نفسگيري بازار پس از رشد اخير
پس از حدود بيش از دو ماه (از اوايل شهريورماه تا شروع نيمه دوم آبان ماه 1404) بازار پس از يك رشد نسبتا بدون وقفه با گامهاي اصلاحي كوچك و عبور مجدد از محدوده عددي سه ميليوني شاخص كل در حال گذران و ساختن روزهايي اصلاحي از اوايل اين هفته آبان ماه است و به احتمال نسبتا بالايي بتواند دستكم اين روند اصلاحي را در بازه كوتاهمدتي جهت ساخت موج دوم اصلاحي پس از موج يكم رشدي دوماهه خود ساخته و تثبيت كند.حال سوالي كه در اين ميان پيش ميآيد، اين است كه آيا اين حركت ميتواند نشانه خروج از بازار باشد؟

پس از حدود بيش از دو ماه (از اوايل شهريورماه تا شروع نيمه دوم آبان ماه 1404) بازار پس از يك رشد نسبتا بدون وقفه با گامهاي اصلاحي كوچك و عبور مجدد از محدوده عددي سه ميليوني شاخص كل در حال گذران و ساختن روزهايي اصلاحي از اوايل اين هفته آبان ماه است و به احتمال نسبتا بالايي بتواند دستكم اين روند اصلاحي را در بازه كوتاهمدتي جهت ساخت موج دوم اصلاحي پس از موج يكم رشدي دوماهه خود ساخته و تثبيت كند.حال سوالي كه در اين ميان پيش ميآيد، اين است كه آيا اين حركت ميتواند نشانه خروج از بازار باشد؟
در پاسخ بايد گفت اين ناحيه را نميتوان نقطه خروج قطعي و با احتمال بالا دانست و به احتمالي قوي صرفا بازار مجدد محدودهاي به صورت كوتاهمدت، فرسايشي و البته اصلاحي خواهد ساخت تا در حقيقت معاملهگران و سرمايهگذاران كم حوصله و البته بدون برنامه را از بازار كنار بكشد تا به واسطه عرضه مجدد ايجاد شده امكان ورود مجدد پولهاي هوشمند و عملا قدرتمند به بازار مجدد فراهم شود، زيرا صرفا در بازاري كه همگي به يك سو در حال حركت و ساختن فشار تقاضا هستند امكان جمعآوري و خريد توسط نقدينگي و پولهاي قدرتمند نخواهد بود كه در عمل به صورت نموداري بازار پس از ساختن يك اصلاح جذاب و ساختن يك كف جديد و البته بالاتر نسبت به كف شكل گرفته شده در شهريورماه سال جاري كه بتواند شروع به حركت و ساختن سقف جديدي كه تا به حال بازار بورس آن را از لحاظ اعداد شاخصهاي خود نديده است، بسازد.
در خصوص نمادهاي قرار گرفته در بازار و نحوه ورود به آنها ميتوان سه دستهبندي را براي نمادهاي بازار لحاظ كرد كه اولين آن نمادهايي هستند كه همگام با بازار و شاخصها رشد را ثبت كرده و البته نحوه حركتي مطابق با شاخصها خصوصا شاخص كل داشتهاند كه ميتوان توصيه به ورود را پس از اتمام هفته جاري و در هفتههاي آتي به صورت پلهاي و البته به صورت يك سه موجي اصلاحي دانست كه تا حد ممكن با اين استراتژي و برنامه از حركتهاي احتمالي شارپي و پرشتاب بازار عقب نمانيم.
در خصوص دومين حالت نمادهايي هستند كه ذرهاي فاصله نسبي نسبت به حركات شاخصهاي بازار و رشد آنها داشتهاند كه ميتوان اين نمادها را تا حدودي جا مانده دانست كه البته اين مورد براي تمامي اين نمادها صادق نيست ولي نكته قابل توجه در خصوص اين نمادها اين است كه هر قدر نمادهاي قرار گرفته در اين دسته شركتهاي بزرگتر و دارايي محورتر باشند احتمال رشد خوب و جذابيت بالا براي آنها بيشتر خواهد بود و البته به احتمال قوي با ورود خريداران مواجه خواهند شد.
در خصوص بخش سوم نمادهايي هستند كه در رشد اخير در حاشيه بوده و در راس توجهها از لحاظ معاملاتي نبودهاند و اتفاقا شايد برخي افراد چنين نمادهايي را جامانده و جذاب فرض كنند كه بايد گفت در بازار هر نمادي كه رشد نداشته است عملا جامانده نيست و احتمال ميرود چنين شرايطي در گامهاي بعدي بازار هم به همين حالت ادامهدار باشد كه باز هم البته اين مورد براي تمامي اين نمادها صادق نخواهد بود، اما تعداد قابل توجه اين نمادها در حقيقت نمادهاي كوچكتر بازار با نگاهي توسعهمحورانه و درآمدي و سودسازي (اينگونه نمادها بيشتر صورتهاي سود و زيان و صورتهاي جريان نقدي آن مورد توجه است و عملا صورت وضعيت مالي در اين شركتها در راس توجه نخواهد بود كه در حقيقت نسبت به شركتهاي بزرگتر هم جذابيت خاصي براي ارايه در اين بخش دارا نيستند) هستند كه با توجه به شرايط اقتصادي و ركود گونه چند سال اخير عملا بسياري از اين نمادها در وضعيت جذابي از لحاظ بنيادي و صورتهاي مالي قرار ندارند كه باعث ميشود همچنان در گامهاي بعدي بازار در حاشيه باقي بمانند، اما موارد خاص و استثنا در اين شركتها در گام رشدي بعدي بازار حتما به چشم خواهد خورد. در بخش پاياني صحبت بايد اشاره كرد كه دو مورد اول و دوم اشاره شده در صحبتهاي قبلي ميتوانند به صورت يك چيدمان سبد 50-50 يا همان نصف در خصوص ورود و نگهداري به بازار در سبد سرمايهگذاري اعمال شوند كه بسته به ميزان ريسكپذيري هر فرد ميتوان اين وزنه نصفه را بين اين دو مورد اول و دوم ذكر شده بيشتر يا كمتر كرد.
