بررسي تاثيرات نبود نشاط اجتماعي بر نوجوانان و جوانان و آينده ايران

بالندگي در غبار

۱۴۰۴/۰۹/۲۲ - ۰۱:۵۸:۲۲
کد خبر: ۳۶۹۵۸۳
بالندگي در غبار

 نبود نشاط اجتماعي در سال‌هاي اخير به يكي از موضوعات اصلي تحليلگران اجتماعي و روان‌شناسان در ايران تبديل شده است؛ موضوعي كه نه‌تنها به احساسات فردي محدود نمي‌شود، بلكه شبكه‌اي از پيامدهاي اجتماعي، رواني و حتي اقتصادي را به وجود آورده و باعث شده جامعه در وضعيت فرسودگي جمعي قرار بگيرد.

زندگي در سايه بحران‌هاي اقتصادي عامل فرسودگي اجتماعي است

گلي ماندگار|

 نبود نشاط اجتماعي در سال‌هاي اخير به يكي از موضوعات اصلي تحليلگران اجتماعي و روان‌شناسان در ايران تبديل شده است؛ موضوعي كه نه‌تنها به احساسات فردي محدود نمي‌شود، بلكه شبكه‌اي از پيامدهاي اجتماعي، رواني و حتي اقتصادي را به وجود آورده و باعث شده جامعه در وضعيت فرسودگي جمعي قرار بگيرد. كاهش اميد به آينده، كمرنگ شدن روابط اجتماعي، احساس ناكارآمدي، كاهش انگيزه مشاركت و افزايش اختلالات رواني تنها بخشي از نتايجي است كه كاهش نشاط اجتماعي در پي دارد. در چنين شرايطي، بسياري از كارشناسان معتقدند بازسازي روحيه جمعي مي‌تواند راهي براي افزايش تاب‌آوري جامعه و گذر از بن‌بست‌هاي موجود باشد، حتي در شرايطي كه مشكلات اقتصادي به اوج خود رسيده است.

   نشاط اجتماعي؛ حلقه گمشده جامعه امروز

نشاط اجتماعي پديده‌اي تك‌بعدي نيست. برخلاف تصور عمومي، نشاط تنها به معناي «شاد بودن» يا انجام فعاليت‌هاي تفريحي نيست؛ بلكه شامل مجموعه‌اي از رضايت از زندگي، روابط اجتماعي مثبت، احساس امنيت رواني، اميد به آينده، آزادي براي تجربه و خلاقيت و امكان بيان احساسات و خواسته‌هاست. جامعه‌اي داراي نشاط است كه شهروندان در آن احساس بي‌قدرتي نمي‌كنند، پيوندهاي اجتماعي مستحكم است، احساس اعتماد به نهادهاي رسمي وجود دارد و افراد خود را در ساخت جامعه سهيم مي‌دانند. اما در سال‌هاي اخير، فضاي اجتماعي ايران بيشتر تحت‌تأثير فشارهاي اقتصادي، افول اعتماد عمومي، محدوديت فضاهاي تفريحي و فرهنگي، فرسودگي اجتماعي، نااميدي نسبت به حل مشكلات ساختاري و افزايش مسائل معيشتي قرار داشته است. چنين بسترهايي به‌طور طبيعي نشاط اجتماعي را تضعيف مي‌كنند و نتيجه آن، كاهش مشاركت مدني، افزايش انزواطلبي اجتماعي و ايجاد چرخه‌اي از بي‌اعتمادي و بي‌تفاوتي است.
   تأثيرات نبود نشاط اجتماعي بر رفتار جمعي
نبود نشاط اجتماعي آثار گسترده‌اي بر روابط مردم با يكديگر دارد؛ به‌گونه‌اي كه جامعه‌پذيري افراد دچار اختلال مي‌شود. هنگامي كه فضاي عمومي مملو از نگراني، نااميدي و فشارهاي رواني است، روابط روزمره مردم نيز پرتنش‌تر مي‌شود. جامعه‌شناسان از اين وضعيت با عنوان انقباض اجتماعي ياد مي‌كنند؛ وضعيتي كه در آن افراد دايره ارتباطات خود را محدود مي‌كنند و از مشاركت در امور جمعي فاصله مي‌گيرند. در چنين شرايطي، بروز پديده‌هايي مانند كاهش اعتماد اجتماعي، افزايش پرخاشگري‌هاي خياباني، بي‌تفاوتي نسبت به مسائل عمومي و نبود انگيزه براي فعاليت‌هاي فرهنگي يا داوطلبانه كاملا قابل انتظار است. جامعه‌اي كه نشاط خود را از دست مي‌دهد، توانايي توليد اميد اجتماعي را نيز از دست خواهد داد و همين امر به افزايش «فاصله رواني» ميان مردم و حاكميت و ميان خود شهروندان منجر مي‌شود.

