خدشه به سرمایه یک بازار

ماجرای بخشنامه اخیر در خصوص نرخخواری پتروشیمیها را به هیچوجه نباید ساده فرض کرد، بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی ناشی از کتمان اطلاعات، رانت اطلاعاتی و بخشنامههای دستوری است.
این فرآیند که برآمده از عدم افشای اطلاعات در زمان مناسب است، زیان بزرگی را به سهامداران و زیان بزرگتری را به اعتماد کلان بازار سرمایه وارد کرده است.
باید توجه داشت فلسفه بازار سرمایه که نماد آن در بورس متبلور میشود، شفافیت است. اصطلاحا بازار سرمایه را دماسنج هر اقتصادی خطاب میکنند. علت یک چنین اطلاقی آن است که همه فعل و انفعالات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روابط خارجی و تغییر و تحولات بازارهای جهانی در لحظه در تابلوی بورس قابل مشاهده است. بازار پول، بازار کالا و بازار کار که سه بازار مهم دیگر اقتصاد هستند متاثر از بازار سرمایه هستند. اساسا علت اینکه کشورهای مختلف به دنبال تقویت بازار سرمایه هستند این است که اتلاف منابع را به حداقل برسانند.
اقتصاد محل عرضه و تقاضا است و این محل عرضه و تقاضا تنها در شرایطی که در وضعیت رقابتی باشد در بلندمدت به گونهای قوام پیدا میکند که نه خریداران و نه فروشندگان دچار زیان نشوند. ضمن اینکه در اثر این فرآیند شفاف بازیگران مختلف بازارها سود حداکثری هم دریافت میکنند.
در این راستاست که بازارهای جهانی حساسیتهای ویژهای برای تحولات مختلف بورس از خود نشان میدهند. اما شرط اصلی برای اینکه بازار سرمایه به کارکرد اصلی خود برسد، افزایش شفافیت در این بازار است. اساسا بازار سرمایه گاهی نمادی بسته میشود تا افشاری اطلاعت رخ بدهد. این افشای اطلاعات گاهی اوقات دارایی شرکت است، گاهی اوقات فرآیند فروش و سود یک شرکت است و زمانی هم اطلاعات دیگر.
بخش بزرگی از بازار سرمایه ایران متاثر از بخش صنعت است، بخش اصلی صنعت هم تحت تاثیر پتروشیمیهاست. پتروشیمیها هم به دلیل اینکه گاز دریافت میکنند، این قیمت روی تراز کلی آنها اثرات عینی دارد. اتفاقی که اخیرا افتاده آن است که دولت تصمیم گرفته که نرخ گاز پتروشیمیها را تغییر بدهد، اینکه آیا این افزایش قیمتها درست بوده یا نه و آیا برای جبران کسری بودجه دولت بوده یا نه، فعلا محل مناقشه نیست. دولت تصمیمی را گرفته است تا نرخ مواد اولیه پتروشیمیها را تغییر بدهد؛ مساله اصلی آن است که چرا این اطلاعات، به نفع عمومی سهامداران افشا نشده است.
این عدم افشای اطلاعات که مرتبط با تغییر نرخ خوراک و گاز پتروشیمیها بوده، طبیعتا برای کسانی که اطلاع داشتند و از بازار خارج شدند با سود بالایی همراه بوده است. یعنی به وقت مقتضی شرایط آینده را پیشبینی کرده و سهام خود را با قیمتهای بالا به فروش رساندند. در نقطه مقابل اما برای افراد و جریاناتی که اطلاعی از این تصمیم دولت نداشتند با زیان همراه بوده است.
این گروهها به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بودند که چرا شاخص کل بورس در حال نزول است. این بخشنامه دولت در واقع به ضرر سهامدارانی شد که به شفافیت بازار اعتماد کرده بودند. در واقع خدشه بزرگی به اعتماد سهامداران به بازار سرمایه وارد شد. ضرر و زیان مادی برخی سهامداران هر اندازه که باشد در برابر نااطمینانی سهامداران به بازار سرمایه بسیار ناچیز است.
بیاطمینانی که دولت ایجاد کرد و به دلیل عدم افشای به وقت اطلاعات صورت گرفت، هزینههای هنگفتی را به دوش مهمترین بازار ایران تلنبار کرده است. جبران این نااطمینانی بدون تردید به زمان زیادی نیاز دارد. واقع آن است که اعتماد و اطمینان، مهمترین سرمایهای است که هر اقتصاد، کشور و بازاری به وسیله آن حیات خود را استمرار میبخشند. حتی یک کسب و کار خرد و یک فروشگاه کوچک هم از طریق ایجاد اعتماد با مشتریانش است که میتواند کاسبی خود را استمرار ببخشد. در صورتی که این اعتماد خدشهدار شود، بدون تردید، زیان بزرگی به صاحبان کسب و کار و بازار مورد نظر وارد میشود.
