مرثیهای برای روشنفکر همه فن حریف

زهرا سلیمانی| «ابراهیم گلستان در 101 سالگی درگذشت.»این خبری است که دیروز از صبح منتشر شد و بازتابهای وسیعی در شبکههای اجتماعی پیدا کرد. چهرهای که در رزومه فعالیتهای او دامنه وسیعی از موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و... میدرخشد و کولهباری از خاطرات گوناگون را برای ایرانیان ساخته است.
شاید کمتر فردی را در فضای روشنفکری و فرهنگی تاریخ معاصر کشور بتوان پیدا کرد که به اندازه سید ابراهیم تقوی شیرازی (۲۶ مهر ۱۳۰۱ – ۳۱ مرداد ۱۴۰۲) مشهور به ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز ایرانی، منشأ شکلگیری دیدگاهها و رویکردهای مختلف شده باشد. از مناسبات ارتباطی گلستان با فروغ فرخزاد گرفته تا دیدگاههای سیاسی و اقتصادی خاصی که گلستان در فضای عمومی کشور داشت، گلستان را در جایگاه رفیعی در فضای روشنفکری کشور مینشاند.
نگاه خاص گلستان به توسعه ایرانی اما همواره با بحث و تبادل نظرهای فراوانی روبه رو بود؛ زمانی در یکی از مصاحبههایش زمانی که مجری درباره ارتباط او با مهدی سمیعی (اقتصاددان) سوالی را مطرح میکند، میگوید: « اهلیت چیست؟ اگر مهدی میخواست عکاسی کند شاید عکس خوبتری میگرفت از من. اگر من هم میخواستم اقتصاد بخوانم... نه! شاید فرد بهتری بودم...» چهرهای که هرچند اقتصاد نخواند اما بسیاری از اولینها در تاریخ معاصر کشور به او تعلق دارد و نقش برجستهای در شکلدهی به حوزه فرهنگ و سینمای کشور دارد. گلستان در سال ۱۳۴۰ برای فیلم یک آتش، موفق به دریافت مدال برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز شد؛ جایزهای که برای نخستینبار در تاریخ به یک ایرانی تعلق میگرفت و بسیاری معتقدند این گلستان بود که راه را برای درخشش کارگردانان ایرانی در سطح بینالمللی باز کرد. جدا از حوزههای فرهنگی و هنری، ردپای عمیقی از ابراهیم گلستان در عرصه سیاسی کشور هم باقی مانده است. ارتباط ویژه با حزب توده و دوستی با اپریم اسحاق و نورالدین کیانوری، گلستان را واجد ویژهای میسازد.
اما این چهره همه کاره، دستی هم بر آتش اقتصاد داشت و مدت زمان کوتاهی پس از جدایی از حزب توده برای کار در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان به آبادان نقلمکان کرد. وقتی دیلن تامس شاعر ولزی در سال ۱۹۵۱ برای نوشتن مطالب تبلیغاتی برای شرکت نفت به آبادان رفت گلستان به عنوان مترجم او کار کرد. گلستان در این اداره مدتی رمانهای معروف جهان را برای نشریه روزانه اخبار هفته ترجمه میکرد.
او مدتی نیز دبیر این نشریه با تیراژ ۲۵هزار نسخه بود. او همچنین در مجله انگلیسی دیلی نیوز نیز کار میکرد. گلستان تا سال ۱۳۳۳ در این اداره کار کرد تا اینکه با ایجاد دفتر کنسرسیوم بینالمللی نفت ایران او بخشی از امور تبلیغاتی این دفتر و روابط عمومی آن را عهدهدار میشود که منجر به تولید فیلم ،عکس و کتابچههای تبلیغاتی شد. گلستان پس از سال ۱۳۳۶، استودیوی سینمایی خود را با نام «استودیو گلستان» تأسیس کرد و تعدادی فیلم مستند برای یکی از سازمانهای شرکت نفت ساخت. یک آتش و موج و مرجان و خارا از این جملهاند.
به دلیل این همکاریها، عدهای از روشنفکران آن دوره به وی لقب «گلستان نفتی» داده بودند. یکی از کسانی هم که در برابر این قضایا موضعگیری صریح کرد و گلستان را مورد تقبیح و شماتت قرار داد، جلال آلاحمد بود. او ساختن فیلم تبلیغاتی موج و مرجان و خارا را نمونهای از رفتارهای روشنفکران واداده میدانست.
گلستان کارگردان دو فیلم داستانی با نامهای خشت و آینه (۱۳۴۴) و اسرار گنج دره جنی (۱۳۵۰) نیز هست. وی همچنین تهیهکننده فیلم خانه سیاه به کارگردانی فروغ فرخزاد بوده است. ابراهیم گلستان با فروغ فرخزاد رابطه عاشقانه داشته است. وی از سال ۱۳۵۷ در استان ساسکسِ انگلستان زندگی میکرد. وی دو فرزند با نامهای کاوه و لیلی دارد؛ کاوه گلستان عکاس خبری ایرانی، در ماموریتی در سال ۲۰۰۳ به همراه گروه خبری بیبیسی در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد؛ لیلی گلستان، به عنوان مترجم، نویسنده و مسوول گالری گلستان در ایران فعالیت میکند. مانی حقیقی، کارگردان، و مهرک گلستان، خواننده رپ، صنم حقیقی، کارشناس نفت، و محمود حقیقی نوههای او هستند.
