چالشهاي خروج سرمايهگذاري از اكوسيستم استارتآپي
مواردي مانند جذابيت ايده و بازار پرفروش كوتاهمدت نبايد علتهاي اصلي سرمايهگذاري باشد زيرا كه اين دلايل ممكن است روند سرمايهگذاري و خروج را تحت تاثير قرار دهد. بسياري از كسبوكارهاي بزرگ كشور بهعلت وارد نشدن به بازار سرمايه و افزايش عدد سرمايهگذاري شده به ناچار به وضعيت ثابت رسيدهاند. از ديگر مشكلات پرتكرار اين حوزه نداشتن برنامه مناسب جهت خروج سرمايه است.
مواردي مانند جذابيت ايده و بازار پرفروش كوتاهمدت نبايد علتهاي اصلي سرمايهگذاري باشد زيرا كه اين دلايل ممكن است روند سرمايهگذاري و خروج را تحت تاثير قرار دهد. بسياري از كسبوكارهاي بزرگ كشور بهعلت وارد نشدن به بازار سرمايه و افزايش عدد سرمايهگذاري شده به ناچار به وضعيت ثابت رسيدهاند. از ديگر مشكلات پرتكرار اين حوزه نداشتن برنامه مناسب جهت خروج سرمايه است.
اكوسيستم استارتآپي در ايران از دهه ۹۰ با رشد فعاليتهاي كسبوكارها، افزايش قابل توجه شبكههاي شتابدهنده و تعداد فضاهاي كاري مشترك توسعه يافت. برخي از استارتآپهاي ايراني با رشد چشمگيري كه در سالهاي اخير داشتند به كسبوكارهاي موفقي تبديل شدند كه حتي در سطح بينالمللي نيز فعاليت ميكنند. اكوسيستمي كه در ايران شكل گرفته نسخه الگوبرداري شده از اكوسيستم سيليكونولي است. اين اكوسيستم شامل بخشهاي متعددي از جمله مديريت پرتفو، اگزيت و سرمايهگذاري است. در ابتدا تنها، بخش سرمايهگذاري آن در ايران مطرح بود. اما پس از مدتي تعداد قابل توجهي از اين سرمايهگذاريها جزو سرمايهگذاريهاي موفق شدند. در نتيجه اين روند، مساله مديريت پرتفو مطرح شد و فعالان اين حوزه به فكر مديريت افتادند.
مهدي سالاري از مديران سرمايهگذاري درباره مديريت سرمايه به پيوست گفت: «تيمها صرفا بهدنبال جذب سرمايهها هستند اما به مرور زمان نوع دغدغهها تغيير ميكند. همچنين مديريت پرتفو با افزايش تعداد كسبوكارها امر دشواري است اما زماني كه تعداد كسبوكارها كم باشد مديريت، كار سختي بهنظر نميآيد.» سالاري در ادامه اشاره كرد كه چگونگي مديريت تنها مساله اين حوزه نيست و چالشهاي كسبوكارها اعم از بازاريابي، مسائل حاكميتي، مديريت و غيره پس از جذب سرمايه بروز پيدا ميكند. در صورتي كه به اين مسائل رسيدگي نشود و سرمايهگذاران در موقعيت مناسب ورود نكنند ممكن است سرمايه سوخت شود و استارتآپ با مشكلات جديتري مواجه شود كه احتمال شكست آنها را افزايش ميدهد. سالاري درباره مشكلات مربوط به خروج سرمايهگذاران از استارتآپها گفت: «در اكوسيستم، سرمايهگذاريهاي خيلي خوبي شكل ميگيرد كه پرتفوي خوب و ارزش بالايي دارند اما اغلب در اگزيت يا هنگام خروج از استارتآپ به مشكل برميخورند. سرمايهگذاران در ابتداي مسير سرمايهگذاري به اينكه چطور و چه زماني بايد اگزيت كنند فكر نميكنند و براي خروج سرمايه برنامهاي ندارند. البته كه در يكي ۲ سال اخير اين موضوع بهبود يافته است و سرمايهگذاران براي خروج برنامهريزي ميكنند.»
