مقایسه بازدهی بازارهای مختلف سرمایهگذاری در ایران در نیمه اول سال 93 نشان میدهد اکثر بازارها طی این مدت یا با وارد کردن زیان، سرمایهگذاران را از بازدهی بیبهره کردهاند یا در نهایت بازدهی قابلتوجهی نصیب سرمایهگذاران خود نکردهاند. بهعنوان نمونه میانگین بازدهی بورس طی این مدت منفی3/9درصد و بازدهی سکه و گرم طلا در حدود منفی4درصد بوده است. در این مدت تنها بازدهی دلار امریکا به 2درصد بالغ شده که در مقایسه با سود سپرده بانکی یکساله(سالانه 22درصد و نیمسال 11درصد) بسیار کمتر است.
نکته قابلتوجه اینکه وضعیت بازدهی در سایر بازارهای سرمایهپذیر فعال در ایران ازجمله مسکن و خودرو نیز بهتر از بازارهای فوقالذکر نبوده است.
اما نکته مهمتر از عقبماندگی بازدهی کلیه بازارها از سود بانکی، شکست دستهجمعی بازدهیها در مقابل بازار پول است، وضعیتی که در سالهای قبل کمتر اتفاق افتاده است. به بیان دیگر طی سالهای گذشته، بازارهای سرمایهپذیر به تناوب مأمنی مناسب برای سرمایهگذاران بوده و دستکم یکی از این بازارها توانسته بود به لحاظ بازدهی از بازار پول سبقت بگیرد. اما دلیل این رویداد نادر در اقتصاد ایران چیست؟
علت اصلی رویدادهای پیش گفته را باید در حاکمیت جو رکود و انتظار بر اقتصاد ایران و سرمایهگذاران فعال در آن جستوجو کرد. در حقیقت پس از انتخابات ریاستجمهوری در سال 92 و روی کار آمدن دولت جدید، خوشبینی مفرط بهوجود آمده ناشی از وعدههای رییسجمهور منتخب، آثار هیجانی قابلتوجهی بر بازارهای سرمایهپذیر بر جای گذاشت. از یکسو پیدایش امید نسبت به توافق هستهیی و کاهش تحریمها، نرخ ارز و قیمت طلا را دچار افت شدید کرد و از سوی دیگر بازار سهام در یک اقدام هیجانی، طی 6ماه بیش از 100درصد بازدهی نصیب سرمایهگذاران خود کرد.
اما پس از تثبیت شرایط و بازگشت عقلانیت به رفتار سرمایهگذاران، قیمتها در بازارهای سرمایهپذیر بخشی از راه رفته را برگشتند چراکه توافق جامع هستهیی تحقق پیدا نکرد.
در همین حال دولت نیز که هدفگذاری و اولویت اصلی خود را بر کنترل و کاهش نرخ تورم معطوف کرده بود، با در پیش گرفتن سیاستهای انقباضی یا کمتر انبساطی پولی نسبت به سنوات قبلی، هرچند به هدف خود رسید اما در مقابل اقتصاد ایران را که بخشهای پیشران آن برای تحرک، محتاج تزریق نقدینگی بودند، در رکود عمیق فرو برد.
حال به نظر میرسد در شرایط فعلی، اقتصاد ایران در یک نقطه عطف قرار دارد. نقطهیی که جهت چرخش آن به کیفیت توافق هستهیی طی ماههای آینده گره خورده است.
به بیان بهتر، به نظر میرسد نقدینگی پارک شده فعلی، همانند نیرویی قوی، فنر حرکت بازارهای مختلف را تا حد امکان فشرده است و اکنون این نیرو منتظر آزاد شدن و رهاسازی فنرها است. حال حصول توافق هستهیی با مختصات مدنظر ایران میتواند بورس را بیش از هر بازار دیگر تحت تاثیر مثبت قرار دهد و در کوتاهمدت فشار روانی منفی شدیدی بر بازارهای ارز و سکه وارد سازد و در مقابل هرگونه تغییر در کیفیت توافق احتمالی نیز در جهت معکوس میتواند بازارها را متاثر سازد.
در نهایت اینکه تمدید توافق فعلی، با توجه به رکود حاکم بر اقتصاد و شرایط مالی و بودجهیی دولت، باز هم میتواند بازارها را از حالت انتظار خارج کند. خروجی که ماهیت آن را برآیند فعالان اقتصادی از وضعیت آینده مشخص میکند.