   اظهارات يك  استاد جامعه‌شناسي

امان‌الله قرايي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه درباره اثرات نبود نشاط اجتماعي در كشور به «تعادل» مي‌گويد: نشاط اجتماعي در جوامعي مانند ايران كه سال‌هاست درگير تنش‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي هستند، يك كالاي لوكس نيست، بلكه نياز حياتي جامعه محسوب مي‌شود. زماني كه نشاط اجتماعي كاهش پيدا مي‌كند، سرمايه اجتماعي نيز رو به فرسايش مي‌رود. در چنين شرايطي روابط اجتماعي شكننده‌تر مي‌شوند و مردم نسبت به يكديگر احساس بيگانگي مي‌كنند. اين بيگانگي به‌مرور باعث كاهش مشاركت، افزايش تعارضات روزمره و كاهش حس مسووليت‌پذيري جمعي مي‌شود. او مي‌افزايد: كمبود نشاط اجتماعي باعث مي‌شود مردم ديگر نسبت به آينده احساس مالكيت نداشته باشند. جامعه‌اي كه نشاط ندارد، انرژي تغيير ندارد. مردم مي‌پذيرند كه شرايط بهبود نخواهد يافت و در نتيجه، تمايلي براي مشاركت در اصلاح امور نشان نمي‌دهند. اين وضعيت براي هر جامعه‌اي نگران‌كننده است، زيرا نشانه‌اي از ورود به  مرحله فرسودگي اجتماعي است.


   پيامدهاي رواني نبود نشاط   بر نوجوانان و جوانان

اين استاد جامعه‌شناسي اظهار مي‌دارد: اگر نبود نشاط اجتماعي بر عموم جامعه اثرگذار است، تأثير آن بر نوجوانان و جوانان بسيار عميق‌تر و خطرناك‌تر است. جوانان در مرحله‌اي از زندگي قرار دارند كه نياز شديدي به تجربه، تعامل اجتماعي، فعاليت‌هاي گروهي و احساس آزادي دارند. فقدان نشاط اجتماعي فضايي ايجاد مي‌كند كه در آن احساس افسردگي، اضطراب، بي‌انگيزگي و بي‌هدف بودن به سرعت در ميان نسل جوان گسترش مي‌يابد. او ادامه مي‌دهد: نوجواناني كه در فضاي افسرده و پرتنش بزرگ مي‌شوند، كمتر براي آينده برنامه‌ريزي مي‌كنند. كاهش اميد اجتماعي در جوانان، مهاجرت‌محوري ذهني، افت تحصيلي، ايجاد فاصله با خانواده و افزايش تمايل به انزوا پيامدهاي مستقيم اين شرايط است.

