«کلودیا گلدین» نظریهپرداز برابری در نابرابری

«گلدین» از مشهورترین اقتصاددانان در شناخت انواع مسائل زنان از زاویه نگاه علم اقتصاد، به ویژه در رابطه با بازار کار، برنده جایزه نوبل ۲۰۲۳ اقتصاد شد. او سومین زنی است که این جایزه را از آن خود کرده و اولین زنی است که جایزه نوبل را به تنهایی به دست میآورد.
امین مالکی
«گلدین» از مشهورترین اقتصاددانان در شناخت انواع مسائل زنان از زاویه نگاه علم اقتصاد، به ویژه در رابطه با بازار کار، برنده جایزه نوبل ۲۰۲۳ اقتصاد شد. او سومین زنی است که این جایزه را از آن خود کرده و اولین زنی است که جایزه نوبل را به تنهایی به دست میآورد.
«گلدین» در زمینه نحوه ارتقای نرخ مشارکت زنان در بازار کار و تحولات تاریخی آن مطالعات پیشگامانهای انجام داده و یکی از هستههای نظریهپردازی «گلدین» طرح منحنی U شکل مشارکت زنان در بازار کار است. از نظر او نرخ مشارکت زنان متاهل در بازار کار طی فرایند توسعه، ابتدا رو به کاهش میگذارد و سپس هر چه کشورها توسعهیافتهتر میشوند، نرخ مشارکت آنها بیشتر میشود و این حرکت U شکل را چه به لحاظ نظری و چه به شکل کمی در طول فرآیند توسعه و با استفاده از دادههای ۱۰۰ کشور به اثبات میرساند.
اینکه چرا ابتدا سطح مشارکت زنان پایین میآید، به اعتقاد او، از یک طرف ناشی از اثر درآمدی قابل توجهی است که ورود به بازارهای بزرگتر با خود به همراه میآورد و از طرف دیگر در این مقطع زنان تحصیلات پایینی دارند و کار یدی برای آنها انگ اجتماعی دارد. لذا در ابتدای فرایند توسعه زنان هر چه بیشتر از نظام تولید سنتی در مقیاس پایین عموما خانگی و در مزارع کشاورزی فاصله میگیرند و به خانهها بازمیگردند. اما اقتصادها که توسعهیافتهتر میشوند، آن اثر درآمدی به تدریج تضعیف میشود و زنان که حداقل تحصیلات متوسطه پیدا کردهاند میتوانند به محیط کاری یقهسفیدهایی وارد شوند که آن انگ اجتماعی را ندارد. لذا دوباره به بازار کار بازمیگردند.
اما برای آشنایی با وجوه نظریهپردازیهای جدیدتر «گلدین» نگاهی به آخرین کتاب او با عنوان «کار و خانواده: سفری طولانی به درازای یک قرن برای زنان به سوی برابری» در سال ۲۰۲۱، نشر دانشگاه پرینستون، میتواند راهگشا باشد (۱) . «گلدین» در این کتاب به سیر تکامل نقش زنان آمریکایی در بازار کار و همزمان در خانواده، از جمله تاثیری که کووید-۱۹ بر این نقش داشته پرداخته است. او در ابتدای کتاب، به برخی از دادههای مربوط به زنان در محیط کار اشاره میکند و بهویژه شکاف دستمزد و شکاف ارتقای اداری زنان نسبت به مردان را مد نظر قرار داده است. گرچه بسیاری از این موارد امروز تحت عنوان « تبعیض جنسیتی» شناخته میشوند، اما تحلیل جالبی که او روی این اطلاعات میگذارد، انعکاسی از ذهن درخشان و قوه تحلیل متفاوت اوست.
«گلدین» هرگز نمیگوید که هیچ تبعیض و حتی آزار جنسی وجود ندارد، اما معتقد است که بخش عمدهای از این شکاف، بهویژه برای زنانی که متاهل هستند یا مسوولیت مراقبت از اعضای خانواده را دارند، به این دلیل بوده که آنها در بیشتر موارد عادت کردهاند که عقبنشینی کنند و مرد زندگی خود را به جلو بفرستند. سادهتر، آنها عادت کردهاند یا دوست دارند در پشت مردان خود موضع بگیرند و ورود آنها به بازار کار بیشتر با هدف بهینهسازی درآمد خانواده بوده و نه اینکه مستقلا با شغل خود بتوانند تمامی هزینهها را پوشش دهند. یک زن و مرد که به هر نحو در کنار هم زندگی میکنند را در نظر بگیرید که وارد یک شرکت، مثلا یک شرکت آی.تی میشوند، شغلی مشابه با حقوقی یکسان را شروع میکنند اما به تدریج جایگاه اداری و دستمزدهای آنها از هم متفاوت میشود.
«گلدین» این مثال را کمی ملموستر هم میکند. میگوید فرض کنید که این دو فرزندی هم دارند و برای تامین هزینههای زندگی در شکل ایدهآل، تن به شغلهای «حریصانه» یا «فزونخواهانه» (۲) میدهند و کاری را انتخاب میکنند که نیاز دارد ۲۴ ساعت روز در اختیار کارفرما باشند و هر زمان چه روزهای تعطیل، چه آخر هفتهها و چه حتی دور میز شام امکان دارد کارفرما با آنها تماس بگیرد. آنها پس از مدتی متوجه میشوند که این دسته از مشاغل که درآمد بیشتری دارد، برای هر دوی آنها مناسب نیست و یکی از آنها باید نقش مراقبتی و رتق و فتق امور خانه و کودک را هم برعهده بگیرد، گرچه که مانند دیگری که اداره را در اولویت قرار میدهد، کماکان همان ۲۴ ساعت در اختیار کارفرما است. عموم تجربههایی که زوجهای شاغل در جهان به ما نشان میدهند این است که زن نقش والدین شاغل اما با اولویت خانه را بازی خواهد کرد.
