عطش زمين
ايران با يكي از خطرناكترين دورانهاي آبي خود در دههاي اخير مواجه شده است. آمارها، زنگ هشدار را بلندتر از هميشه به صدا درآوردهاند.

ايران با يكي از خطرناكترين دورانهاي آبي خود در دههاي اخير مواجه شده است. آمارها، زنگ هشدار را بلندتر از هميشه به صدا درآوردهاند. در سال آبي جاري، كاهش چشمگير بارشها، افت محسوس ذخاير سدها و تنشهاي آبي در بسياري از استانها، نشان ميدهد كشور در آستانه يك بحران آبی گسترده قرار دارد؛ بحراني كه نهتنها بخش كشاورزي و امنيت غذايي را نشانه رفته، بلكه آينده توسعه اقتصادي و پايداري اجتماعي را نيز به خطر انداخته است.
بر اساس گزارشهاي رسمي، سال آبي جاري (از مهر ۱۴۰۳ تا تير ۱۴۰۴) دومين سال كمبارش ايران در سالهاي اخير بوده است. ميزان ورودي آب به سدهاي كشور با ۴۳ درصد كاهش به ۲۲.۴ ميليارد مترمكعب رسيده، درحالي كه اين عدد در مدت مشابه سال گذشته ۳۹.۱۵ ميليارد مترمكعب بود.
حجم كنوني ذخاير آبي كشور نيز با كاهش ۲۶ درصدي به حدود ۲۳.۶ ميليارد مترمكعب رسيده و اين يعني فقط ۴۶ درصد ظرفيت سدهاي كشور پر است و ۵۴ درصد آنها عملاخالي هستند. اين اعداد گوياي يك حقيقت تلخند: منابع آبي كشور در خطر نابودياند.
خشكسالي بهطور خاص در استانهاي جنوبي و شرقي كشور مانند سيستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر بسيار شديد بوده است. ميزان بارندگي در اين مناطق نسبت به سال گذشته ۴۰ تا ۵۰ درصد كاهش داشته است. در حالي كه استان گيلان وضعيت نسبتا نرمالي را تجربه كرده، ساير نقاط كشور درگير خشكي، گرد و غبار و تنش آبي هستند.
بارندگي تجمعي كل كشور تا ابتداي تيرماه تنها ۱۴۶.۴ ميليمتر بوده، در حالي كه ميانگين بلندمدت ۲۳۸.۳ ميليمتر و بارندگي سال گذشته در همين زمان ۲۴۴.۵ ميليمتر ثبت شده بود. اين يعني حدود ۴۰ درصد كاهش بارش نسبت به متوسط بلندمدت. استان تهران با بيش از ۱۳ ميليون نفر جمعيت يكي از مهمترين نقاط كشور از منظر آبي است. اما در سال آبي جاري، تنها ۱۵۰ ميليمتر بارش در اين استان ثبت شده است؛ كاهشي ۴۴ درصدي نسبت به ميانگين بلندمدت.اگرچه كاهش بارندگي و تغييرات اقليمي نقش مهمي در شكلگيري بحران دارند، اما نبايد از نقش سوءمديريت منابع آبي چشمپوشي كرد. برداشت بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني، حفر چاههاي غيرمجاز، طرحهاي توسعه بيبرنامه كشاورزي در مناطق خشك، و نبود سياستهاي منسجم مصرف بهينه، همگي در تشديد بحران نقش دارند.
در بسياري از استانها، سطح آب زيرزميني در حال افت شديد است و به گفته كارشناسان، بسياري از دشتهاي ايران به مرحله «فروچاله» يا فرونشست زمين رسيدهاند؛ پديدهاي خطرناك كه بازگشتناپذير است. با بيش از ۹۰ درصد مصرف آب در بخش كشاورزي، خشكسالي عملا نخستين ضربه را به تأمين غذا وارد ميكند. كاهش شديد توليد محصولات كشاورزي، بهويژه گندم، جو، برنج و سبزيجات، در حال وقوع است. اين به معناي وابستگي بيشتر به واردات و افزايش فشار بر بازار ارز است.
در كنار اين، بيكاري كشاورزان، مهاجرت از روستا به شهر، افزايش حاشيهنشيني و آسيبهاي اجتماعي ناشي از آن، زنجيرهاي از بحرانها را در پي خواهد داشت كه ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي خواهند داشت.
كارشناسان معتقدند براي نجات ايران از فاجعه آبي، بايد به جاي پروژههاي پرهزينه انتقال آب بينحوضهاي، به سمت راهكارهاي پايدارتر رفت. وضعيت فعلي منابع آبي كشور بيش از هر زمان ديگري نيازمند يك تصميم قاطع، سياستگذاري علمي و همكاري ملي است. اگر امروز دست به اصلاحات نزنيم، فردا با كمبود شديد آب شرب، امنيت غذايي تهديدشده، مهاجرت گسترده و بيثباتي اجتماعي روبرو خواهيم شد. وقت آن رسيده تا كشور نگاه خود را به آب از يك منبع بيانتها، به يك ثروت ملي ناياب تغيير دهد. شايد امروز بتوانيم از «عطش زمين» نجات پيدا كنيم، اما فردا ممكن است خيلي دير شده باشد.