پيام‌هايي كه بازارها ارسال مي‌كنند

۱۴۰۴/۰۹/۰۴ - ۰۱:۱۶:۴۹
کد خبر: ۳۶۷۱۱۸

وضعيت بازارهاي اقتصادي كشورمان چگونه است و براي رسيدن به بهترين دستاورد چه بايد كرد؟ وزير اقتصاد ديروز اعلام كرد، «فضاي عدم اطمينان از نيمه دوم سال قبل باعث كاهش سرمايه‌گذاري و افزايش تورم در كشور شد.»

پيمان مولوي

وضعيت بازارهاي اقتصادي كشورمان چگونه است و براي رسيدن به بهترين دستاورد چه بايد كرد؟ وزير اقتصاد ديروز اعلام كرد، «فضاي عدم اطمينان از نيمه دوم سال قبل باعث كاهش سرمايه‌گذاري و افزايش تورم در كشور شد.» واقع آن است كه در اقتصاد ايران كنترلي بر «چه خواهد شد»ها وجود ندارد؛ اما هميشه مي‌توان تصميم گرفت كه «چه بايد كرد.» وقتي تورم در اقتصاد ايران به سمت بالاي 50درصد مي‌رود، تنها واكنش احساسي كافي نيست، بلكه بايد عمل كرد. در چنين شرايطي، تورم نه‌ فقط قدرت خريد را مي‌بلعد، بلكه حاشيه سود، سرمايه در گردش و موجودي كالاي هر كسب‌وكاري را تهديد مي‌كند. سه اقدام حياتي براي بقا و رشد فعالان و كنشگران اقتصادي در تورم بالا وجود دارد: 

 نخست) كنترل تزريق سرمايه در گردش: لازم است هرچه سريعتر نقدينگي توسط دولت و ساختارهاي اصلي اقتصاد به صورت هوشمندانه وارد جريان اقتصادي شود.

دوم) متنوع‌سازي حاشيه سود: فعالان اقتصادي نبايد تنها روي يك منبع درآمد تكيه كنند و بايد مسيرهاي متنوعي را امتحان كنند.

سوم) مدیريت صحيح اقتصادي: اصولا در اقتصاد تورمي، كساني زنده مي‌مانند كه مديريت مي‌كنند، نه كساني كه منتظر معجزه مي‌مانند.

وقتي نرخ دلار بالا مي‌رود يا شاخص بورس كشور سقوط مي‌كند، بيشتر افراد جامعه و فعالان اقتصادي تنها نتيجه را مي‌‌بينند، نه پيامي كه از اين تغييرات ارسال شده است. واقع آن است كه بازارها هميشه قبل از بحران با كنشگران اقتصادي حرف مي‌‌زنند، اما در ايران تا قبل از بروز تورم و تكانه و نوسان توجهي به پيام‌هاي ارسال شده اقتصادي نمي‌شود. اينكه وزير اقتصاد يك پيام و پالس اقتصادي را درك كرده و آن را تحليل كرده اتفاق مثبتي است اما اين رخداد بايد با تصميمات درست همراه شود. در واقع هر تغيير قيمتي، يك سيگنال است: 

1) افزايش نرخ بهره يعني سياست‌گذار نگران تورم است. 2) نوسان دلار يعني اعتماد سرمايه‌گذاران كم شده است. 3) رشد طلا يعني مردم به آينده پول ملي اطمينان ندارند، بنابراين دولت بايد در تقويت پول ملي بكوشد. ولي تا وقتي نگاه تصميم‌سازان و سياست‌گذاران فقط «احساسي» و «واكنشي» باشد، هميشه بعد از بازار حركت‌هاي اصلاحي و تصميمات مهم صورت مي‌گيرد نه در زمان ارسال پيام! اما بايد ديد در اقتصاد جهان چه خبر است و فضاي اقتصاد بين‌المللي به چه سمتي حركت مي‌كند؟ در واقع بايد ديد تصميم‌سازان جهاني پالس‌هاي برآمده از بازارها را چطور تحليل و تفسير مي‌كنند. بانك‌هاي مركزي جهان براي اولين‌بار در ۲۸ سال گذشته، طلا را جايگزين دلار كردند! اين خبر مهمي است كه نشان مي‌دهد دلار نقش تاريخي خود را در فضاي اقتصاد جهاني از دست داده است. طبق داده‌هاي IMF و بلومبرگ، براي اولين‌بار از سال ۱۹۹۶، بانك‌هاي مركزي دنيا طلا را بيشتر از اوراق قرضه امريكا (U.S. Treasuries) در ذخاير خود نگه مي‌دارند. اين اتفاق يك پيام مهم دارد: «اعتماد به دلار ضعيف شده و جهان دوباره به سمت دارايي‌هاي واقعي برمي‌گردد.» اما ريشه‌هاي بروز اين رخداد چيست؟

۱) خريد سنگين طلا: كشورهاي مختلف طي سال‌هاي اخير به‌طور مداوم در حال اضافه‌كردن طلا به ذخاير خود هستند.

۲) نگراني از بدهي‌هاي امريكا: بدهي عمومي امريكا با سرعتي بي‌سابقه در حال افزايش است. بنابراين اين موضوع ريسك نگهداري اوراق خزانه‌داري امريكا را بالا برده.

۳) ريسك‌هاي ژئوپليتيكي: تنش‌هاي جهاني و تغييرات قدرت، اعتماد به دلار را كاهش داده و كشورها را به سمت تنوع‌بخشي ذخاير سوق داده است. اما بايد ديد آمارها چه مي‌گويند؟سهم طلا در ذخاير بانك‌هاي مركزي از 13درصد به 24درصد رسيده است.

 همچنين سهم اوراق خزانه‌داري امريكا از اوج مثبت 30درصد به 23درصد كاهش پيدا كرده است! به عبارت روشن‌تر، اين نقطه‌اي است كه طلا براي اولين‌بار از Treasuries جلو زده است. با اين اعداد و ارقام بانك‌هاي مركزي در حال ارسال يك پيام واضحند: «دارايي سخت، ارزشمندتر از دارايي كاغذي». در يك اقتصاد جهاني پرريسك، طلا دوباره تبديل به ستون اصلي ذخاير ملي شده است. بر اين اساس حرف‌هايي كه درباره دلاريزه شدن در اقتصاد جهاني زده مي‌شود، كاملا با اعداد و ارقام و شاخص‌ها اقتصادي همخوان است.