IPO همچنان بهترين و سختترين راه خروج سرمايه
بحث رگولاتوري و IPO از عمدهترين چالشهاي اين حوزه محسوب ميشود. علت كم شدن تمايل به سرمايهگذاري در اكوسيستم به علت محقق نشدن IPO است كه ميان سرمايهگذاران راند دوم به بعد دلسردي ايجاد ميكند. اگر مسيري به بازار فرابورس باز شود و اجازه IPO شدن به چند كسبوكار داده شود، سرمايهگذارها براي سرمايهگذاري بيشتر و جديدتر انگيزه ميگيرند. در اين صورت است كه نقدينگي ايجاد شده و پول بيشتري وارد اكوسيستم ميشود. مهدي جيرفتي، معاون سرمايهگذاري در اين باره ميگويد: « هنوز هم بهترين شيوه خروج سرمايهIPO است كه در ايران به دليل شيوه فعاليت شركتهاي استارتآپي و رگولاتوري عملا محقق نميشود. اين مساله ورود كسبوكارها به بازار سرمايه را با چالشهايي مواجه كرده است.» جيرفتي درباره رتبهبندي شيوههاي خروج سرمايه توسط سرمايهگذاران گفت: « از لحاظ دلاري بيشترين اگزيت از روش IPO انجام ميشود ولي از لحاظ تعدادي بيشترين اگزيت از طريق ادغام و تمليك صورت ميگيرد. ادغام و تمليك از لحاظ تعداد، رتبه اول و از منظر دلاري رتبه دوم را در جهان دارد.» مهدي سالاري درباره دشواري IPO شدن كسبوكارها در اكوسسيتم ميگويد: « قبلا شتابدهندهها روي كسبوكاري سرمايهگذاري ميكردند تا در نهايت موفق به IPO شوند اما اين زنجيره درست چيده نشده بود. براي تحقق IPO شايد لازم باشد چند دور سرمايهگذاري انجام شود. البته كه بايد از ابتدا دانست كه راه IPO هموار نيست.» مهمترين نكته در جريان سرمايهگذاري اين است كه علت سرمايهگذاري سرمايهگذارها روي كسبوكارها از روز اول بايد مشخص باشد. مواردي مانند جذابيت ايده و بازار پرفروش كوتاهمدت نبايد علتهاي اصلي سرمايهگذاري باشد زيرا كه اين دلايل ممكن است روند سرمايهگذاري و اگزيت را تحت تاثير قرار دهد. ترسيم آخر مسير از روز اول و پيشبينيهايي در مورد شرايط اكوسيستم و آينده كسبوكار سرمايهگذاري شده ديد جامع و دقيقتري از عمليات سرمايهگذاري به سرمايهگذاران ميدهد. طرحريزي و در اختيار داشتن چند سناريو و برنامه باعث ميشود تا حداقل يكي از آنها محقق شده و مسير سرمايهگذاري به بنبست نخورد. سالاري در ادامه افزود: «سرمايهگذاران در ابتدا به اين فكر ميكنند كه سهام را چه زماني و با چه قيمت مناسبي بخرند. آنها اين اقدام را از جوانب گوناگون ارزيابي كند اما به آخر اين مسير فكر نميكند كه اين سرمايه را چگونه و چه زماني بايد خارج كنند. فكر نكردن به سناريوی اگزيت چالشي است كه در اكوسيستم به وفور ديده ميشود. اين چالش زمينهساز چالشهاي ديگري است و باعث قفل شدن پول در اكوسيستم ميشود.»
ايستگاه پاياني سرمايهگذاري كجاست؟
زماني كه عدد سرمايهگذاري شده در يك استارتآپي بسيار بزرگ ميشود ديگر كسي براي سرمايهگذاري نميتواند ورود كند. در نتيجه اين كسبوكارها به وضعيت ثابتي ميرسند. با رسيدن به اين مرحله اين كسبوكارها به شركتهايي تبديل ميشوند كه اغلب امكان طراحي و اجراي برنامههاي توسعهاي را ندارند. سرمايهگذارارن اين كسبوكارها اكثر ناراضي هستند و سود دلخواه را كسب نميكنند و نميتوانند اگزيت كنند. اين شركتها از يك جايي به بعد ثابت ميشوند و ديگر رشدي ندارند. درآمد اين كسبوكارها متكي به همان درآمدي است كه كسب ميكنند. در واقع با رسيدن به اين نقطه سدي بزرگ در برابر كسبوكارها براي رشد و توسعه قرار ميگيرد. هموار شدن مسير IPO و ورود كسبوكارها به بازار سرمايه به عوامل مختلفي بستگي دارد. جيرفتي هموار شدن مسير IPO را نيازمند همكاري شركتهاي اكوسيستم با بازار سرمايه هم در لايه قانونگذاري و هم در ساختار خود شركتها عنوان كرده است. جيرفتي ميگويد: «افزايش و بهينه شدن ابزارهاي مشوقهاي مالياتي مانند قانون دانش جهش بنيان و به وجود آمدن مشوقهاي مشابه كه موجب ايجاد انگيزه براي ورود ميشود عامل موثري در پيشرفت اكوسيستم است.» بازاري كه سمت بورس و فرابورس باز شده است ممكن است مسير را براي كسبوكارهاي بزرگي كه شرايط ورود به بازار سرمايه را دارند خوب باشد و فضاي عمومي جامعه را پذيراي اين جريان كند.
