دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی یک فصل دشوار و سخت از دوران کاری خود را سپری کرد. دولت با حمایتهای همه سویه سرانجام توانست غرب را متقاعد کند که سیاست تحدید و تهدید ایران نمیتواند به کلیت نظام آسیب وارد کند و روزی میرسد که نیروی تحریمها به انتها میرسد. اکنون اما چند روزی است که شهروندان ایرانی منتظر شنیدن خبرهای خوش از پیامدهای مصالحه بزرگ هستند و البته مردان دولت نیز نکاتی را یادآور شدهاند که بهنظر میرسد چندان نیرومند نبوده است.
منتقدان دولت نیز برخی اخبار، گزارشها و تحلیلها را بهمثابه پاشنه آشیل دولت در اقتصاد شناسایی و روی آنها متمرکز شدهاند و در روزها و هفتههای آتی فشار از این مناطق و موضوعها را افزایش خواهند داد. بهعنوان مثال منتقدان دولت درباره «میزان دلارهای بلوکه شده ایران در خارج پرسشهای بیشماری کرده و ادامه خواهند داد و میپرسند داراییهای ایران چقدر است؟ آیا 28میلیارد دلاری که رییس بانک مرکزی اعلام کرده یا 180میلیارد دلاری که استاندار تهران بیان کرده است؟»
از طرف دیگر منتقدان و حتی شهروندان عادی خواهند پرسید که آیا مصالحه انجام شده موجب میشود که از شمار بیکاران تحصیلکرده به سرعت کاسته شود و اصولا فایده مصالحه چیست؟ علاوه بر این مردم و منتقدان در بوق و کرنا خواهند کرد که توافقی شد اما قیمتها کم نشد و... بهنظر میرسد دولت محترم در شرایط و فصل نویی که در آن قرار دارد چند کار باید انجام دهد؛ نخستین گام که باید سریع و زود باشد توضیح کارشناسی ساده و مفید درباره پیامدهای مصالحه بزرگ است. دولت باید درباره شبهههای ایجاد شده درخصوص میزان دلارهای بلوکه شده به سرعت واکنش نشان دهد و عدد و تحلیل صحیح ارائه کند. علاوه بر این، دولت باید بدون تردید نقش و سهم نهاد سخنگویی دولت را تقویت کند. در حال حاضر سخنگوی محترم وظیفه سنگینی در سازمان مدیریت و برنامهریزی دارد که شرایط را برای پاسخگویی نهادینه شده و کارآمد سخت میکند.
دولت محترم توجه داشته باشد که استفاده کارآمد از رسانههایی که دراختیار دارد و همکاری بیشتر و کارسازتر با رسانههای حامی دولت با تقویت تعامل میتواند گرهگشا باشد. نهاد روابط عمومی و ارتباطات دولت یازدهم هرچه لازم دارد تا بتواند با مردم و رسانهها بیشتر و کارآمدتر تعامل کند دراختیارش قرار گیرد. دولت اگر در سیاستهای ارتباطات خود تغییری ندهد، روزهای سختی پیشرو خواهد داشت.