سفر به نيويورك براي باز كردن كلاف سر درگم تحريمها
در آستانه سفر رييسجمهور به نيويورك، بسياري از ايرانيان ميخواهند بدانند آيا اين سفر را ميتوان در حكم يك دريچه خاص براي دستيابي به يك توافق (حتي موقت) با امريكاييها براي حل معادلات في مابين فرض كرد؟ به اين پرسش سه نوع نگاه ميتوان داشت، از منظر بدبينانه، اين سفر 4روزه با توجه به اينكه مشكلات ايران و ايالات متحده طي 47 سال بر روي هم تلنبار شده، نتيجه بخش نخواهد بود.

در آستانه سفر رييسجمهور به نيويورك، بسياري از ايرانيان ميخواهند بدانند آيا اين سفر را ميتوان در حكم يك دريچه خاص براي دستيابي به يك توافق (حتي موقت) با امريكاييها براي حل معادلات في مابين فرض كرد؟ به اين پرسش سه نوع نگاه ميتوان داشت، از منظر بدبينانه، اين سفر 4روزه با توجه به اينكه مشكلات ايران و ايالات متحده طي 47 سال بر روي هم تلنبار شده، نتيجه بخش نخواهد بود. از منظر خوشبينانه هم ميتوان فرياد شادي سر داد و اعلام كرد، اين سفر يكي از گامهاي مهم براي دستيابي به توافق است! اين معادله اما يك روي ديگر هم دارد و آن رويكرد واقع بينانه است. چه بسا سياستمداران هوشمندي كه در فرصت اندك توانستهاند دست به اقدامات بزرگي زده و دستاوردهاي قابل توجهي كسب كنند. به نظر ميرسد، تحليل سفر رييسجمهور به نيويورك بايد مبتني بر رويكرد واقعبينانه و علمي باشد. ميپرسيد، چگونه؟ در اين يادداشت تلاش ميكنم به اين پرسش پاسخ بدهم.
1) سفر رييسجمهور به نيويورك در يكي از حساسترين برهههاي تاريخ اين سرزمين انجام ميشود. بنا به دلايل گوناگون اين كلاف به اندازهاي پيچيده شده كه باز كردن آن حقيقتا به نبوغ و تدبير بالايي نياز دارد. البته پزشكيان از يك چنين هوشمندي برخوردار است. اما دستيابي به يك چنين دستاوردهايي نياز به اختيارات كافي و انعطاف مناسب كل نظام سياسي دارد. رييسجمهور در سفر به نيويورك بايد امكان تصميمگيري در لحظه را داشته باشد. ممكن است دريچههايي براي مذاكره و توافقسازي تنها براي ساعاتي معدود باز شوند. پزشكيان بايد اين اختيار را داشته باشد تا بتواند به سرعت از اين فرصتها بهرهبرداري كند. ميخواهم بگويم هر نوع توافق و دستاوردي در گروي اختيارات كافي است. اين پالس بايد به فضاي بينالمللي ارسال شود كه صحبت پزشكيان و عراقچي در واقع حرف و نظر كليت نظام تصميمسازي در ايران است.
2) بايد ديد امريكا و كشورهاي اروپايي از ايران چه ميخواهند و آيا ميتوان اين مطالبات را به صورت معقول پاسخ داد؟ مطالبه نخست غرب از ايران در حوزه غنيسازي است. ايران ميتواند براي دورهاي تعليق غنيسازي با امريكا به توافق برسد. مثلا ميتوان 3 سال اين تعهد را شكل داد كه ايران غنيسازي را به پايينترين حد برساند و امريكا هم تحريمهاي اقتصادي ايران را بردارد. موضوع مهم بعدي گفتوگو بر سر توان دفاعي و موشكي كشور است. غربيها ميخواهند ايران برد موشكي خود را به زير 300 كيلومتر برساند. مطالبه آخر هم در خصوص محور مقاومت است. رسيدن به دستورالعملي كه هر سه اين مطالبه غربيها را پاسخ بدهد اگر نگویيم ناممكن است، بسيار دشوار است.
3) اما آيا اين صحبتها به معناي نبود هيچ فرصتي براي ايران است؟ خير؛ قطعا راههايي هم براي ايران وجود دارد. از روز دوشنبه موعد رياست روسيه در شوراي امنيت از راه ميرسد. ايران ميتواند قطعنامهاي را از طريق روسيه ارائه كند كه در آن تعهدات و تكاليفي براي دو طرف قرار داده شده باشد. در صورتي كه اين قطعنامه تصويب شود ميتوان اميدوار بود كه دو طرف به يك دستور كار مشخص برسند. واقع آن است كه حتي در صورت فعالسازي مكانيسم ماشه ايران يك ماه فرصت دارد كه زمينه رفع اين مشكل را فراهم كند. اگر مكانيسم ماشه فعال شود، اقتصاد ايران با مساله انتظارات تورمي مواجه ميشود. البته ايران سالهاست تحت تحريمهاي ثانويه امريكا قرار دارد و اين تحريمها بسيار وسيعتر هستند. بنابراين تنها گزاره باقي مانده، مساله كنترل انتظارات تورمي در داخل است. البته مكانيسم ماشه باعث كاهش اقلامي چون واردات طلا به ايران ميشود. بسياري از فعالان اقتصادي با واردات طلا تلاش ميكردند، مشكل واردات ارز به داخل را حل كنند. اين محدوديتها باعث ميشود فعالان اقتصادي و نهادهاي اقتصادي به راحتي نتوانند طلا وارد كشور كنند.
4) روسيه و چين بيانيهاي را صادر كرده و اعلام كردهاند تحريمهاي غربيها عليه ايران را نميپذيرند. چين از منظر اقتصادي، آنقدر روابط اقتصادي بزرگي با ايران ندارد كه با تكيه بر آن بخواهد روبهروي ايران بايستد. اما از نظر راهبردي ايران براي چين به اندازهاي اهميت دارد كه چينيها از ایران حمايت كنند. بيش از 90 درصد نفت ايران توسط چين خريداري ميشود و 60 درصد واردات ايران هم از چين تامين ميشود. بنابراين عدم پيوستن چينيها به تحريمهاي ايران در جاي خود داراي اهميت است.
مجموعه اين گزارهها نشان ميدهد، دولت چهاردهم كار دشواري براي توافقسازي براي حل معادلات تحريمها دارد. اگر يك راه براي دستيابي به يك چنين دستاوردي وجود داشته باشد، آن راه افزايش مشاركتهاي عمومي و انسجام دروني كشور است. همه بايد پشت دولت و رييسجمهور براي تامين منافع ملي كشور بايستند و حمايت كنند تا نهايتا اين كلاف سردرگم باز شود.
