چگونه بازارهاي موفق هيجان را كنترل مي‌كنند؟

۱۴۰۴/۰۹/۱۳ - ۰۱:۵۰:۴۲
کد خبر: ۳۶۸۴۲۰

بازار سرمايه جهاني سال‌هاست ميان نوسان و ثبات در تلاش براي تعادل است.

بازار سرمايه جهاني سال‌هاست ميان نوسان و ثبات در تلاش براي تعادل است. توقف‌هاي هوشمند، وقفه‌اي تحليلي براي تصميم‌گيري منطقي و پيشگيري از فروپاشي اعتماد عمومي ايجاد مي‌كنند. تجربه بورس‌هاي نيويورك، استانبول، تايلند، شانگهاي و مسكو نشان مي‌دهد كه تركيب سازوكارهاي پيش‌بيني‌شده، حمايت‌هاي غيرمستقيم و تصميمات تشخيصي انساني كليد مقابله با بحران‌هاي كوتاه‌مدت و بلندمدت است. رضا كياني با بررسي اين تجربه‌ها، راهكارهاي بومي ايران براي كنترل هيجانات و تقويت تاب‌آوري بازار را تبيين مي‌كند.

    فلسفه توقف‌هاي هوشمند و مديريت نوسانات كوتاه‌مدت

براساس گزارش صداي بورس، بازارهاي سرمايه جهاني با چالش هميشگي نوسانات شديد و هيجانات ناگهاني مواجه‌اند؛ هيجاناتي كه مي‌تواند ثبات بازار و اعتماد عمومي را به خطر بيندازد. تاريخ بورس‌ها نشان داده است كه عدم مديريت اين نوسانات نه تنها به زيان سرمايه‌گذاران منجر مي‌شود، بلكه كل اقتصاد را تحت تأثير قرار مي‌دهد و پيامدهاي اجتماعي و رواني عميقي به همراه دارد. بورس‌ها معمولا دو دسته نوسان را مدنظر قرار مي‌دهند: 

۱. نوسانات كوتاه‌مدت: اين نوع نوسانات اغلب ناشي از شايعات، اخبار فوري يا تغييرات كوتاه‌مدت در روان بازار است و محدوده زماني آن از چند ساعت تا چند روز متغير است.

۲. نوسانات بلندمدت: بحران‌هايي كه انتظار مي‌رود بيش از چند روز ادامه يابند و ممكن است ناشي از عوامل اقتصادي، سياسي يا اجتماعي گسترده باشند. در مواجهه با نوسانات كوتاه‌مدت، بورس‌هاي پيشرفته از سازوكار توقف هوشمند بهره مي‌برند. اين سازوكارها كه در بورس‌هاي نيويورك، نزدك، استانبول، تايلند و ساير بازارهاي بزرگ جهان اجرا مي‌شوند، از پيش تعريف شده‌اند و هيچ تصميم لحظه‌اي در آنها دخيل نيست. همه فعالان بازار مي‌دانند كه در چه سطحي از نوسان چه اتفاقي رخ مي‌دهد.

    حمايت‌هاي غيرمستقيم و ابزارهاي پيشرفته مديريت بازار

در مواجهه با بحران‌هاي بازار، بورس‌هاي پيشرفته جهان تنها به توقف‌هاي كوتاه‌مدت اكتفا نمي‌كنند. تجربه تاريخي نشان داده است كه تركيب اقدامات پيشگيرانه و حمايت‌هاي غيرمستقيم، اثرگذاري بيشتري در كاهش هيجانات بازار دارد. حمايت‌هاي غيرمستقيم شامل مجموعه‌اي از اقدامات هدفمند است كه بدون ايجاد اختلال مستقيم، بازار را هدايت مي‌كنند. اين اقدامات شامل ورود صندوق‌هاي حمايتي، تزريق نقدينگي موقت و ارايه معافيت‌هاي محدود قانوني به شركت‌ها و سرمايه‌گذاران است. اين نوع حمايت‌ها در بسياري از بحران‌ها باعث شده‌اند بازار بدون نياز به تعطيلي طولاني‌مدت، به تدريج به تعادل برسد و اعتماد سرمايه‌گذاران حفظ شود. 