ارزشگذاري، چالش اصلي فروش سهام به سرمايهگذار بعدي
يكي از چالشهاي اصلي استارتآپها ارزشگذاري نامتناسب كسبوكارها از سمت سرمايهگذار براي خروج است. اين مساله در دورهاي بعدي سرمايهگذاري نيز چالش برانگيز است. در برخي از موارد عوامل كسبوكار با سرمايهگذاران بعدي به مشكل برميخورند. مهمترين اين مشكلات ارزشگذاري است. در فروش جزئي كه سرمايهگذار فعلي همچنان در تركيب سهامداري باقي ميماند، اختيارات سهام ممتاز براي سرمايهگذار جديد محل چالش است. مساله ديگر اين است كه سرمايهگذارها سهام را به سرمايهگذاري ميفروشند كه جنس فعاليت آنها با كاربري استارتآپ سازگار و هماهنگ نيست. زماني كه سرمايهگذار در اجرا و عمليات شركت بيش از اندازه ورود ميكند، قدرت نوآوري، خلاقيت و چابكي تيم بنيانگذار را از آنها ميگيرد و در اين بازي باخت باخت زمينه را براي قطع همكاري فراهم ميآورد. علت اين ورود بيش از اندازه را هم ميتوان آشنايي نداشتن با حوزه سرمايهگذاري و فعاليت به شيوه آن سازمان دانست. در اين صورت است كه سرمايهگذار هم به سرمايه خود و هم به ماهيت بنيانگذار آسيب ميزند. اين مورد از علتهاي شايع ايجاد چالش است. جيرفتي در رابطه با چالشهاي تهاتر سهام ميگويد: «روش فروش سهام به سرمايهگذاران بعدي در ايران اغلب بهصورت جابهجايي سهام است و باز هم پولي مبادله نميشود. اين روند منجر به شكلگيري رشد كاذب در اكوسيستم شده است. در ازاي پول اندكي كه جابهجا ميشود ارزش استارتآپها بهصورت كاذب افزايش مييابد و اين مساله مسير را براي ورود تازهواردان و IPO سخت ميكند.»
شكاف بزرگ صنعت و اكوسيستم
سالاري يكي ديگر از مشكلات برجسته موجود در اكوسيستم استارتآپي كشور را نداشتن زبان مشترك بين صنعت و اكوسيستم عنوان كرد. سالاري درباره همكاري نداشتن اين بخشها گفت: «اكوسيستم و صنعت به مانند ۲ جزيره جدايي هستند كه از هم فاصله دارند و اين شكاف، شكاف قابل توجهي است. سرمايهگذار از نيازهاي صنعت به خوبي آگاه نيست و صرفا با در اختيار داشتن سرمايهاي، اميدوار است كه در آن زمينه موفق شود.» سالاري همچنين درباره كاهش شكاف ميان صنعت و اكوسيستم گفت: « اگر ارتباط صنعت و اكوسيستم بهبود يابد اتفاقات مثبتي براي هر ۲ طرف خواهد افتاد و ممكن است بخشي از اگزيتها در جاي درست خود قرار بگيرد و ادامه مسير سودآوري را در صنعت طي كنند.» در مواردي نيز هيچ يك از اين مشكلات وجود ندارد و صرفا به علت به وجود آمدن چالش ميان موسسان استارتآپ و تيم سرمايهگذاري، خروج زودتر از انتظار رخ داده است. در بسياري از موارد نيز، روند همكاري طبق روزهاي نخستين پيگيري ميشود. خيلي اوقات قول و قرارهاي گذاشته شده به سرانجام نميرسد و اين امر ممكن است از سمت هر ۲ طرف اتفاق بيفتد و آغازگر مشكلاتي باشد.