جايگاه بورس در رقابت با بازارهاي موازي
بازار سرمايه طي سالهاي اخير به رغم متنوعتر شدن در ابزارهاي سرمايهگذاري، نتوانسته جذابيت لازم را براي ورود سرمايهگذاران جديد ايجاد كند.
بازار سرمايه طي سالهاي اخير به رغم متنوعتر شدن در ابزارهاي سرمايهگذاري، نتوانسته جذابيت لازم را براي ورود سرمايهگذاران جديد ايجاد كند. در واقع مجموعه عواملي كه در چند سال گذشته سبب بياعتمادي فعالان بازار و سرمايهگذاران حقيقي نسبت به بازار سرمايه شده، كماكان سر جاي خود باقي است. از اين رو به نظر ميرسد كه سياستگذار و نهاد متولي بايد اقدامات مختلفي براي بازسازي اعتماد سهامداران اجرايي كند تا در ميان مدت و بلندمدت زمينه براي ورود پول جديد و بهبود عملكرد در گزارشهاي شركتها مهيا شود.كارشناسان معتقدند در حال حاضر به دليل فضاي كلي اقتصاد ايران كه گرايش سرمايهگذاران را به سمت بازدهي كوتاهمدت سوق داده، جذابيت بورس نسبت به بازارهاي رقيب كمتر شده است، با اين وجود بازار سرمايه همچنان ارزندگي خود را براي رقابت و پيشي گرفتن از بازارهاي رقيب در بلندمدت دارد. در واقع به نظر ميرسد فضاي كلي بازار سرمايه تا حد زيادي تحت تاثير عوامل بنيادي اقتصاد و سياستهاي كلان شكل گرفته است و در آينده نيز به همين گونه پيش خواهد رفت.به اعتقاد دستاندركاران بازار سرمايه، در كوتاهمدت راهكاري مثل اصلاح نرخ بهره ميتواند جذابيت بازار سرمايه را بازگرداند و مجددا سرمايهها را به سمت بورس سوق بدهد. ضمن آنكه به هر حال ماهيت سرمايهگذاري در بازاري مثل بازار سرمايه با بازارهاي ديگر مثل طلا و ارز و ... متفاوت و اين بازار نيازمند رويكرد بلندمدت در سرمايهگذاري است. با اين وجود سياستگذار هم ميتواند در كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت اقداماتي را براي جذابيت هر چه بيشتر بازار سرمايه در دستور كار قرار دهد.
گريز جذابيت از بورس
در اين باره مريم محبي، كارشناس بازار سرمايه اظهار كرد: عوامل اصلي جذابيت بازار سرمايه شامل نرخ بهره، نرخ رشد شركتها، سودآوري بنگاهها و فضاي رقابتي مناسب است كه در شرايط فعلي اقتصاد كشور مشاهده نميشوند.وي در گفتوگو با ايسنا گفت: وقتي وضعيت اقتصادي را بررسي ميكنيم، متوجه ميشويم كه هيچ يك از عوامل اثرگذار بر ماهيت اصلي بازار سرمايه در حال حاضر وجود ندارد. حتي در بازارهاي موازي هم نشانههاي بنيادي قدرتمندي وجود ندارد كه حركت آنها به سمت رشد را تاييد كند.
اين كارشناس در توضيح دليل استقبال نكردن مردم از بازار سرمايه افزود: با وجود ضعف عوامل بنيادي در همه بازارها، هنوز هم به بازارهاي موازي توجه بيشتري ميشود، چون فضاي سرمايهگذاري كوتاهمدت در اين بازارها فراهمتر از بازار سرمايه است.محبي ادامه داد: در شرايط فعلي، تقريبا همه عوامل و شرايط اقتصادي - به صورت مستقيم يا غيرمستقيم - از سرمايهگذاري كوتاهمدت حمايت ميكنند. نرخ تشكيل سرمايه پايين است و سرمايهگذاري در ابزارهايي كه ماهيت بلندمدت دارند، جذابيت خود را از دست داده است.او ريشه اين وضعيت را در بياعتمادي و نبود شفافيت اقتصادي دانست و گفت: شرايط غيرقابل پيشبيني و فقدان اعتماد، نتيجه حكمراني اقتصادي است كه عمدتا به صورت دستوري مديريت ميشود. به نظر ميرسد سياستگذار اقتصادي بايد شفافتر و قابلاعتمادتر عمل كند و فضاي اقتصادي را رقابتيتر سازد تا امكان جذب سرمايه در بازار سرمايه فراهم شود.اين كارشناس بازار سرمايه درباره چشمانداز كوتاهمدت بورس نيز توضيح داد: به نظر ميرسد وضعيت فعلي بازار سرمايه همچنان به صورت افتان و خيزان ادامه داشته باشد و تغييري جدي در مسير بازار مشاهده نكنيم.به گفته محبي، تنها عاملي كه ميتواند در كوتاهمدت شوك مثبت به بازار سرمايه وارد كند، اصلاح نرخ بهره است.او گفت: ساير عوامل اقتصادي در فضايي مبهم قرار دارند؛ بخشي از اين ابهام ناشي از نحوه مديريت اقتصادي داخل كشور است و بخش بزرگي از آن نيز به سياستها و رويكردهاي بينالمللي برميگردد، اما اگر بخواهيم براي كوتاهمدت راهكاري ارايه كنيم، تنها ابزار قابل اتكا و در دسترس، اصلاح نرخ بهره است.
