اصول جاودانه وارن بافت

۱۴۰۴/۰۶/۰۴ - ۰۰:۵۹:۰۶
کد خبر: ۳۵۴۷۵۲
اصول جاودانه وارن بافت

وارن بافت، مشهور به «اوراكل اوماها»، يكي از بزرگ‌ترين و موفق‌ترين سرمايه‌گذاران بازار سهام در تاريخ معاصر است كه نام او با سرمايه‌گذاري بلندمدت و ارزش‌محور گره خورده است.

وارن بافت، مشهور به «اوراكل اوماها»، يكي از بزرگ‌ترين و موفق‌ترين سرمايه‌گذاران بازار سهام در تاريخ معاصر است كه نام او با سرمايه‌گذاري بلندمدت و ارزش‌محور گره خورده است. او مديريت شركت بركشاير هاتاوي را بر عهده دارد؛ شركتي كه از يك توليدكننده نساجي ورشكسته به يك غول سرمايه‌گذاري چندصد ميليارد دلاري تبديل شد. بافت عمدتا در بازار سهام امريكا فعاليت مي‌كند، اما تاثير نگاه و استراتژي او بسيار فراتر از وال‌استريت است و در سراسر جهان به عنوان الگوي سرمايه‌گذاري شناخته مي‌شود. بر اساس گزارش بازار، روش تحليلي او مبتني بر سرمايه‌گذاري ارزشي (Value Investing) است؛ يعني خريد سهام شركت‌هايي كه ارزش ذاتي آنها بيشتر از قيمت بازارشان است. او به جاي دنبال كردن نوسانات روزمره بازار، بر كيفيت كسب‌وكار، مزيت رقابتي پايدار، تيم مديريتي كارآمد و جريان نقدي باثبات تمركز مي‌كند. به همين دليل، برخلاف بسياري از معامله‌گران كوتاه‌مدت، بافت استراتژي خود را بر صبر و نگهداري بلندمدت بنا نهاده است. اهميت توصيه‌هاي وارن بافت در اين است كه او نه‌تنها در دوره‌هاي رونق، بلكه در ركودهاي بزرگ اقتصاد امريكا از جمله بحران تورمي دهه ۱۹۷۰، سقوط وال‌استريت در سال ۱۹۸۷، تركيدن حباب دات‌كام در اوايل دهه ۲۰۰۰ و بحران مالي ۲۰۰۸ توانست سرمايه خود و سهامدارانش را از نابودي حفظ كند و حتي سودهاي چشمگير به دست آورد. همين تجربه زيسته باعث مي‌شود توصيه‌هاي او براي سرمايه‌گذاران امروز، به‌ويژه در بازارهاي پرنوسان همچون ايران، ارزشي دوچندان پيدا كند، چرا كه اصول او بر انضباط، مديريت ريسك و نگاه بلندمدت استوار است؛ مولفه‌هايي كه مي‌تواند سرمايه‌گذاران ايراني را در مواجهه با بي‌ثباتي‌هاي اقتصادي و مالي ياري كند.

توصيه‌هاي كليدي وارن بافت

تجربه چند د‌هه‌اي وارن بافت در بازارهاي مالي، او را به مشاوري بي‌بديل براي سرمايه‌گذاران بدل كرده است. توصيه‌هاي او فقط محدود به وال‌استريت يا اقتصاد امريكا نيست، بلكه در هر بازاري كه با نوسان، هيجان و ركود دست‌وپنجه نرم مي‌كند، مي‌تواند چراغ راه باشد. امروز كه بورس ايران و بسياري از بازارهاي موازي در ركودي عميق و فضاي بي‌اعتمادي قرار گرفته‌اند، بازخواني نگاه اين سرمايه‌گذار افسانه‌اي مي‌تواند به فعالان كمك كند تا تصميم‌هاي خود را بر پايه منطق، صبر و مديريت ريسك بنا كنند؛ نه صرفا بر موج شايعات و هيجانات.

