بقاي صنايع در گرو هوشمندسازي
روزبه بابازاده - مديرعامل انجمن ملي اينترنت اشيا و علوم داده نوشت: هوشمندسازي صنايع، امروز ديگر يك انتخاب نيست، بلكه يك الزام براي شركتهاست كه متضمن بقاي آنها است، با اين حال چالشهاي بزرگي در مسير هوشمندسازي شركتهاي توليدي وجود دارد كه ممكن است اجراي اين پروسهها را در آينده با مشكل روبهرو سازد.
صداي بورس| روزبه بابازاده - مديرعامل انجمن ملي اينترنت اشيا و علوم داده نوشت: هوشمندسازي صنايع، امروز ديگر يك انتخاب نيست، بلكه يك الزام براي شركتهاست كه متضمن بقاي آنها است، با اين حال چالشهاي بزرگي در مسير هوشمندسازي شركتهاي توليدي وجود دارد كه ممكن است اجراي اين پروسهها را در آينده با مشكل روبهرو سازد. اتفاقاتي كه در لايههاي حاكميتي در شرف وقوع است، ميتواند در آينده بر هزينههاي اجراي طرحهاي هوشمندسازي در صنايع اثر بازدارنده داشته باشد و اگر شركتها تصميمات مبتني بر اجراي اين پروژهها را به تاخير بيندازند و اين برنامه را در دستور كار خود قرار ندهند، شايد در ماههاي آينده به دليل هزينههاي هوشمندسازي مضاعف، از پس آن برنيايند. خوشبختانه ما در انجمن اينترنت اشياء و علوم داده، در بحث هوشمندسازي جلوي خيلي از انحصارها را گرفتهايم و از سال ۱۴۰۰ مصوباتي را متوقف كردهايم كه اگر انجام ميشد، اكنون هيچ شركت دانش بنياني در حوزه هوشمندسازي در كشور نداشتيم و همگي آنها تعطيل ميشدند؛ هرچند حاكميت و وزارت ارتباطات همچنان بر اجراي اين تصميمات تاكيد دارند. وزارت ارتباطات و سازمانهاي زيرمجموعه آن با ايجاد كميتههاي هوشمندسازي و با حضور ارگانهايي كه تقريبا تمامي اعضاي آن دولتي هستند و از تشكلها و بخش خصوصي در اين كميته دعوت نشده، به دنبال ايجاد انحصار در اين بخش هستند. به علاوه دست اين ساختارهاي كاملا دولتي به حدي باز است كه بعدا هم ميتوانند هر قانوني را تصويب كنند و اين اقدامات در عمل اثرات بازدارنده زيادي به همراه خواهند داشت، بهطوريكه اگر اين اتفاقات بيفتد، هيچ صنعتي نخواهد توانست پروسه هوشمندسازي را اجرا كند و اگر قرار بود اين فرآيند با صد ميليارد تومان اجرا شود، در صورت اجراي اين قوانين با ۳ همت هزينه عملياتي خواهد شد.
اين در حالي است كه تشكلها و بخش خصوصي از توانمنديهاي فراواني براي عارضه يابي و رفع چالشهاي موجود برخوردارند. اعضاي تشكلها با دانشي كه در اختيار دارند، ميتوانند چالشهاي شركتها را شناسايي و برطرف كنند، اما دولت در تلاش است اين فرآيند را از طريق شركتهاي انحصاري دولتي انجام دهد كه اتفاقا نظارت دقيقي هم روي آنها صورت نخواهد گرفت. لذا با استناد به اين تهديدها بايد گفت شركتها از منظر قوانين و براي حفظ بقا، فرصت زيادي در اختيار ندارند و اين بقا از زاويههاي مختلف اعم از آب و انرژي، نيروي انساني، مواد اوليه، رقابت با شركتهاي چيني و... قابل بحث است.
هوشمندسازي در شرايط كنوني يك الزام براي بقاي شركتهاي توليدي است كه هرچند مستقيما روي توليد اثر ندارد، اما فرآيندها را بهينه ميكند و حتي روي بهره وري اثر مستقيم خواهد داشت. هوشمندسازي در عين حال از طريق حسگرهايي كه از بيرون به اندازهگيري متغيرهاي محيطي ميپردازند و از طريق شبكه OT به مغز هوشمندسازي و هوش مصنوعي انتقال داده ميشوند و در آنجا تصميمگيري صورت ميگيرد و فرمان اين تصميمگيري به ماشين آلات منتقل و در جهت اصلاحات در درون اقدام ميكند. در مورد موضوع اتلاف منابع نيز هوشمندسازي هدررفتها را شناسايي ميكند و در مرحله بعد نيز بر اساس دادههاي زيادي كه مثلا براي يك سال در اختيار آن قرار ميگيرد، پيش بيني صورت ميدهد و به عنوان مثال اگر قرار است محصولي با مشخصات خاصي توليد شود، هوش مصنوعي ميزان مصرف انرژي، آب مورد نياز و ... و خروجي و پرت و نشتيها را در حوزه انرژي رديابي و اعلام ميكند. آنچه مهم است آن است كه در اين موضوع مديران عامل بايد به اين بلوغ فكري برسند كه هوشمندسازي يك نياز است، نه يك كالاي لوكس. دانش مديرعامل يا اتكا به دانش مشاوران ميتواند نيازهاي شركتها را در فرآيندهاي مختلف از جمله هوشمندسازي شناسايي و درباره آن تصميمگيري كند. مديرعامل بايد مدل رهبري خود را متناسب با شرايط موجود و الزام به هوشمندسازي يا تغييرات شرايط ذينفعان تعيين كند. در پايان معتقدم در مديران صنايع بايد اين روحيه تقويت شود، زيرا الان بحث بقا براي شركتهاي توليدي مطرح است و اگر روحيه مذكور در بين مديران نباشد، شركتها حذف خواهند شد؛ همانطور كه با روي كار آمدن تاكسيهاي اينترنتي، تاكسيهاي تلفني حذف و از گردونه خارج شدند و نمونههاي متعددي از اين تغيير و تحول را ميتوان مثال زد. بايد گفت در جهان امروز هيچ صنعت و خدماتي وجود ندارد كه توسط هوشمندسازي متحول نشود و اين به معناي الزام صنايع براي حركت به سمت هوشمندسازي است و اين يك ضرورت براي همه حوزههاي كسب و كار است كه اگر به آن ورود نكنند، متوقف و در ادامه حذف خواهند شد.