نمونه‌هاي عملي از حمايت‌هاي غيرمستقيم: 

   بورس شانگهاي: پس از اعمال تعرفه‌هاي سنگين امريكا در سال‌هاي اخير، شاخص‌ها دچار افت شدند؛ با اين حال دولت چين با ارايه حمايت‌هاي محدود، معافيت‌هاي مالياتي و ايجاد صندوق‌هاي حمايتي، روند بازگشت شاخص‌ها به مسير صعودي را تسهيل كرد. تجربه شانگهاي نشان مي‌دهد كه تركيب سياست‌هاي دولتي و ابزارهاي مالي، كليد موفقيت در مديريت بحران است.

   بورس نيويورك در بحران ۲۰۰۸: بعد از سقوط بانك Lehman Brothers، بازار در معرض فشار شديدي قرار گرفت. ورود صندوق‌هاي حمايتي و بسته‌هاي محرك مالي دولت امريكا توانست نوسانات را مهار كرده و مسير بازگشت به تعادل را فراهم كند، بدون اينكه بورس براي چند روز متوقف شود. ابزارهاي تكنولوژيك پيشرفته علاوه بر حمايت‌هاي غيرمستقيم، بورس‌هاي پيشرفته از ابزارهاي فناوري محور براي مديريت بازار استفاده مي‌كنند. اين ابزارها امكان اجراي معاملات بزرگ بدون ايجاد هيجان شديد را فراهم مي‌كنند و شامل موارد زير هستند: 

   دارك پول (Dark Pool): بازارهايي كه در آن سفارش‌هاي بزرگ پنهان اجرا مي‌شوند تا اثر رواني بر قيمت كاهش يابد، بدون آنكه شفافيت كلي بازار مختل شود.

   Iceberg Orders: سفارش‌هايي كه تنها بخشي از حجم آن قابل مشاهده است و بقيه پنهان مي‌ماند، كاهش فشار رواني فروش را تسهيل مي‌كند.

   OTR) Order to Trade Ratio): نسبت سفارش به معامله واقعي، ابزاري براي تشخيص و محدود كردن سفارش‌هاي بي‌اثر و هيجاني است.

   TAL) Trading at Last) و Trade Atlas: مكانيسم‌هايي براي معاملات پاياني كه از نوسانات شديد قيمت جلوگيري مي‌كنند و فرصت تنظيم بازار را فراهم مي‌آورند. تركيب ابزارهاي فناوري محور با حمايت‌هاي غيرمستقيم، قدرت كنترل بازار را بسيار افزايش مي‌دهد. اين اقدامات، حتي در بحران‌هاي مداوم يا نوسانات گسترده، امكان بازگشت تدريجي به تعادل را فراهم مي‌كنند.

   تجربه ايران، محدوديت‌هاي ساختاري و تاب‌آوري سرمايه‌گذاران

در ايران، برخلاف بازارهاي پيشرفته جهان، محدوديت‌هاي قانوني و زيرساختي، كاركرد كامل ابزارهاي مديريت بحران را دشوار كرده است. مساله فقط دامنه نوسان محدود نيست؛ بلكه تنوع ابزارهاي سياست‌گذار و آمادگي عملياتي زيرساخت‌ها، نقش حياتي در كنترل بازار دارد.

    محدوديت‌هاي ساختاري ايران

     دامنه نوسان محدود: دامنه نوسان ۳ تا ۵ درصدي باعث مي‌شود نوسانات كوتاه‌مدت بازار كمتر قابل مديريت باشد و ابزارهاي توقف هوشمند، آنگونه كه در بورس‌هاي جهاني اجرا مي‌شوند، محدوديت عملي دارند.

     زيرساخت معاملات: سامانه‌هاي معاملاتي ايران هنوز ظرفيت پشتيباني از فناوري‌هاي پيشرفته مانند دارك پول، Iceberg و TAL را به‌طور گسترده ندارند. اين محدوديت‌ها باعث مي‌شوند كه حتي اقدامات حمايتي نيمه‌مستقيم، اثرگذاري كمتري نسبت به بورس‌هاي پيشرفته  داشته  باشند.

      ابزارهاي سياست‌گذاري محدود: برخلاف بازارهاي جهاني كه مجموعه‌اي از ابزارها در اختيار نهاد ناظر است، در ايران تنوع ابزارها كم و فرآيند تصميم‌گيري محدود به سازوكارهاي سنتي است. تاب‌آوري سرمايه‌گذاران يكي از نكات كليدي كه توان رفتاري و اقتصادي سرمايه‌گذاران است. حتي در شرايط محدوديت ابزارها، تجربه نشان داده كه اطلاع‌رساني شفاف، پيش‌بيني اقدامات نهاد ناظر و ارتباط مستمر با سرمايه‌گذاران، مي‌تواند اثر قابل توجهي بر كاهش هيجانات داشته باشد.

