
«باران آمد، اما تشنگي ماند!»
بارانهاي بهاري امسال با قدرت و گستردگي قابل توجهي در بسياري از مناطق ايران باريدن گرفت. رودخانهها جان تازهاي گرفتند، سدها كمي پُرتر شدند و آسمان باراني براي لحظاتي لبخند به لب مردم آورد. اما در پس اين رقص آسماني، سوالي جديتر مطرح ميشود: آيا اين بارشها براي حل بحران كمآبي ايران كافي است؟ يا فقط مُسكن موقتي براي زخمي عميق و مزمناند؟ آيا بهراستي ميتوان نفس راحتي كشيد، يا همچنان بايد در انتظار روزهاي سخت بود؟
بارانهاي بهاري امسال با قدرت و گستردگي قابل توجهي در بسياري از مناطق ايران باريدن گرفت. رودخانهها جان تازهاي گرفتند، سدها كمي پُرتر شدند و آسمان باراني براي لحظاتي لبخند به لب مردم آورد. اما در پس اين رقص آسماني، سوالي جديتر مطرح ميشود: آيا اين بارشها براي حل بحران كمآبي ايران كافي است؟ يا فقط مُسكن موقتي براي زخمي عميق و مزمناند؟ آيا بهراستي ميتوان نفس راحتي كشيد، يا همچنان بايد در انتظار روزهاي سخت بود؟
به گزارش خبرنگار تعادل ، بر اساس گزارشهاي سازمان هواشناسي، ميزان بارندگي در فروردين ۱۴۰۴ در بسياري از استانها بيش از ميانگين بلندمدت بوده. برخي از نقاط كشور مانند استانهاي غربي و شمالي شاهد بارشهايي بودند كه در يك دهه گذشته بيسابقه بوده است. با اين حال، واقعيت اين است كه افزايش بارندگي در بازهاي كوتاهمدت لزوماً به حل بحران آب منجر نميشود. كشور ايران با ميانگين بارندگي حدود ۲۵۰ ميليمتر در سال، جزو كشورهاي خشك و نيمهخشك جهان محسوب ميشود. حال حتي اگر در يك فصل خاص، بارندگي خوبي رخ دهد، مادامي كه اين بارشها بهصورت سيلابي، بيزمان يا بدون مديريت منابع آبي باشد، تأثير آن محدود و گذرا خواهد بود.
اگرچه بارشها باعث افزايش نسبي ورودي به سدهاي كشور شده، اما آمار وزارت نيرو نشان ميدهد كه بسياري از سدهاي استراتژيك همچنان در وضعيت نيمهخالي يا بحراني قرار دارند. سد زايندهرود، سد لار، سد كرج و چند سد مهم ديگر هنوز فاصله زيادي تا سطح نرمال دارند. همچنين در برخي مناطق، به دليل خشكساليهاي چندساله اخير، زمين به اندازهاي خشك و تركخورده شده كه درصد بالايي از بارشها به جاي ذخيرهسازي، به سرعت تبخير شده يا در زمين نفوذ كرده است. بنابراين، بهرغم ظاهر اميدواركننده، بخش بزرگي از اين آبها بهطور مفيد در منابع سطحي يا زيرزميني ذخيره نشدهاند.
بخش بزرگي از بحران آب در ايران ناشي از برداشت بيرويه از سفرههاي زيرزميني است. با افزايش مصرف آب در كشاورزي و حفر چاههاي غيرمجاز، ذخاير آبي زيرزميني كشور بهشدت افت كردهاند. حتي با بارشهاي اخير، تجديد اين منابع زمانبر و نيازمند مديريت اصولي است. آبخوانها و سفرههاي زيرزميني، مثل حسابهاي پسانداز طبيعتاند؛ برداشت بيرويه در سالهاي گذشته باعث ورشكستگي اكولوژيك در بسياري از دشتها شده است. بارندگيهاي بهاري ۱۴۰۴ شايد كمي به اين حساب واريز كرده باشند، اما كسري بسيار بيشتر از آن است كه با يك يا دو فصل بارش جبران شود. ايران يكي از بالاترين نرخهاي مصرف سرانه آب در دنياست. با اينكه منابع آبياش محدود است، اما الگوي مصرف در بخش خانگي، كشاورزي و صنعتي، چندان با واقعيتها تطابق ندارد. حدود ۹۰ درصد آب كشور در بخش كشاورزي مصرف ميشود كه عمدتاً با روشهاي سنتي، پُر تلفات و غيربهرهور است.
تا زماني كه الگوي مصرف اصلاح نشود، حتي پرآبترين سالها هم نميتوانند تضميني براي نجات از بحران آب باشند. اصلاح شيوههاي آبياري، استفاده از فناوريهاي نوين و بازنگري در نوع محصولات كشاورزي، بخشي از راهحلهايي است كه بايد همزمان با اميد به بارش دنبال شوند.
مسالهاي كه شايد كمتر ديده شود، اما اثري عميق دارد، تغييرات اقليمي و گرمتر شدن تدريجي كره زمين است. طبق پژوهشهاي جهاني، ناهنجاريهاي آبوهوايي مانند سيلهاي ناگهاني، خشكساليهاي شديد و افزايش تبخير، از پيامدهاي جدي تغيير اقليم هستند كه مستقيماً منابع آب را تحت تأثير قرار ميدهند. به عبارت ديگر، نميتوان به الگوهاي سنتي آبوهوايي تكيه كرد. بارندگي در يك سال يا يك فصل، ديگر همان معناي سابق را ندارد و اين عدم قطعيت، مديريت منابع آبي را پيچيدهتر كرده است. بهار ۱۴۰۴ شايد با خود ابر و باران آورده باشد، اما آنچه اهميت دارد، درك درست از شرايط واقعي كشور است. نميتوان بارانهاي مقطعي را معجزه نجاتبخش دانست. بلكه بايد آن را فرصتي براي بازنگري در سياستهاي آبي، توسعه زيرساختهاي ذخيرهسازي، بازچرخاني آب و فرهنگسازي عمومي دانست. امسال فرصتي است كه اگر با هوشمندي همراه باشد، ميتواند بخشي از بحران را تخفيف دهد؛ در غير اينصورت، صرفاً تأخير در مواجهه با واقعيتي تلخ خواهد بود.
تشنگي ساختاري با بارش مقطعي درمان نميشود
بارشهاي بهاري سال ۱۴۰۴ به تنهايي نميتوانند مشكل كمآبي كشور را حل كنند. مساله كمآبي در ايران ساختاري، مزمن و چندوجهي است و نيازمند راهحلهاي بلندمدت، سياستهاي پايدار و همراهي مردم و حاكميت است.