   نقش نشاط اجتماعي در تاب آوري جمعي

اب‌آوري اجتماعي به معناي توانايي يك جامعه براي مقابله با بحران‌ها، سازگاري با شرايط دشوار و بازيابي توان پس از فشارهاي اقتصادي يا اجتماعي است. جامعه‌اي كه نشاط اجتماعي بالايي دارد، در مواجهه با بحران‌ها به‌جاي سقوط، به سرعت به سمت بازسازي حركت مي‌كند. در شرايط اقتصادي سخت، برخي ممكن است تصور كنند نشاط اجتماعي موضوعي فرعي يا كم‌اهميت است، اما بررسي‌هاي جهاني نشان مي‌دهد كه نشاط نقش مستقيم در تاب‌آوري دارد. قرايي در اين مورد مي‌گويد: در كشورهايي كه با بحران‌هاي شديد اقتصادي روبه‌رو شدند، مانند يونان يا آرژانتين، تقويت فضاهاي فرهنگي، هنري و اجتماعي يكي از اصلي‌ترين ابزارها براي افزايش تاب‌آوري جامعه بوده است. مردم در شرايط دشوار اقتصادي، بيش از هر زمان ديگري به احساس تعلق اجتماعي و اميد نياز دارند. او مي‌افزايد: نشاط اجتماعي همان چيزي است كه به جامعه انرژي مقابله با مشكلات مي‌دهد. جامعه اگر بانشاط باشد، حتي در شرايط دشوار، ظرفيت همراهي با تصميمات سخت را پيدا مي‌كند. اما جامعه‌اي كه فرسوده است، در برابر كوچك‌ترين فشارها واكنش منفي نشان مي‌دهد. اينجاست كه نشاط تبديل به عنصر امنيت اجتماعي مي‌شود.


   نبود نشاط اجتماعي  و افزايش اضطراب اجتماعي

دكتر مريم حسيني، روان‌شناس و پژوهشگر حوزه سلامت نيز در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: نبود نشاط اجتماعي موجب مي‌شود نوجوانان نتوانند هويت سالم و مثبت شكل بدهند. نسل جوان به‌شدت تحت تأثير فضاي عمومي جامعه است. وقتي جامعه مدام پيام‌هايي از فشار، محدوديت و نااميدي مخابره مي‌كند، ذهن نوجوانان نيز سرشار از اضطراب و احساس ناتواني مي‌شود. اين موضوع مستقيمابر كيفيت يادگيري، انگيزه تحصيلي، ارتباط با همسالان و حتي تصوير ذهني آنان از آينده تأثير مي‌گذارد.
او مي‌افزايد: مهم‌ترين آسيبي كه نبود نشاط اجتماعي براي نوجوانان به همراه دارد، افزايش اختلالات اضطرابي، افسردگي و كاهش مهارت‌هاي مقابله‌اي است. نوجواني كه با ذهني مشوش وارد بزرگسالي شود، نمي‌تواند فردي مولد، اميدوار و مسووليت‌پذير باشد. بنابراين نبود نشاط اجتماعي  در واقع تهديدي  عليه آينده كشور است.