   تجربه واقعي ايران

نمونه‌هايي از بازگشايي شركت‌هاي پتروشيمي بعد از توقف طولاني نشان داده كه در نبود ابزارهاي گسترده، بازار دچار افت شديد مي‌شود، اما با اطلاع‌رساني و هماهنگي با سرمايه‌گذاران، روند بازگشت به تعادل امكان‌پذير است. مديريت رواني سرمايه‌گذاران، با استفاده از ارتباط مستقيم و شفاف با نهاد ناظر، به كاهش فشار رواني فروش كمك مي‌كند و از تشكيل صف‌هاي سنگين جلوگيري مي‌كند. حتي با محدوديت‌هاي قانوني، تاب‌آوري سرمايه‌گذاران قابل ارتقاست، به شرطي كه اطلاع‌رساني، شفافيت و تعامل مداوم وجود داشته باشد. پايداري زيرساخت‌هاي معاملاتي، مهم‌تر از اجراي كامل ابزارهاي پيشرفته است؛ زيرا بدون زيرساخت مناسب، هيچ مكانيسم كنترلي قادر به مديريت بازار نيست. تلفيق سياست‌گذاري و مديريت رفتاري سرمايه‌گذار، راهكاري است كه در شرايط محدود ايران بيشترين اثرگذاري را دارد.

    بحران‌هاي بلندمدت، تعطيلي موقت و تاب‌آوري اقتصادي

در شرايطي كه بازار با شوك‌هاي شديد و طولاني‌مدت مواجه مي‌شود، ابزارهاي كوتاه‌مدت و توقف‌هاي هوشمند ديگر كافي نيستند. تصميم‌گيري در اين مرحله نيازمند تحليل تشخيصي و اعمال راهكارهاي گسترده است.در بحران‌هاي چندروزه يا چندهفته‌اي، نمي‌توان تنها به اعداد و درصدهاي مشخص متكي بود. بايد ارزيابي دقيقي از شرايط اقتصادي، سياسي و رواني بازار داشته باشيم و اقدامات متنوعي را براي مهار آسيب‌ها انجام دهيم. يكي از مهم‌ترين ابزارهاي مديريت در اين شرايط، تعطيلي موقت بورس با سناريوي تدريجي است. نمونه‌هاي جهاني نشان مي‌دهد كه بسته شدن كامل بازار، اگرچه گاهي ضروري است، اما هميشه بهترين راهكار نيست. براي مثال بورس مسكو در جريان جنگ اوكراين (پيش از آغاز جنگ، شاخص بيش از ۲۵ درصد كاهش يافت. با وجود اين افت شديد، مسوولان بازار به جاي تعطيلي كامل، ابتدا محدوديت‌هاي معاملاتي و توقف‌هاي كوتاه‌مدت مرحله‌اي را اعمال كردند. پس از حمله، بازار به مدت يك ماه بسته شد و بازگشايي تدريجي با محدوديت‌هاي خاص براي سرمايه‌گذاران خارجي انجام شد. اين رويكرد باعث شد شوك اوليه كنترل شود و سرمايه‌گذاران فرصت بازسازي تصميمات خود را پيدا كنند. بورس نيويورك پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (حمله نزديك ساختمان بورس، بازار را تا چهار روز كاري تعطيل كرد. اين توقف كوتاه اما كامل، فرصت بازسازي زيرساخت‌ها و سيستم‌هاي امنيتي را فراهم كرد و پس از بازگشايي، بورس يكي از قوي‌ترين شروع‌هاي تاريخ خود را تجربه كرد) 

    جمع‌بندي و راهكارهاي بومي‌سازي

بازار سرمايه ايران با محدوديت‌هاي قانوني و زيرساختي خاص خود مواجه است. تجربه جهاني مي‌تواند الهام‌بخش باشد، اما بايد با شرايط بومي ايران سازگار شود. ما نمي‌توانيم نسخه‌اي كامل از بورس نيويورك يا استانبول را كپي كنيم؛ بلكه بايد ابزارها و سازوكارها را مطابق ظرفيت‌ها و محدوديت‌هاي خود طراحي كنيم. يكي از چالش‌هاي اصلي، دامنه نوسان محدود سه تا پنج درصد است. اين محدوديت باعث مي‌شود ابزارهايي مانند توقف‌هاي هوشمند كوتاه‌مدت كمتر كاربردي باشند و نوسانات بزرگ، مستقيما در شاخص‌ها خود را نشان دهند.