برنامه‌های «ائتلاف فردا» برای اتاق ایران

۱۳۹۴/۰۲/۱۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۹۵۶۴

گروه بازرگانی

بخش دوم گفت‌و‌گو با پدرام سلطانی درباره مسایل مختلف مرتبط با چگونگی فعالیت‌های «ائتلاف برای فردا» و برنامه‌های این تشکل برای اتاق ایران است که می‌خوانید:

من جزو مخالفان ماده 77 قانون برنامه پنجم بودم اما این قانون حاصل کار هیات‌رییسه قبلی بوده است و ما پس از تصویب آن در مجلس متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است چون حتی در هیات نمایندگان در اتاق متاسفانه اصلا این موضوع مطرح نشده بود و از منطق محکمی برخوردار نبود که ما یک درهزار فروش اعضا را دریافت کنیم و این یک نگاه دولتی بود به پارلمان بخش خصوصی



شما از گروه ائتلاف برای فردا به اتاق دوره هشتم راه پیدا کردید. مردم علاقه دارند فلسفه شکل‌گیری ائتلاف برای فردا را بدانند و آیا به عنوان یک تشکل هنوز جلساتی را برگزار می‌کنید یا خیر؟

ائتلاف برای فردا حرکتی برای خروج از افراط و تفریط‌ها در پارلمان بخش خصوصی بود. همان‌گونه که ما در اسنادی که پیش از انتخابات منتشر و تحلیل خود را ارایه دادیم و تاریخچه اتاق و ادوار مختلف آن را مروری کردیم، احساس شد زمان آن است که اتاق از تنازع بین گروه‌ها و برخوردهای گروهی و جناحی و از آن نظام دو قطبی که در دو یا سه دوره اخیر بر آن حاکم شده بود، خارج شود. نظام دو قطبی اصولا رفتارها را به سمت افراط و تفریط می‌برد زیرا تلقی دو گروه این است که رقبا باید در رقابت با یکدیگر موضوعات و نظرات متفاوتشان را پررنگ کنند و آنها را مرتبا به رخ بکشند تا تفاوتشان با رقیب آشکار شود و در این شیوه اصولا جریان خردگرایی و عملگرایی فدای اینگونه رفتارها می‌شود. ما به این جمع‌بندی رسیده بودیم که اکنون مطالبه بخش عمده‌یی از اعضای اتاق ورود یک جریانی است که بتواند با مشی عملگرایی و میانه‌روی و با نگاه جامع‌تر نسبت به موضوعات، اتاق را اداره کند. تلقی ما این بود که اتاق نیاز به ظرفیت‌های جدید دارد زیرا وارد شرایط و دوران تازه‌یی می‌شود و اگر مجددا در یک انتخابات دو قطبی و با حضور همان چهره‌های قدیمی اتاق قرار باشد اتفاق بیفتد طبیعتا جایی برای افراد جدید باز نمی‌شود. ورود به ائتلاف برای فردا این شرایط را فراهم کرد که گروه‌های دیگری هم به انتخابات وارد شوند و جریان دو قطبی را شکستیم و بیش از دو گروه در این انتخابات با هم رقابت کردند. طبیعی بود هر گروهی که بخواهد لیست ببندد باید 40 نفر را در لیست خودش داشته باشد و البته برخی گروه‌ها کمتر در نتیجه به دنبال نفرات جدید می‌رفتند که لازمه امروز اتاق بود. کسانی‌ که ظرفیت‌های جدید و قابلیت‌های جدید را بتوانند وارد اتاق بکنند. آن تحلیل تاریخی درکنار نیاز به نیروهای جدید ما را به این جمع‌بندی رساند که ائتلاف برای فردا را شکل دهیم و خوشبختانه تحلیلمان هم درست بود و نتیجه هم گرفتیم.

جلسات گروه هم هنوز ادامه دارد. البته در این جلسات دیگر موضوعات شکل اتاق به خودش گرفته و از بحث‌های انتخاباتی خارج شده و همفکری در ارتباط با نحوه اداره اتاق و اجرای برنامه‌هاست. سعی شده که آن اصول و چارچوب ائتلاف را حفظ کنیم. حتی در انتخاب اعضای هیات رییسه براساس یک تعهداتی این اعضای هیات رییسه منتخب شدند که باید متعهد به اجرای برنامه ائتلاف باشند. زمانی که نیاز است گذاشته و وقت خود را آزاد بگذارند. باید گزارش عملکرد به اعضای ائتلاف برای فردا و مجموعه همراه ارایه کنند. همه باید در جریان باشند که هیات رییسه چه می‌کند. سعی کردیم که یک نظامی برای کار داشته باشیم که واقعا آن توقعات را بتوانیم در این چهارساله تا حد زیادی پاسخ دهیم.