بورس ظرفيت هضم چهار بازار رقيب را دارد
اميرعلي اميرباقري ديگر تحليلگر بازار سرمايه با تشريح وضعيت اقتصاد ايران و چرخههاي تكرارشونده رونق و ركود در بازارهاي مختلف گفت: اگر بخواهيم يك نگاه كلان به اقتصاد ايران داشته باشيم، بايد بپذيريم كه بازارهاي سنتي پنج گانه ما عمدتا از يكديگر سهم ميگيرند. به دليل عمق كم اقتصاد، نقدينگي مرتبا از بازاري به بازار ديگر جابهجا ميشود و نگاه بلندمدت در ميان فعالان اقتصادي كمتر وجود دارد.
او ادامه داد: به همين دليل است كه سيكلهاي رونق و ركود بازارهاي مختلف با يكديگر منطبق نيست و بين آنها اصطلاحا تاخير فازي ديده ميشود.اميرباقري با تاكيد بر اينكه يكي از مهمترين مسائل بازار سرمايه سياستگذاري كلان است، افزود: اگر بخواهيم نقطه مغفول سرمايهگذاري در بازار سرمايه را بررسي كنيم، بايد به موضوع سياستگذاري كلان و نقش رگولاتور توجه كنيم. سرمايهگذار، به خصوص سرمايهگذار خرد، به دنبال بازدهي است.وي افزود: آدام اسميت ميگويد سرمايهگذار به دنبال سود شخصي است، اما همين سود شخصي بايد در مقياس كلان باعث رشد اقتصادي شود. ما بايد مشخص كنيم ميخواهيم سياستگذاري مبتني بر رشد اقتصادي داشته باشيم يا اينكه مشكلات را به آينده پرتاب كنيم.اين كارشناس بازار سرمايه با اشاره به چالش سياستهاي پولي كشور اظهار كرد: يكي از مشكلات اساسي، حلقه معيوب سياست پولي است كه معمولا با پيشنهاد بالا بردن نرخ بدون ريسك آغاز ميشود. اين چرخه بايد اصلاح شود. بازار سرمايه برخلاف تصور موجود، اين ظرفيت را دارد كه چهار بازار سنتي رقيب را در دل خود هضم كند. ما صندوق طلا، صندوق زمين و ساختمان، اوراق بدون ريسك، صندوقهاي سهامي و انواع ابزارهاي مشتقه مثل اختيار خريد و فروش داريم. بنابراين زمينه براي بازار سرمايه كاملا مهياست، به شرطي كه اعتماد عمومي تقويت شود.اميرباقري با انتقاد از كمبود آموزش اقتصادي صحيح در كشور افزود: در ايران آموزش جامع و واقعبينانه درباره سرمايهگذاري وجود ندارد. بسياري از مردم تصور ميكنند اگر سهمي خريدهاند، بايد حتما سود كنند؛ در حالي كه در بازارهاي جهاني چنين تصوري وجود ندارد.وي گفت: مثلا در امريكا بعد از ركود ۱۹۲۹، هيچكس از دولت طلبكار نبود كه چرا زيان سهامداران شركتهاي ورشكسته را جبران نميكند. تكليف اقتصاد خصوصي روشن است؛ اگر سود كنيد متعلق به خودتان است و اگر زيان كنيد حاصل تحليل و تصميم خودتان است.او تاكيد كرد: در ايران، جريان ورود پول به بازارها معمولا بر اساس اخبار و هيجان است. همين رفتارهاي تودهوار باعث شكلگيري حباب و بعد ريزشهاي شديد ميشود.اين تحليلگر بازار سرمايه اظهار كرد: سياستگذار بايد نگاهش را از آينده سپاري مشكلات به سمت سرمايهگذاري و رشد اقتصادي واقعي تغيير دهد. علاوه بر اين، آموزش صادقانه و عيني بايد در دستور كار قرار گيرد. دولت كه بزرگترين بازيگر اقتصاد است، با سياستهاي مالي خود ميتواند بر كل بدنه اقتصاد تاثير بگذارد. اما متاسفانه مديران در دورههاي مختلف معمولا افق مديريتي كوتاهمدت دارند و به جاي سرمايهگذاريهاي زيربنايي و ديربازده، به كارهاي كوتاهمدت و كم ريسك علاقهمندند.اميرباقري گفت: سرمايهگذاري فرآيندي بلندمدت است. درست مانند مساله كمآبي كه امروز با آن مواجهيم. اين مشكل، مربوط به امروز نيست؛ بايد سالها قبل مديريت ميشد. در سرمايهگذاري هم همين منطق برقرار است. شما درخت سيب نميكاريد كه يك سال ديگر محصول بدهد؛ درخت گردو ميكاريد كه پنج سال بعد محصول ميدهد، اما محصولي با ارزش و با سودآوري بالا.
