مددکاری اجتماعی نیاز جامعه امروز
مددکاری اجتماعی یعنی کمک به انسانها فارغ از هر قوم و نژاد و مذهبی. مددکاران اجتماعی هیچگاه به دستهها و گروههای سیاسی و ... وابسته نیستند. آنها بر کاری که انجام میدهند تمرکز میکنند، وظیفه آنها امدادرسانی به افرادی است که بنا به هر دلیلی با مشکلاتی در زندگی خود مواجه شدهاند. آنها به دو از هر نوع قضاوت و پیش داوری پای صحبت افراد مینشینند. آنها باید رازدار باشند، نباید کسی را قضاوت کنند و مهمتر از همه اینکه به یک انسان ورای کارهایی که انجام داده یا خطاهایی که مرتکب شده خدمترسانی کنند.
مددکاری شغلی بسیار حساسی است اما متاسفانه در جامعه ما خیلی مورد توجه قرار نگرفته و اغلب شناخت درست و دقیقی از آن ندارند. هیچ رشته تحصیلی در ایران وجود ندارد که یکی از واحدهای درس مددکاری را گذرانده باشد، اما مددکاری اجتماعی بخش زیادی از دروس روانشناسی را خوانده است، مددکار اجتماعی درس اقتصاد و آسیبهای اجتماعی میخواند، درباره امور فرهنگی میخواند، برای اینکه به این ابزارها نیاز دارد، اما وقتی آگهیهای استخدام اعلام میشود شما شاهد هستید بهجای مددکار از سایر رشتهها نیروی کار گرفته میشود. درحالی که طبق قانون، استخدام مددکار فقط در شرایطی است که لیسانس فرد مرتبط باشد.
هر بار هم که ما اعتراض کردیم که چرا روانشناس یا علوم اجتماعی خوانده را اجازه میدهید در مشاغل مربوط به مددکاری کار کنند، به ما جواب دادند که آن آدمها بیکار هستند و ما باید آنها را سر یک کاری بگذاریم. یعنی افراد غیر متخصص را برای جایی که بهشدت بهتخصص نیاز دارد استفاده میکنند. چرا باید رییس سازمان بهزیستی به جای اینکه یک مددکار اجتماعی باشد، چرا که این سازمان مسوول آسیبهای اجتماعی در کشور است، یک پزشک متخصص است. مگر میشود شما به جای اینکه برای عمل جراحی یک بیمار از پزشک متخصص استفاده کنید از فردی با تخصص دیگری استفاده کنید، این کار قطعا منجر به مرگ بیمار میشود، در زمینه مددکاری اجتماعی هم همین اندازه موضوع اهمیت دارد، اما چون نمود بیرونی آن در لحظه اتفاق نمیافتد کسی به این مساله توجه نمیکند.
از سوی دیگر مساله دیگری در مورد مددکاران وجود دارد که هیچگاه مورد بحث و بررسی قرار نگرفته، از آنجایی که مددکاران با مشکلات و آسیبهای مردم مواجه هستند و در این زمینه فعالیت میکنند، ترکشهای این آسیبها بر آنها هم تاثیر میگذارد، اما هیچ برنامهای برای احیای روحی و روانی مددکاران وجود ندارد. آنها بعد از هر اتفاق مثل سیل، زلزله و... به مناطق آسیب دیده مراجعه میکنند با مردم درباره مشکلاتی که دارند حرف میزنند، در مورد کمبودها و آسیبها و... اما در نهایت وقتی از ماموریت باز میگردند بدون اینکه خود مورد بررسی روحی و روانی قرار گیرند به کارشان ادامه میدهند و این مساله میتواند در طولانی مدت تاثیر مخرب بر آنها داشته باشد.
مساله دیگر بازنشستگی مددکاران اجتماعی است در تمام دنیا مددکاران اجتماعی با 20 سال سابقه بازنشسته میشوند چرا که شغلشان جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود اما در ایران آنها بعد از 30 سال خدمت بازنشسته میشوند و همین قانون نشان میدهد، چقدر ما نسبت به مساله مددکاری اجتماعی در کشور از آگاهی کمی برخوردار هستیم و چقدر نسبت به مددکاران اجتماعی بیتفاوت بودهایم.
امروزه در جامعه ما مشکلات بسیاری وجود دارد که بیش از هر زمان دیگر نیاز به مددکاران اجتماعی در آن احساس میشود. در واقع توجه به این افراد توجه به سلامت جامعه است. مددکاران اجتماعی میتوانند در زمینههای مختلف با افراد ارتباط برقرار کنند، به آنها انگیزه بدهند، مانع از بروز فجایعی مانند خودکشی شوند. میتوانند از کودکانی که مورد آزار افراد بیمار قرار میگیرند حمایت کنند.
توجه به بحث مددکاری اجتماعی یکی از موضوعاتی است که اگر بر روی آن سرمایهگذاری درستی انجام شود، میتوانیم نتیجه مثبت آن را در رفتارهای اجتماعی افراد نظارهگر باشیم. مددکاران اجتماعی در بسیاری از جوامع یکی از رکنهای اصلی سامان دادن به مشکلات اجتماعی به حساب میآیند. مساله همان شایستهسالاری است که مقام معظم رهبری بارها و بارها به آن اشاره کردهاند، اگر این شایستهسالاری در دستور کار قرار بگیرد بسیاری از مشکلات حل و فصل خواهد شد.