سلامت رو به احتضار است؛ كمبود پرستار جان بيماران را به خطر انداخته است
از يك طرف وزير بهداشت و درمان در نشستهاي خبري خود از پيشرفتهاي پزشكي كشور خبر ميدهد و در آخرين اظهارنظر خود راديولوژي ايران را يكي از پيشرفتهترين شاخههاي پزشكي از نظر علمي و فني ميداند.
قانون تعرفهگذاري؛ روي كاغذ باقي مانده است
گلي ماندگار|
از يك طرف وزير بهداشت و درمان در نشستهاي خبري خود از پيشرفتهاي پزشكي كشور خبر ميدهد و در آخرين اظهارنظر خود راديولوژي ايران را يكي از پيشرفتهترين شاخههاي پزشكي از نظر علمي و فني ميداند. از سوي ديگر رييس سازمان غذا و دارو نيز سلامت مردم را خط قرمز اين سازمان ميداند و مدعي است تمام تلاش اين سازمان براي بهبود وضعيت دارويي كشور به كار گرفته ميشود. اما آنچه در واقعيت وجود دارد با آن چيزي كه مسوولان مدعي هستند تفاوتي نسبتا فاحش دارد. چطور ممكن است در حالي كه اكثر بيمارستانهاي كشور به دليل نداشتن بودجه مورد نياز دستگاههايشان فرسوده و از رده خارج شده است مدعي پيشرفت راديولوژي در كشور باشيم يا وقتي بهطور مكرر ابراز نارضايتي بيماران از نوع دسترسي به دارو و افزايش قيمت آن را ميبينيم، باور كنيم كه سلامت مردم خط قرمز سازمان غذا و دارو است. همچنين طي چند سال گذشته كمبود كادر درمان در بيمارستانهاي كشور به معضلي جدي تبديل شده و بحراني است كه جان بيماران را به خطر مياندازد. بر اساس آمارهاي رسمي ايران تنها نيمي از استاندارد جهاني پرستار را داراست، از سوي ديگر مهاجرت و ترك خدمت در ميان پرستاران افزايش يافته و وزارت بهداشت همچنان در سكوت و بيعملي به سر ميبرد.
زخم عميق كمبود پرستار بر پيكر نظام سلامت
نظام سلامت ايران در شرايطي قرار گرفته كه كمبود پرستار، همچون زخمي عميق، پيكر درمان كشور را فرسوده كرده است. بيمارستانهاي بزرگ با نيمي از ظرفيت نيروي انساني فعاليت ميكنند و پرستاراني كه بايد ناجيان جان بيماران باشند، خود زير فشار كاري، بيانگيزگي و بيتوجهي مسوولان در حال فرسودگياند. بر اساس آمارهاي رسمي، تعداد پرستاران فعال در ايران تنها نصف استاندارد جهاني است؛ در حالي كه هر پرستار ايراني بايد بار سه تا چهار همتاي خود در كشورهاي توسعهيافته را به دوش بكشد. در اين ميان، وزارت بهداشت نه نيروي جديد استخدام ميكند و نه مطالبات انباشته پرستاران را پاسخ ميدهد. نتيجه اين بيعملي، مهاجرت روزافزون نيروهاي باتجربه و ترك خدمت پرستاران جوان است؛ روندي كه ميتواند آينده سلامت جامعه را به خطر اندازد. اگر امروز براي احياي شأن و جايگاه پرستاران چارهاي انديشيده نشود، فردا ممكن است ديگر كسي نباشد كه در كنار تخت بيماران بايستد. سلامت جامعه ايران اين روزها بر لبه تيغ حركت ميكند؛ بيمارستانهايي كه با كمبود شديد نيرو مواجهند، بخشهايي كه تنها با نيمي از ظرفيت فعالند، پرستاراني كه شيفتهاي طاقتفرسا را با حداقل حقوق و امكانات ميگذرانند و بيماراني كه ساعتها در انتظار رسيدگي ميمانند. در چنين شرايطي، نظام درماني كشور بهويژه در حوزه پرستاري، با بحراني روبهرواست كه ميتوان آن را «احتضار خاموش سلامت» ناميد. كمبود پرستار نهتنها كيفيت خدمات درماني را بهشدت كاهش داده، بلكه به عاملي مستقيم در تهديد جان بيماران بدل شده است. آمارها نشان ميدهد ايران با حدود ۱.۶ پرستار به ازاي هر هزار نفر جمعيت، تنها نيمي از ميانگين جهاني (۳ تا ۴ پرستار به ازاي هر هزار نفر) را داراست. اين يعني شكافي عميق بين نياز واقعي نظام سلامت و نيروي انساني موجود. در حالي كه كشورهاي توسعهيافته با ارتقاي جايگاه پرستاران و افزايش جذب نيرو به دنبال بهبود كيفيت خدمات درمانياند، در ايران روند معكوسي در جريان است: پرستاران يا به دليل فشار كاري و حقوق پايين از شغل خود كناره ميگيرند يا براي آيندهاي بهتر راه مهاجرت را در پيش ميگيرند.
