فقر بیداد میکند و دولت انکار

قیمت گوشت مرغ به کیلویی 100 هزار تومان رسیده است، این در حالی است که دولت هر روز سعی دارد نشان دهد تورم کاهش پیدا کرده اما مساله اینجاست که مردم در زندگی واقعی خود هیچ کاهشی در تورم را بهطور ملموس تجربه نمیکنند. هر چه هست افزایش بیرویه قیمت کالاهای اساسی است که باعث شده تا سفره مردم هر روز کوچکتر شود و مشکلات معیشتی آنها هر روز بیشتر.
گوشت قرمز خیلی وقت از سفره بسیاری مردم حذف شده است و البته رسانه ملی هم تمام سعی خود را کرد تا به مردم بفهماند که خوردن گوشت قرمز چقدر میتواند خطرناک باشد و همان بهتر که توان خرید آن را نداشته باشند. اما حالا مساله دیگر گوشت قرمز نیست. ماهی سالهاست که سفره بسیاری خانوارهای ایرانی حذف شده است چون توان خرید آن را ندارند، مرغ هم حالا دیگر در دسترس کمتر کسانی قرار دارد اما مساله اینجاست که بسیاری از خانوادهها حتی برای خرید تخم مرغ و نان و گذران یک روز با یک وعده غذایی هم مشکل دارند.
کارگرانی که هنوز وضعیت ترمیم دستمزد آنها مشخص نیست و در این بین شورای عالی کار سعی میکند دولت را مقصر بداند و دولت هم البته توپ را به زمین شورای عالی کار میاندازد، دیگر توان تحمل این میزان تورم و گرانی را ندارند. حالا دیگر اگر به یک فرد گیاهخوار هم تبدیل بشویم برای تهیه همان سبزیهای مورد نیاز برای خوردن هم باید هزینه قابل توجهی بپردازیم. در این روزهای داغ تابستان یکی از غذاهای محبوب ایرانیها «آب، دوغ وخیار» است اما حالا برای درست کردن همین غذای ساده هم باید خیار را کیلویی 40 هزار تومان بخری و یک شیشه دوغ 43 هزار تومان و البته ماست هم 90 تا 100 هزار تومان رسیده و اگر قرار باشد کشمش و گردو هم در این غذا بریزی هزینه درست کردن آن برای یک خانواده 4 نفره بیش از 350 هزار تومان میشود.
حالا دیگر اکثر خانوادههای ایرانی توان تامین یک وعده غذا با 350 هزار تومان را ندارند. حالا دیگر غذاها خیلی خلاصهتر و کمتر شدهاند، سفرهها کوچکتر و جیب مردم خالیتر از همیشه است و در این بین اما دولت تمام تلاش خود را میکند که با شعارهای دهان پرکن قائله این تورم افسار گسیخته را ختم به خیر کند. تورمی که هر روز بیشتر از روز قبل به تعداد بیشتری از جامعه فشار میآورد. تورمی که طبقه متوسط جامعه را از بین برده یا تنها بازماندههای این طبقه نیز به زودی از بین خواهند رفت. تورمی که فقر مطلق را به همراه داشته و هر روز بر تعداد افرادی که زیر خط فقر سقوط میکنند افزوده میشود. این تورم مهار نشده است.
دولت نتوانسته تورم را مهار کند، قیمتها با آن چیزی که در شعارها و سخنرانیهای روزانه مطرح میشود بسیار متفاوت است و در این بین این مردم هستند که هر روز خمیدهتر از روز قبل بار سنگین این زندگی را به دوش میکشند و منتظر میمانند تا شاید یکی از هزاران وعدهای که توسط مسوولان داده میشود بالاخره اجرایی شده و رنگ عمل به خود ببیند. حالا دیگر چه بخواهیم باور کنیم چه نخواهیم فقر در کشور بیداد میکند و مسوولان و دولتمردان همچنان سعی در انکار آن دارند. انکار واقعیتی که هر روز خراشهایی عمیق بر چهره جامعه میاندازد و تعداد بیشتری را درگیر مسائل معیشتی میکند. فقری که آسیبهای بیشمار اجتماعی را به بار میآورد و جامعه را از پویایی و رشد به سمت خمودگی و ایستایی هدایت میکند.
