مناظره به مثابه بوکس

اگرچه گفته میشود مناظره رودررو در مقایسه با مناظره قلمی و مکتوب راه سریعتری برای انتقال ایدهها و نقل فوری نقدهاست اما واقعیت آن است که مناظره شفاهی و رودررو محملی میشود برای نشان دادن واکنشهای احساسی و عاطفی و خنثی نشدن غرایز و احساسات طبیعی مثل خشم یا نفرت. وقتی رسانه تصویری مناظره را پخش میکند افراد بیش از آنکه به محتوای طرح شده توجه کنند به حالت چهره، چگونگی مواجهه با یک ادعا (مثلا حاضرجوابی)، لحن سخن و لهجه گوینده، شیوه لباس پوشیدن، آرایش موی سر و نشستن توجه میکنند.
در مناظرههای رودررو وسوسه مچگیری، حالگیری، تخریب شخصیت و نگرانی از بیاعتبارشدن بر افراد درگیر در مناظره نیز سایه میافکند. این در حالی است که مناظره مکتوب راهی است که همه این امور غیرمرتبط حذف و فیلتر میشوند. دو سمت مناظره فرصتی دارند تا خشم خود را کنترل کنند و استدلال خود را با کلمات و تعابیر دقیق بیان کنند. ارجاع دهند و مستند حرف بزنند. افرادی که مناظرههای مکتوب را میخوانند عقلشان بیش از قوای دیگر تحریک میشود و با عقلانیت بیشتری محتوای سخنان را ارزیابی میکنند.
از دید من مناظرههای شفاهی مثل مسابقات بوکس است که دو طرف همدیگر را خونین و مچاله میکنند تا افرادی که بیرون گود نشستهاند لذت ببرند و هیجانشان ارضا شود. وقتی کسی وارد مناظره شفاهی میشود معمولا پس از پایان مناظره با اعصاب خرد و روان خسته به خانه برمیگردد و اگر شکست بخورد که حال نزاری خواهد داشت و گاه چند روز به لحاظ عاطفی درگیر آن است و هی با خود فکر میکند که ایکاش فلان حرف را هم زده بودم و ایکاش آن موضع را نمیگرفتم و... اگر جاهطلبی و شهرتخواهی یا پای یک موضوع فکری اساسی در میان نباشد به نظرم توجیهی ندارد که آدمی وارد این بازی شود آن هم به صورت مجانی! تاسفآور است که آدمی با روان خود چنین کند تا دیگران لذت ببرند.
از آن بدتر اینکه برنامه پر بیننده شود تا صداوسیما تبلیغات بازرگانی گرانتری بفروشد. این نامعادله وقتی معادله میشود که مبلغ قابل قبولی از درآمد تبلیغات نصیب برگزارکنندگان مناظره شود. به همین دلیل معتقدم شرکت در مناظرات شفاهی بهطور رایگان اصولا توجیه ندارد. وقتی فضای ارتباطی در کشور و جهان تحت تاثیر صوت و تصویر قرار گرفته البته عجیب نیست که مناظرات مکتوب مهجور شوند و چه خوشمان بیاید چه نیاید اگر هدف اصلی انتقال مفاهیم باشد بهترین و موثرترین راه، همان مناظرات قلمی و مکتوب است که دیری است مهجور مانده است.