پرستارانِ خسته، بيمارستانهاي فرسوده
در يكي از بيمارستانهاي بزرگ تهران، پرستاران بخش اورژانس در هر شيفت بيش از ۲۰ تا ۳۰ بيمار را بهطور همزمان تحت پوشش دارند. اين در حالي است كه طبق استاندارد جهاني، هر پرستار بايد حداكثر مراقبت از ۴ تا ۶ بيمار را بر عهده داشته باشد. فشار كاري بالا، خستگي مزمن، فرسودگي جسمي و روحي و نبود انگيزه، به معضلي جدي تبديل شده است. سحر احمدي، پرستار بخش مراقبتهاي ويژه با ۱۲ سال سابقه، در اين باره به «تعادل» ميگويد: ما عملا از جان خودمان مايه ميگذاريم. در هر شيفت گاهي ۱۸ ساعت كار ميكنيم، بدون استراحت واقعي. اما در پايان ماه حقوقي ميگيريم كه حتي هزينه اجاره خانه را هم بهسختي پوشش ميدهد. از طرفي نه استخدام رسمي ميشويم، نه وعدههاي وزارتخانه عملي ميشود. بسياري از همكارانم يا مهاجرت كردهاند يا در فكر رفتناند. خستگي مفرط و فشار رواني در ميان پرستاران، عواقبي جدي براي بيماران نيز به دنبال دارد. گزارشهاي ميداني نشان ميدهد در برخي بيمارستانها، اشتباهات دارويي و تاخير در رسيدگي به بيماران افزايش يافته است. هرچند وزارت بهداشت كمتر درباره آمار خطاهاي درماني اطلاعرساني ميكند، اما كارشناسان ميگويند كمبود نيرو و بيانگيزگي در ميان پرستاران يكي از عوامل اصلي بروز اين خطاست.
استاندارد جهاني كجا و وضعيت ايران كجا
طبق گزارش سازمان جهاني بهداشت (WHO)، براي تامين حداقل كيفيت درمان، بايد به ازاي هر هزار نفر جمعيت حداقل سه پرستار وجود داشته باشد. در كشورهاي توسعهيافته مانند آلمان و كانادا اين رقم به ۸ تا ۱۲ پرستار نيز ميرسد. اما در ايران، آمارها از وجود حدود ۱۸۰ هزار پرستار فعال براي جمعيت ۸۷ ميليوني حكايت دارد؛ يعني تقريبا نيمي از نياز واقعي. با وجود اين كمبود، روند استخدام پرستاران در سالهاي اخير بهشدت كند بوده است. بسياري از پرستاران طرحي و شركتي، سالهاست در انتظار استخدام رسمياند. وعدههاي پياپي براي برگزاري آزمون استخدامي يا جذب نيرو در قالب طرحهاي ملي بارها مطرح شده اما به سرانجام نرسيده است.
فشار كاري، فرسودگي و مهاجرت
فاطمه اسدي، فعال صنفي نيز در اين باره به «تعادل» ميگويد: متاسفانه نگاه مسوولان به پرستار هنوز ابزاري است. تا وقتي كرونا بود، از پرستاران به عنوان قهرمان ياد ميكردند، اما بعد از فروكش بحران، همهچيز فراموش شد. كمبود نيرو به حدي رسيده كه گاهي يك پرستار وظايف سه نفر را انجام ميدهد. با اين شرايط چطور ميتوان انتظار داشت كيفيت خدمات درماني حفظ شود؟ او ميافزايد: بر اساس گزارش سازمان نظام پرستاري، بيش از ۵۰ درصد پرستاران كشور دچار علايم فرسودگي شغلياند و حدود ۲۵ درصد از آنها تمايل به مهاجرت دارند. مقصد اصلي اين نيروها كشورهاي حاشيه خليج فارس، آلمان، كانادا و استرالياست؛ كشورهايي كه براي جذب پرستار ايراني نهتنها محدوديتي ندارند بلكه با ارايه مزاياي چشمگير، راه مهاجرت را تسهيل كردهاند. اين فعال صنفي ادامه ميدهد: پرستاران ايراني در اين كشورها تا ۵ برابر بيشتر از درآمد داخلي خود حقوق دريافت ميكنند و در محيطي با استاندارد كاري بالا و احترام به شأن انساني فعاليت دارند. در مقابل، در ايران، فشار كاري، نبود حمايت رواني، بيتوجهي به مطالبات صنفي، و تبعيض در پرداختها، انگيزه ماندن را از بين برده است.