   نشاط يك نيروي نامریي است  كه همبستگي اجتماعي را تقويت مي‌كند

پروانه مهابادي، پژوهشگر اجتماعي نيز در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: وقتي جامعه بانشاط است، سطح اضطراب جمعي كاهش پيدا مي‌كند و مردم احساس مي‌كنند در كنار هم قرار دارند و مي‌توانند به يكديگر تكيه كنند. به‌گفته او، نشاط مثل يك نيروي نامریي است كه همبستگي اجتماعي را تقويت مي‌كند و باعث مي‌شود تحمل مردم نسبت به مشكلات بيشتر شود. جامعه‌اي كه حال و هواي بانشاط‌تري دارد، در برابر فشارهاي اقتصادي و اجتماعي كمتر دچار فرسودگي مي‌شود و ظرفيت بيشتري براي رويارويي با مسائل مختلف پيدا مي‌كند. او مي‌افزايد: نشاط اجتماعي فقط حس خوب لحظه‌اي نيست؛ بستري فراهم مي‌كند كه خلاقيت و نوآوري در آن رشد مي‌كند و مردم انرژي بيشتري براي فعاليت‌هاي داوطلبانه و مشاركتي پيدا مي‌كنند. همين مشاركت‌هاست كه اعتماد ميان مردم و نهادها را بالا مي‌برد و حس تعلق به جامعه را تقويت مي‌كند. اين پژوهشگر براي توضيح نقش نشاط در تاب‌آوري، مثال كشورهايي مانند يونان و آرژانتين را مطرح مي‌كند كه در بحران‌هاي شديد اقتصادي، به‌جاي حذف فعاليت‌هاي فرهنگي و هنري، اتفاقاً روي گسترش فضاهاي عمومي، رويدادهاي هنري و فعاليت‌هاي اجتماعي سرمايه‌گذاري كردند. مهابادي مي‌افزايد: مردم در دوره‌هاي سخت اقتصادي بيشتر از هر زمان ديگري به احساس تعلق اجتماعي نياز دارند و اگر اين احساس تقويت شود، جامعه توان بيشتري براي گذر از بحران پيدا مي‌كند. در همين باره اضافه مي‌كند كه نشاط اجتماعي در واقع يك عنصر امنيت اجتماعي است؛ چون جامعه‌اي كه نشاط دارد، حتي در سخت‌ترين شرايط هم ظرفيت همراهي و تحمل فشارهاي ناگهاني را نشان مي‌دهد. اما جامعه‌اي كه فرسوده شده باشد، با كوچك‌ترين تنش واكنش منفي نشان مي‌دهد.

   نشاط اجتماعي يك پروژه فردي  يا روان‌شناختي نيست

او توضيح مي‌دهد: نشاط اجتماعي يك پروژه فردي يا روان‌شناختي نيست و تنها با توصيه‌هاي رفتاري ايجاد نمي‌شود؛ بلكه نياز به سياستگذاري، امكانات، مشاركت مردمي و اراده حاكميتي دارد. براي ايجاد نشاط بايد از اصلاحات كوچك شروع كرد. به باور او، افزايش فضاهاي عمومي كه مردم بتوانند آزادانه در آن حضور پيدا كنند، يكي از مهم‌ترين گام‌هاست. پارك‌ها، پياده‌راه‌ها، فضاهاي هنري و فرهنگي بايد به‌گونه‌اي طراحي و مديريت شوند كه مردم بتوانند بدون محدوديت و نگراني در آن آمدوشد كنند. فعاليت‌هاي فرهنگي، هنري و ورزشي نيز بخش بزرگي از نشاط اجتماعي را توليد مي‌كنند؛ از موسيقي خياباني گرفته تا جشنواره‌ها و برنامه‌هاي ورزشي كه به‌طور مستقيم اميد اجتماعي را بالا مي‌برند. مهابادي همچنين به يك نكته كليدي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: زندگي روزمره مردم نبايد آكنده از فشارهاي بروكراتيك و پيچيدگي‌هاي اداري باشد. كاهش همين فشارهاي كوچك اما فرساينده، مي‌تواند احساس سبك‌باري رواني ايجاد كند و نشاط را افزايش دهد.اين پژوهشگر در پايان تاكيد مي‌كند: جوانان بايد در تصميم‌گيري‌هاي اجتماعي و محلي نقش داشته باشند؛ اگر نسل جوان احساس كند از ساختارها كنار گذاشته شده، نشاط و انگيزه‌اش را از دست مي‌دهد. او مي‌گويد بخشي از نشاط اجتماعي وابسته به اين است كه محدوديت‌هاي غيرضروري فرهنگي و اجتماعي كمتر شود و مردم بتوانند بيشتر احساس آزادي و اختيار داشته باشند. در كنار اين موارد، عدالت اجتماعي نيز بسيار مهم است؛ جامعه‌اي كه در آن بي‌عدالتي احساس مي‌شود، هرگز نمي‌تواند نشاط پايدار را تجربه كند.