به این ترتیب از آنجا که زوجها میخواهند شغل و خانواده را با هم داشته باشند، در اینجا یک شکاف بین زن و مرد که به ترتیب خانه و اداره را در اولویت قرار دادهاند به لحاظ دستمزدی و شغلی اتفاق میافتد و این شکاف از جنس نابرابری نیست، بلکه میتوان آن را «شکاف برابری» نامید.
او در این کتاب به ما نشان میدهد که تکامل شغلی زنان فارغالتحصیل دانشگاهی از آغاز قرن بیستم را میتوان با چنین تحلیلی به خوبی توضیح داد. آنها از این آگاهی داشتند که میتوانند یا شغل یا خانواده داشته باشند و تعداد بسیار کمی از آنها قادر بودند هر دو را کنار هم مدیریت کنند و هر چه به نیمه قرن بیستم نزدیک میشویم، شاهد پیشرفتی بزرگ هستیم که در طی زنان تکاملیافتهتر قادر میشوند ابتدا خانواده داشته باشند و سپس مشاغل بسیار رضایت بخشی را هم در اختیار بگیرند. این زنان دوره رونق فرزندآوری که امروز در ادبیات اقتصادی به «بیبی بوم» شناخته میشود را به وجود میآورند.
سپس به نسلی از زنان میرسیم که با استفاده از «قرص» میتوانند ازدواج و بچهدار شدن را بدون هیچ هزینهای از نظر اجتماعی و جنسی به تاخیر بیاندازند، گرچه نسبت به گروه قبل در هر دو زمینه توانستند عملکرد بهتری از خود نمایش دهند. پس از این دوره نیز به گروه زنان حال حاضر میرسیم که بیش از هر سه گروه قبل هم خانواده را تجربه میکنند و هم شاغل هستند. شاغل بودن در عین تشکیل خانواده به کلی تبدیل به سنت غالب میشود اما مساله این است که امروز آنها نمیخواهند به خوبی مردان در محیط کار عمل کنند و اینجاست که «گلدین» بنمایه تحلیل خود یعنی همان نقش بهینهکننده درآمد خانوار و عقبنشینی زنان را مطرح میکند.
نهایتا به سال ۲۰۱۹ و دوره کووید-۱۹ میرسیم. در طول دوره کووید، قسمت کار در خانه و تقاضاهای مراقبتی از اعضای خانواده بسیار زیاد شد. «گلدین» تخمین میزند که ساعات صرف شده برای اعضاء خانواده تا آوریل ۲۰۲۰ به دو برابر ساعت قبل از آن رسید و معتقد است پاندمی کووید-۱۹ با همه آثار وحشتناک انسانی خود، هزینه انعطافپذیری و دستمزد بسیاری از شغلهای فزونخواهانه از ناحیه کارفرما را پایین آورد، چراکه کارفرماها یاد گرفتند میتوان بسیاری از امور را بدون اینکه نیاز به حضور فیزیکی باشد به انجام رساند. گرچه راهحل سادهای نبوده، اما کاهش دستمزد مشاغل فزونخواهانه، باعث جستوجوی بیشتر مشاغلی شد که در آن زن و مرد به راحتی بتوانند یکدیگر را جایگزین کنند و در این زمینه دست به معاملههای درآمدی بزنند. «گلدین» این تحلیل را با احتیاط مطرح میکند اما معتقد است وقتی در مشاغلی مانند فناوری اطلاعات، مامایی، بیهوشی، بانک و دامپزشکی بتوان چنین پدیدهای را مشاهده کرد، احتمالا میتوان در دیگر مشاغل هم دید. علاوه بر مولفه اول اثرگذاری پدیده کووید-۱۹، یعنی امکان انجام امور بدون حضور فیزیکی و اثر آن بر کاهش دستمزد مشاغل فزونخواهانه، «گلدین» مولفه دیگر کووید محور را بالا رفتن هزینههای امکان جایگزینی والدین در مراقبت از کودکان و امورخانه مانند هزینه مدارس ویژه میداند که طی دوره کووید چندین برابر شدند. هر دوی این مولفههای کووید محور، باعث ریزش مشارکت نیروی کار زنان در بازار کار آمریکا شد که اخیر دوره بازگشتی خود را آغاز کرده است.
بهطور خلاصه، «گلدین» بخش عمدهای از نابرابریهای قطعی بازار کار برای زنان را از جنس «شکاف برابر» میداند که این برابری به واسطه انتخابی است که عموم زوجها در نقش زن به عنوان اولویت اول خانه و اولویت دوم کار دارند و باعث میشود که در محیط کار مردان شانس ارتقاء و دستمزد بیشتری داشته باشند. اعطای این جایزه به متخصص مبحث ارتقای نرخ مشارکت زنان در بازار کار، به لحاظ ترویج و تاکید مجدد بر ادبیات این حوزه برای مباحث اقتصادی در کشور مفید فایده خواهد بود. امروز هر بسته سیاستی که اقتصاد فراگیر و توسعه صنعتی را مد نظر داشته باشد، بدون پرداخت به بزرگترین معضل بازار کار ایران، یعنی مشارکت ۱۳ درصدی زنان متاهل در بازار کار که تا ۷۰ درصد آن صرفا اشتغال خدماتی با پایداری پایین و نابرابری بالای دستمزدی است، ناقص خواهد ماند.
(۱) Goldin, Claudia, 2021, “Career & Family: Women’s Century-Long Journey Toward Equity “, Princeton University Press
(۲) Greedy Jobs = مشاغل فزونخواهانه