وزارت بهداشت در سكوت و تعلل
فاطمه اسدي در مورد اقدامات وزارت بهداشت و پرداخت مطالبات پرستاران ميگويد: با وجود هشدارهاي مكرر كارشناسان و تشكلهاي صنفي، وزارت بهداشت تاكنون اقدام موثري براي جذب نيرو يا بهبود وضعيت پرستاران انجام نداده است. نه استخدامهاي وعده دادهشده اجرايي شده و نه بودجه كافي براي افزايش حقوق پرستاران در نظر گرفته شده است. در حالي كه بسياري از بيمارستانها حتي به پرستاران شركتي بدهي دارند، مسوولان همچنان به بيان آمار و وعدههاي تكراري بسنده ميكنند. او ميافزايد: مشكل اصلي كمبود پرستار فقط كمبود نيرو نيست، بلكه بحران مديريتي است. وقتي سياستگذاري در حوزه سلامت كوتاهمدت و واكنشي باشد، طبيعي است كه هيچكدام از مشكلات ساختاري حل نشود. ما در حالي از توسعه زيرساخت درماني حرف ميزنيم كه مهمترين ركن آن، يعني نيروي انساني، در حال فرار است.»
تبعات اجتماعي و انساني كمبود پرستار
اين فعال صنفي در بخش ديگري از سخنان خود به تبعات اجتماعي و انساني كمبود پرستار در بيمارستانها اشاره كرده و ميگويد: كمبود پرستار تنها يك چالش درونسازماني نيست، بلكه تبعات آن بهطور مستقيم متوجه سلامت عمومي جامعه است. با كاهش كيفيت خدمات پرستاري، طول مدت بستري بيماران افزايش مييابد، خطاهاي درماني بيشتر ميشود و رضايت بيماران از خدمات كاهش مييابد. او اظهار ميدارد: در شهرستانها و مناطق محروم، وضعيت بحرانيتر است. بسياري از مراكز درماني در شهرهاي كوچك عملابا كمترين تعداد پرستار اداره ميشوند. گاه يك پرستار در بخش شبانه بيمارستان بايد از دهها بيمار مراقبت كند، بدون كمكپرستار و تجهيزات كافي. در چنين شرايطي، حتي يك اشتباه كوچك ميتواند به بهاي جان بيمار تمام شود. اسدي تاكيد ميكند: از سوي ديگر، فشار مضاعف كاري، باعث افزايش بيماريهاي جسمي و رواني در ميان پرستاران شده است. مطالعات داخلي نشان ميدهد ميزان افسردگي، اضطراب و اختلالات خواب در ميان پرستاران ايراني بيش از دو برابر ميانگين ساير مشاغل است.
صداي خاموش يك قشر حياتي
پرستاران، ستون فقرات نظام سلامتند، اما صداي آنان سالهاست شنيده نميشود. اعتراضات صنفي آنان در سالهاي اخير بارها بدون پاسخ مانده است. خواستههايشان ساده و منطقي است، استخدام رسمي، پرداخت بهموقع حقوق، اجراي كامل قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري و بهبود شرايط كاري. رضا محمدي پرستار ديگري است كه در اين باره به «تعادل» ميگويد: ما نميخواهيم بيشتر از حقمان بگيريم، فقط ميخواهيم با احترام زندگي كنيم. وقتي يك پرستار با مدرك كارشناسي ارشد كمتر از ده ميليون تومان حقوق ميگيرد و ماهي ۲۴ شيفت كار ميكند، طبيعي است كه يا فرسوده ميشود يا ميرود. اين يعني بحران سلامت در راه است، چون بدون پرستار هيچ نظام درماني پايدار نميماند.
قانون تعرفهگذاري؛ روي كاغذ باقي مانده
او ميافزايد: در سال ۱۴۰۰ قانون «تعرفهگذاري خدمات پرستاري» پس از ۱۴ سال انتظار تصويب شد، اما اجراي آن بسيار ناقص و محدود بوده است. بسياري از بيمارستانها هنوز تعرفه واقعي خدمات پرستاري را اعمال نكردهاند و پرداختها همچنان بر اساس ساختار قديمي و غيرعادلانه صورت ميگيرد. اين مساله موجب نارضايتي گسترده پرستاران شده است. اين پرستار ادامه ميدهد: نظام درماني ما، بهويژه پس از تجربه پاندمي كرونا، نيازمند بازنگري اساسي در سياستهاي منابع انساني است. پرستاران كه ستون اصلي اين نظام محسوب ميشوند، سالهاست با كمترين امكانات بيشترين بار مسووليت را بر دوش ميكشند. كمبود پرستار ديگر يك هشدار ساده نيست؛ زنگ خطري است كه نشان ميدهد سلامت جامعه در معرض فروپاشي تدريجي است. او در پايان هشدار ميدهد: اگر امروز براي بهبود وضعيت پرستاران اقدام نشود، فردا ممكن است ديگر نيرويي باقي نمانده باشد كه در كنار تخت بيمار بايستد. در واقع، «سلامت كشور در احتضار است» و نخستين قربانيان اين احتضار، نهتنها پرستاران، بلكه همه بيماران و شهروندان خواهند بود.