8  مورد از مهم‌ترين توصيه‌هاي  وارن بافت به سرمايه‌گذاران 

بلندمدت‌نگري در سرمايه‌گذاري: بافت معتقد است موفقيت در بازار سهام نتيجه صبر است؛ در ايران هم ناديده‌گرفتن نوسانات كوتاه‌مدت مي‌تواند جلوي تصميم‌هاي احساسي را بگيرد. 

قيمت در مقابل ارزش: او مي‌گويد سهام ارزان هميشه فرصت نيست؛ بايد ارزش واقعي شركت سنجيده شود، همان‌طور كه در بورس تهران بسياري از سهم‌هاي ارزان زيانده بوده‌اند.

 قانون طلايي، ضرر نده: اصل بنيادين او اين است كه از زيان جلوگيري كن؛ در شرايط پرريسك اقتصاد ايران، مديريت ريسك حتي مهم‌تر از كسب سود است. 

خلاف جمع حركت كن: بافت توصيه مي‌كند در اوج طمع محتاط باشيم و در اوج ترس وارد شويم؛ تجربه سقوط و ريزش‌هاي بورس تهران نشان داد اين رويكرد نتيجه‌بخش است. 

حلقه شايستگي (Circle of Competence): بايد در حوزه‌اي سرمايه‌گذاري كرد كه آن را مي‌شناسيم؛ در ايران هم ورود به بازارهاي ناشناخته مثل رمزارز يا خودرو بدون دانش، پرهزينه خواهد بود.

راهكار ۹۰/۱۰: بافت براي سرمايه‌گذاران عادي ۹۰٪ سرمايه در شاخص و ۱۰٪ در اوراق كم‌ريسك را پيشنهاد مي‌دهد؛ در ايران مي‌توان اين را به تركيب بورس، طلا و اوراق بومي‌سازي كرد كه افراد غير حرفه‌اي بهتر است در صندوق‌هاي شاخصي سرمايه‌گذاري كنند.

مزيت رقابتي پايدار: او شركت‌هايي را انتخاب مي‌كند كه برتري بلندمدت دارند؛ در بازار ايران هم صنايع صادراتي يا انحصاري نمونه‌اي از اين ويژگي‌اند. 

نقدينگي در دوران حباب: بافت نقدينگي را در زمان‌هاي حباب حفظ مي‌كند تا فرصت خريد در ريزش فراهم شود؛ درست شبيه تجربه حباب بورس ۱۳۹۹ كه نقدماندن بهترين استراتژي بود.

سبد سرمايه‌گذاري وارن بافت در سال ۲۰۲۴ كه در آن بيشترين وزن مربوط به شركت اپل است و در رتبه دوم بانك امريكا (BOF) قرار دارد.

