جرم نجاست، سر زدند تا امروز که عالیترین مقام سیاست خارجی عربستان سعودی، ایران را «اشغالگر» و«مداخله جو» مینامد، پادزهرهای مسالمتجویانه در روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان بیتاثیر مانده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، عربستان را از کشورهای حامی عراق خواندهاند که در سال 1987 (1366) بهدنبال حمله شرطههای عربستان به حجاج شرکتکننده در مراسم برائت از مشرکین و کشته شدن حدود 275 ایرانی، این روابط بیش از پیش سیاه شد. بهبود این کدورت میان دوکشور به فرصتی 14ساله نیاز داشت تا با امضای پیمان امنیتی میان تهران و ریاض این روابط اندکی از سیاهی خارج شود. اما عمر این پیمان به پنج سال نکشید چرا که در سال 2006 و پیروزی حزبالله بر رژیمصهیونیستی به مدد ایران، آتش به خرمن اعراب افتاد. آنها از ایجاد ائتلاف جدیدی در منطقه واهمه داشتند. با روی کار آمدن دولت نهم و پیروزی احمدینژاد، اصولگرایان با حمایت بیش از پیش از حزبالله، خواب را بر عربستان حرام کردند بهگونهیی که بعدها در گزارشهای ویکی لیکس افشا شد که ملک عبدالله به بهانه «قطع کردن سر مار»، خواستار حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران بود. با وجود راهاندازی برخی نمایشهای رسانهیی در دولت نهم و دعوت از احمدینژاد برای حضور در برخی نشستها و دست در دست هم گذاشتن مقامات دو کشور در مقابل دوربینها، نه تنها هیچگاه اعتماد دوجانبه برقرار نشد که
با وقوع بهار عربی در سال 2011 (1390) هراس عربستان چند برابر شد، چراکه ایران همواره از صدور ارزشهای انقلاب خود میگفت و عربستان، فراگیر شدن شیعه و شیعیگری را برنمیتافت. بهطوری که برای سرکوب شیعیان تحت حمایت ایران در بحرین، از هیچ کمکی به آل خلیفه دریغ نکرد. البته در این برهه، دامن زدن به شایعاتی از سوی امریکا مانند نقشه ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط ایران در سیاهتر شدن این ارتباط بیتاثیر نبود.
از سال گذشته با روی کارآمدن دولت حسن روحانی و تاکید وی بر ارتباط سازنده با تمام کشورها، انتظار میرفت تا یخ ارتباط میان ایران و عربستان نیز ذوب شود. اما گویا دیگر فردیت و تغییر مهرهها در روابط دیپلماتیک جواب نمیدهد و به قول نئورئالیستها در خاورمیانه این روزها، ساختارها هستند که ارتباطات بینالملل را شکل میدهد یا آن را سست میکند. برنامههای دولت اعتدال در جمهوری اسلامی در یکسال اخیر نتوانسته حمایت اعراب را جلب کند و عربستان همچنان از تحرکات سیاسی ایران احساس خطر میکند. وضوح این نگرانی را میتوان در تکروی این کشور در اوپک و بازارهای آسیایی، اظهارات خصمانه علیه ایران (آن هم در زمانی که ایران در برابر قدرتهای جهانی از حق هستهیی خود دفاع میکند) و برپایی جلسات مشترک با رژیمصهیونیستی و امریکا درباره پرونده هستهیی ایران (به نقل از المنار) و نیز صدور حکم اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه برای تحریک ایران جستوجو کرد، همه و همه از تلاش این کشور برای متوقف کردن ایران حکایت میکند و اگر به سیاهنمایی متهم نشویم، کینه اعراب عربستان از ایران به دهههای دور بازمیگردد روزگاری که برخی اعراب این کشور، حجاج ایرانی را در خیابانهای مکه و مدینه با عبارت «قتل العجی» به مرگ تهدید میکردند. در چنین وضعی گویا دولت یازدهم برای مهار این رقیب اقتصادی و سیاسی به راهحل دیگری نیازمند است، توافق هستهیی ایران و1+5، افزایش نقش ایران در جنگ علیه داعش و افزایش نفوذ ایران در کشورهای همسایه میتواند عربستان را به عذاب دیگری دچار و او را بیش از گذشته منزوی کند.