رابطه مستقيم بورس و طلا

۱۴۰۴/۰۸/۰۸ - ۰۱:۱۳:۲۲
کد خبر: ۳۶۳۶۸۵

رابطه بازار طلا و بورس، در نگاه اول شبيه دو مسير جدا از هم است؛ اما در واقع، اقتصاد مدرن اين دو را در مسيري نامرئي به هم پيوند داده است. حتي اگر شاخص اونس جهاني گاهي بي‌تفاوت به رفتار بازار سهام به نظر برسد، حركت همزمان دلار و تورم، تصوير واقعي‌تري از اين ارتباط ارايه مي‌دهد.

پيام الياس‌كردي

رابطه بازار طلا و بورس، در نگاه اول شبيه دو مسير جدا از هم است؛ اما در واقع، اقتصاد مدرن اين دو را در مسيري نامرئي به هم پيوند داده است. حتي اگر شاخص اونس جهاني گاهي بي‌تفاوت به رفتار بازار سهام به نظر برسد، حركت همزمان دلار و تورم، تصوير واقعي‌تري از اين ارتباط ارايه مي‌دهد.

اونس جهاني در سطح كلان معمولا تابع سياست‌هاي پولي فدرال‌رزرو است. هر زمان نرخ بهره در امريكا بالا مي‌رود، طلا افت مي‌كند و سرمايه‌ها موقتا به سمت اوراق خزانه و سهام حركت مي‌كنند. اما در كشورهايي با بازار ارز پرنوسان، از جمله ايران، معادله ساده جهاني به كلي تغيير شكل مي‌دهد. در اينجا قيمت دلار داخلي است كه فرمان اصلي را صادر مي‌كند، نه صرفا اونس جهاني.

افزايش نرخ دلار در بازار حواله، چه در قالب دلار نيما، چه توافقي يا حتي آزاد، به‌طور غيرمستقيم بورس را هم تحريك مي‌كند، چون بخش چشمگيري از شركت‌هاي بورسي، درآمد دلاري دارند يا ارزش جايگزيني دارايي‌هايشان با رشد دلار افزايش مي‌يابد. بنابراين رشد آهسته دلار، مثل روغني است كه چرخ دنده‌هاي بورس را نرم‌تر مي‌چرخاند. در همين روند، هر موج صعودي ارز، اثر خود را پيش از طلا بر گزارش‌هاي مالي شركت‌ها نشان مي‌دهد.

در سوي مقابل، هنگامي كه بازار طلا وارد فاز اصلاح مي‌شود، نگاه‌ها به سرعت به سمت بازار سهام مي‌چرخد. معامله‌گران خرد، طبق عادت ديرينه، در زمان افت طلاي داخلي بخشي از نقدينگي خود را به بورس منتقل مي‌كنند؛ درست همان‌طور كه در دوران رونق طلا، خروج‌هاي همزمان از بورس را شاهديم.

ابزارهايي مانند صندوق‌هاي طلا، صندوق‌هاي اهرمي و امكان معامله ثانويه واحدهاي سرمايه‌گذاري در بورس كالا، اين جابه‌جايي را سريع‌تر و روان‌تر كرده‌اند.

در سال‌هاي اخير اين پيوند كمتر مورد توجه قرار گرفته بود؛ اما تحولات اخير، به‌ويژه بعد از جنگ ۱۲ روزه و فروكش‌كردن ريسك‌هاي سيستماتيك در منطقه، دوباره زمينه اين هم‌حركتي را فراهم كرده است. هر چه فضاي سياسي و اقتصادي باثبات‌تر مي‌شود، سرمايه‌گذاران ايراني نگاه هوشمندانه‌تري به سبد دارايي خود دارند: اگر طلا از سهم‌ها جا بماند، پول به سمتش مي‌رود و برعكس. به بيان ديگر، طلا و سهام نه رقيب، بلكه مكمل‌هاي ناپايدارند. هر دو پناهگاه سرمايه‌اند، اما سقف جذابيت‌شان با شرايط تورمي و نوسانات دلار تغيير مي‌كند. در مقاطع پرريسك، طلا ميدان‌دار مي‌شود و در آرامش نسبي، بورس دست بالا را دارد..پ

اين چرخش پول از بازاري به بازار ديگر، نه تنها شاخص‌هاي قيمتي را جابه‌جا مي‌كند، بلكه خود به يكي از متغيرهاي مهم رفتار سرمايه‌گذاران بدل شده است. هر چند هنوز نمي‌توان از «رابطه مستقيم و پايدار» ميان اين دو بازار سخن گفت، اما ردپاي متقارن حركاتشان نشان مي‌دهد در اقتصاد ايران، مرز بين امنيت و ريسك، بيش از هر چيز با نرخ دلار و سايه تورم تعريف مي‌شود. در نهايت شايد راز ماندگاري اين رابطه در همين ناپايداري باشد: طلا و بورس، دو چهره يك سكه‌ به نام «انتظارات تورمي» هستند؛ هر جا كه يكي آرام مي‌گيرد، ديگري ناگزير مي‌درخشد.