الاکلنگ امنیت غذایی و امنیت آبی در کشور

علی قنادی اسلامی
امنیت آبی یا امنیت غذایی کدامیک مهمتر است؟ چرا ما در کشور دچار فقر ساختاری در تحلیل وضعیت آبی کشور شدهایم؟ فقر تحلیلی در مقیاس حکمرانی آبی، چقدر در بحران منابع آبی نقش دارد؟ شرایط رفتارهای زیستمحیطی جامعه، چقدر تاثیرپذیری از سیاستگذاریهای کلان دارد.؟ علیرغم اینکه هجدهمین کشور وسیع جهان هستیم ولی بیش از هفتاد درصد مناطق کشور خشک و نیمه خشک بوده و از کمآبی رنج می برد. اقتدار هیچ کشوری در دنیا بدون امنیت آبی امکانپذیر نخواهد بود و سرابی بیش نیست.
این اقتدار در قالبهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی میباشد که بدون امنیت مستقیم آبی ممکن نیست و بدون آن نمیتواند نمودی داشته باشد. امنیت آبی و امنیت غذایی برای کشورهای خشک و نیمهخشک مشابه ایران، مثل الاکلنگ هستند. یعنی اگر برای رسیدن به امنیت کامل غذایی، هر اقدامی خلاف آمایش سرزمینی انجام دهیم عملا باعث میشویم امنیت آبی را با خطر روبهرو کنیم که امنیت آبی بهصورت کاملا مستقیم روی همه ابعاد زندگی مردم جامعه تاثیر میگذارد.
بهعبارت دیگر ایجاد تعادل بین امنیت آبی و امنیت غذایی همچون دوطرف یک الاکلنگ بوده که نیازمند مدیریت و دانش در کنار فناوریهاینو است. میزان تولید سالانه محصولات کشاورزی در کشور مطابق برخی آمارها، بالغ بر یکصد میلیون تن میباشد که بخشی از آن علیرغم تحمیل هزینههای مختلف برای تولید، به هدر میرود.
و جالب اینکه کشور ایران در یک منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده ولی درصد زیادی از تولیدات محصولات کشاورزی حاصل از کشت آبی است در حالی که متوسط تولیدات محصولات کشاورزی از کشت آبی در دنیا رقم بسیار پایینتری است. (علیرغم اینکه بارش در کشور ایران یک سوم میانگین جهانی و توان تبخیری در کشور هم حدودا سه برابر متوسط جهانیست.
و این بهمعنی داشتن پتانسیل طبیعی معادل یک نهم متوسط جهانی برای استفادههای مرتبط با آب است.) اصولا سیاستگذاری و تکیه بر خودکفایی خصوصا خودکفایی محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک، بسیار پر هزینه و ناپایدار و ناکارآمد بوده و پیامدهای آن میتواند در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی خود را نشان دهد. این نوع عملکردها، نوعی برندسازی تخریبی ناآگاهانه در حوزه امنیت آبی است.
آب و انرژی در تمامی کشورهای توسعهیافته بر دو هدف استوار است. نخست از آب و انرژی برای نیازهای موجود در جامعه با توجه به وضعیت و توان اکولوژیکی باید استفاده گردد و دوم باید برای ایجاد توسعهگری با توجه به اصل مزیت رقابتی و همچنین متناسب با توان اکولوژیکی و نه بیشتر از آن باید باشد.
(هر دو هدف باید با درنظرگرفتن شرایط جغرافیایی، مساحت کشور، جمعیت کشور و حتی با درنظر گرفتن تغییرات اقلیمی موجود همراه باشد.) امنیت غذایی بنا به تعریف، دسترسی همه مردم به غذای کافی و سالم و با کیفیت، هم از لحاظ موجود بودن بهصورت فیزیکی و هم از نظر امکان خرید کردن با توان اقتصادی موجود مردم آن سرزمین جهت انجام یک زندگی فعال و سالم میباشد.
کشور ما در یک منطقه خشک و نیمه خشک قرار گرفته است و از کم آبی رنج میبرد. متاسفانه ما در کشور، امنیت غذایی خود را مستقیما به بارش باران و ذخایر آب زیرزمینی گره زدهایم که این اشتباه محرز، پیامدهایی دارد که به تدریج به صورت بحران خود را نشان میدهند. این بحرانها میتوانند در لایههایی با سررسیدهای مختلف از زمان، خود را به عناوین مختلف نشان دهند.
متاسفانه یکی از چالشهای موجود در کشور، اصرار بر تولید غذای تمام مردم در داخل کشور به بهانه امنیت غذایی است که در عمل با تعریف سازمان ملل مبنی بر تامین و نه تولید غذا سازگاری ندارد. (با واردات هم میتوان امنیت غذایی داشت) شاید اگر در این موارد از الگوهای کشورهای موفق استفاده میکردیم متوجه میشدیم که نیازی نیست همهچیز را خودمان تولید کنیم. سهم بخش کشاورزی در اقتصاد کشور ایران از سهم بخش کشاورزی در اقتصاد تمامی کشورهای پیشرفته و حتی دارای منابع آب کافی، بسیار بیشتر بوده و این نشاندهنده مسیر اشتباه در توسعه میباشد.
جالب اینکه سهم اشتغال هم در بخش کشاورزی درصورت مقایسه با کشورهای پیشرفته و دارای منابع آب کافی، بسیار بیشتر است و این در حالی است که ایران بهصورت تاریخی و از گذشتههای دور از کم آبی رنج برده است. البته شاید در آینده با رشد تکنولوژی و تغییر ذائقه غذایی مردم و همچنین استفاده از روشهای تولید غذا بدون نیاز به کشت و زراعت سنتی، بتوان غذای مردم کشور را بدون بهخطر انداختن امنیت آبی تامین کرد ولی تا رسیدن به این نقطه هنوز فاصله بسیاری وجود دارد.