آيا اين توصيه‌ها براي بازار بورس تهران هم كاربرد دارد؟

توصيه‌هاي وارن بافت بيش از آنكه صرفا مجموعه‌اي از شعارهاي سرمايه‌گذاري باشند، اصولي عملي براي بقا و رشد در هر بازاري‌اند. امروز كه اقتصاد ايران در دوره پسا جنگ با چالش‌هاي جدي چون نااطميناني، خروج سرمايه، افت تقاضا و ركود بازارها روبه‌رو است، بازخواني اين اصول مي‌تواند مسير روشن‌تري براي سرمايه‌گذاران ترسيم كند. بلندمدت‌نگري بافت مي‌آموزد كه در برابر هيجانات زودگذر بازار سهام يا ارز تسليم نشويم و تصميم‌هاي خود را بر چشم‌انداز چندساله استوار كنيم. تاكيد او بر تفكيك قيمت از ارزش، هشدار مي‌دهد كه در فضاي حبابي يا در روزهايي كه سهمي ارزان به نظر مي‌رسد، بايد مراقب بود تا در دام «ارزان‌فروشي» بدون ارزش نيفتيم. قانون طلايي او «ضرر نكردن» براي فعالان ايراني حياتي است؛ چراكه حفظ سرمايه در شرايط پرريسك مهم‌تر از هر بازدهي كوتاه‌مدت است. همچنين توصيه او به حركت برخلاف جمع، در بازار ايران كه موج‌هاي هيجاني نقش پررنگي در تغيير قيمت‌ها دارند، مي‌تواند استراتژي موثري براي كسب بازده باشد. مفهوم «حلقه شايستگي» نيز به سرمايه‌گذار ايراني يادآوري مي‌كند كه تنها در حوزه‌هايي ورود كند كه شناخت كافي دارد؛ چه بورس باشد، چه طلا و ارز يا حتي بازار مسكن.توصيه‌هاي وارن بافت اگر به درستي به كار گرفته شوند، مي‌توانند پرتفوي سرمايه‌گذاري فعالان بازارهاي مالي را از ضرر‌هاي هنگفت حفظ كنند در نهايت، اگرچه مدل پيشنهادي ۹۰/۱۰ بافت دقيقا در ايران قابل پياده‌سازي نيست، اما ايده آن يعني تركيب دارايي‌هاي پرريسك و كم‌ريسك مي‌تواند به ساختن يك سبد مقاوم در برابر شوك‌هاي سياسي و اقتصادي كمك كند. تمركز بر شركت‌هاي داراي مزيت رقابتي پايدار و نگه‌داشتن نقدينگي در دوران حباب نيز همان نسخه‌اي است كه در بازارهاي شكننده ايران مي‌تواند ناجي سرمايه‌گذاران باشد. به بيان ساده، اصول بافت در بازار پسا جنگ ايران به اين معناست كه سرمايه‌گذار بايد صبور، تحليلگر و محتاط باشد؛ از سرمايه‌گذاري هيجاني پرهيز كند، ريسك را به‌دقت مديريت كند و به جاي دنبال كردن موج‌هاي كوتاه‌مدت، بر ارزش‌هاي بلندمدت متمركز شود. اين همان رويكردي است كه مي‌تواند در مسير سنگلاخ اقتصاد ايران، سرمايه را حفظ كند و حتي به رشد آن بينجامد.

 بت‌پرستي در بازار، ممنوع

اگرچه توصيه‌هاي وارن بافت در طول دهه‌ها بارها كارآمدي خود را نشان داده‌اند، اما بايد پذيرفت كه اين اصول هميشه و در همه شرايط بازار قابل اجرا نيستند. نخست آنكه بازار ايران تفاوت‌هاي بنيادي با وال‌استريت دارد؛ نبود شفافيت اطلاعاتي، ضعف در حاكميت شركتي و دخالت‌هاي سنگين دولت باعث مي‌شود تحليل ارزش ذاتي شركت‌ها دشوارتر شود. دوم آنكه سرمايه‌گذاري بلندمدت در اقتصادي پرنوسان، جايي كه تورم ساختاري و ريسك‌هاي سياسي همواره سايه افكنده‌اند، به‌مراتب سخت‌تر از بازارهاي توسعه‌يافته است. از سوي ديگر، مدل پيشنهادي او مانند راهكار ۹۰/۱۰ مبتني بر وجود ابزارهاي مالي متنوع و بازارهاي عميق است كه در ايران چنين بسترهايي هنوز شكل نگرفته‌اند. حتي توصيه به «خلاف جمع حركت كردن» نيز در بازاري كه عمق كافي ندارد، مي‌تواند به زيان سرمايه‌گذار تمام شود. به بيان ديگر، اصول بافت راهنما هستند نه نسخه قطعي. براي سرمايه‌گذاران ايراني، ارزش توصيه‌هاي او زماني بيشتر مي‌شود كه با شرايط خاص اقتصاد كشور بومي‌سازي شوند؛ يعني همان فلسفه كلي-صبر، مديريت ريسك و تمركز بر ارزش-را در چارچوب واقعيت‌هاي بومي پياده كنند.