وقتي حذف 4 صفر كارساز نميشود
با تصميم مجلس رسما فرآيند حذف ۴صفر از پول ملي ايرانيان كليد خورد. مطابق اين تصميم تازه، زين پس ريال به عنوان پول ملي و قِران به عنوان پول خرد و جزيي اين مكانيسم تازه، حيات خود را در اقتصاد تداوم ميبخشد.

با تصميم مجلس رسما فرآيند حذف ۴صفر از پول ملي ايرانيان كليد خورد. مطابق اين تصميم تازه، زين پس ريال به عنوان پول ملي و قِران به عنوان پول خرد و جزيي اين مكانيسم تازه، حيات خود را در اقتصاد تداوم ميبخشد. پول ملي ايران از جمله عجيبترين پولهاي جهان محسوب ميشود، چراكه پول خرد آن نه مانند همه نقاط جهان به صورت يك به ۱۰۰، بلكه در مقياسي از يك به ۱۰ عرضه ميشد. در همه نقاط جهان يك واحد پولي مشخص وجود دارد و بعد واحدهاي كوچكتر آن مقياسي از يك به ۱۰۰محسوب ميشد، مثلا يك دلار امريكا، معادل صد سنت محسوب ميشد. اين مكانيسم در تصميم جديد مجلس تغيير كرده و مقياس پول ملي شامل ريال و قِران به صورت يكصدم محاسبه ميشود. اما مهمتر از اين تغييرات شكلي، پرسش اصلي، اين است كه اين تغييرات در شاكله كلي اقتصاد ايران چه تاثيري دارد؟ درباره اين تصميم، ديدگاههاي متفاوتي مطرح ميشود. برخي آن را مقدمه اعمال برخي سياستهاي پولي جديد قلمداد ميكنند و گروهي ديگر از اقتصاددانها و اقتصادخواندهها هم آن را بيتاثير دانسته و ميگويند مقدم بر چنين تصميماتي، اصلاحات بنياديتري است كه ابتدا بايد آنها را محقق كرد.
براي اينكه موضوع بهتر درك شود با ذكر يك مثال ساده سعي ميكنم به بحث ورود كنم. فرض كنيد موتور و سيستم الكترونيكي خودروي فردي دچار اشكال شده است. اشكالي كه نه تنها حركت خودرو را مختل كرده، بلكه به دليل اخلال در سامانههاي الكترونيكي، بخشهاي مختلف خودرو هم از كار افتاده است! اگر صاحب اين خودرو به جاي اصلاحات ساختاري و تعمير موتور و سامانههاي الكترونيكي، تنها برف پاككن خودروي خود را تعويض كند، هرچند در ظاهر براي رفع معضل اقدامي كرده است، اما اين اقدام عملا تاثيري در بهبود فني و تعمير كامل خودرو ندارد. راهكار درست اين است كه ابتدا موتور و سامانههاي الكترونيكي تعمير و به روزآوري شوند تا از رهگذر اين اقدام، ساير بخشهاي جزييتر ماشين مانند برف پاككن هم كار كند. اقدام نمايندگان براي حدف ۴صفر از پول ملي ايرانيان مانند اقدام فردي است كه جاي تعمير سامانههاي الكترونيكي، برف پاككن ماشينش را تعويض ميكند. در اين شرايط حتما نخستين اقدام نيست و موثر هم نخواهد بود. اساسا حذف ۴صفر، ۶صفر يا حتي ۸صفر در اقتصاد ايران به تنهايي فايدهبخش نيست. اگر كمال درويش در تركيه همسايه غربي ما دست به حذف صفرها زد قبل از آن، وضعيت توليد اين كشور را سامان داد، معادله كسري بودجه، بيانضباطيهاي مالي و هزينههاي زايد را حل كرد، همچنين موانع پيش روي توسعه روابط اقتصادي و تجاري تركيه با ساير كشورها را از اقتصاد برداشت كه بعد از اين اصلاحات براي بهتر شدن سر و شكل اقتصاد هم دست به حذف صفر زد. در اثر اين اصلاحات، اقتصاد تركيه وارد مدار جديدي شد. در ايران اما از يك طرف با وجود تحريمهاي ثانويه امريكا، فعالسازي مكانيسم ماشه، تحريمهاي سازمان ملل و از سوي ديگر تهديدات نظامي كه غربيها عليه ايران دارند، گمان نميكنم با حدف صفرها بتوان بهبودي ايجاد كرد. تاريخ نشان داده كه به ازاي كاهش درآمدهاي نفتي ايران، شاهد افزايش حجم نقدينگي N2 در اقتصادمان بوديم. اين روند طي سالهاي ۹۷ و ۹۸ باعث شده ركورد خلق نقدينگي ايران شكسته شود. رشد نقدينگي يعني توسعه پايه پولي، تورم بيشتر، كاهش درآمدهاي مردم و نهايتا فقر بيشتر. سيستم در اين شرايط چابكي و پويايي خود را از دست ميدهد. براي چابك كردن سيستم بايد بودجههاي زايد حذف شود، براي حذف بودجههاي زايد بايد جدالهاي سياسي، پايان يافته يا كاهش يابند. توجه داشته باشيد كه اين روند اصلاحاتي بسيار دشوار است، چراكه بسياري از طيفهاي سياسي به اين بودجهها وابستگي داشته و براي حفاظت در اين درآمدهاي مفت از هيچ اقدامي فروگذار نيستند. بسياري از دولتها به خاطر به هم خوردن تعادل، زير بار اين اصلاحات بودجهاي نميروند، ادامه روند فعلي هم باعث رشد نقدينگي و رشد تورم ميشود. حتي اگر صفرها هم حذف شوند به دليل تورم بالا، بلافاصله شرايط به وضع سابق باز ميگردد، چراكه رشد نقدينگي و تورم بالا در اقتصاد نهادينه شده است. به عبارت روشنتر ۵ سال بعد از حذف صفرها دوباره به جاي قبلي باز ميگرديم.