کمپین انتخاباتی ائتلاف برای فردا یک کمپین ویژه‌یی بود که نتیجه بسیار تعجب‌آور داشت، گفته می‌شود شما در این کمپین نقش ویژه‌یی داشته‌اید. این کمپین چه ویژگی‌های خاصی داشت که این نتیجه حاصل شد؟

موفقیت این ائتلاف مرهون خرد جمعی بود من در گروهی بودم که همه به نوعی خوشفکر و توانمند بودند و جمع با آن خرد جمعی برنامه‌ریزی درست و دقیقی داشت که به نتیجه رسید. بخش قابل توجهی از اعضای اتاق انتظاراتشان از گروه‌های موجود در اتاق در چند دوره اخیر برآورده نشده بود بنابراین وجه بارز کمپین ما در پاسخ به توقعات و به عبارتی ارتباط برقرار کردن با جامعه خاموش و بخش خاکستری اعضای اتاق بود که ناراضی و دلزده بودند یا علاقه و حساسیتی به اتاق نشان نمی‌دادند و تلاش ما در این انتخابات این بود که شکل انتخابات را از یک انتخابات سیاسی خارج کنیم و آن را به سمت یک انتخابات صنفی و تخصصی بیاوریم و این موضوع دومین عامل موفقیت ما بود زیرا وقتی اسناد منتشره ما را نگاه کنید و آن را با سایرگروه‌ها مقایسه کنید، می‌بینید مرتب صحبت از این بود که چه می‌خواهیم بکنیم و اهداف و رویکردهای ما چیست درحالی که گروه‌های دیگر مرتب در نقد یکدیگر و در مواجهه با یکدیگر بودند. ما سعی داشتیم از این وضع خارج باشیم و بپردازیم به همان برنامه عملگرایانه‌یی که اعتقاد داشتیم و این عامل دیگر موفقیت گروه بود. عامل سوم این بود که ما موفق شدیم بیش از دیگران با مخاطبانمان ارتباط بگیریم و برای همین تعداد بسیار زیادی از تشکل‌ها نگاه ائتلاف برای فردا را پسندیدند و به جمع ما پیوستند و ما را در میان اعضای خودشان تبلیغ کردند.

گروه ائتلاف برای فردا در انتخاب اعضای 40نفره‌اش در بخش‌های مختلف انتخاب مناسبی داشت و به عبارتی این مجموعه 40نفره جذابیت لازم را ایجاد کرد اما عامل مهمی که در این میان وجود داشت حمایت تشکل‌ها بود که ما را ترجیح دادند و تبلیغ کردند و بقیه موضوعات ضرورتی بود که باید به آن توجه می‌شد.

وقتی ائتلاف برای فردا اکثریت هیات نمایندگان اتاق را به دست آورد و بعد از آنکه هیات رییسه انتخاب شد، رسانه‌ها تیتر زدند که هیات نمایندگان نزدیک به دولت انتخاب شدند. به نظر شما آیا این تعبیر درست است که ائتلاف برای فردا به خاطر حضور برخی چهره‌هایی که ارتباطاتی با دولت دارند نزدیک به دولت است یا خیر؟

من فکر می‌کنم این ادبیاتی است که دوستانی که در انتخابات رای نیاوردند یا ناخشنود هستند از این انتخابات بخواهند از آن استفاده بکنند. واقعیت این است که اگر کمی در این موضوع تعمق کنیم، باید ببینیم که آیا اتاق باید از دولت دور باشد و آیا اصولا نسبت هیات نمایندگان به اتاق از منظر دوری و نزدیکی حسن یا قبح دارد؟ اینها به‌نظر من اتفاقا تعابیر سیاسی است که اصولا در مورد اتاق معنا ندارد. ما معتقدیم که هرگروهی که در اتاق است، باید بتواند دو رفتار را همزمان داشته باشد یکی اینکه بتواند با دولت تعامل داشته باشد و دیگر اینکه مواضع بخش خصوصی را بسیار قوی و محکم در مقابل دولت مطالبه کند. این دو مورد الزاما از یک جنس نیستند. بالاخره در تعامل با دولت نیاز به مهارت‌هایی دارید که دولت شما را بپذیرد و شما را به‌عنوان نماینده بخش خصوصی به رسمیت بشناسد و این ملزوماتی دارد. دیگر اینکه آنقدر جرات و جسارت در نمایندگان بخش خصوصی باشد که در تعامل با دولت به تعارف و ملاحظات شخصی نیفتند نمونه‌اش مانند تعیین دستوری نرخ سود و بخشنامه کنترل قیمت‌ها که ما شدیدا مخالفیم. درعین تعاملی که با دولت داریم حتما نقد خود را به دولت گفته‌ایم و خواهیم گفت و پیگیری خواهیم داشت. بنابراین باید ببینیم چه کسانی از بخش خصوصی این مهارت را دارند که در عین اینکه می‌توانند با دولت کار بکنند، بتوانند دولت را نقد کارشناسی بکنند. اما اگر بخواهیم به این موضوع از منظر انتخاباتی نگاه کنیم، در همه گروه‌ها کم‌وبیش می‌توان کسانی را پیدا کرد که در دولت کار کرده‌اند یا نسبتی با چند چهره شاخص دولتی داشته‌اند لذا اینطور نبود که گروهی نزدیک‌تر یا دورتر باشد. اگر مبنای قضاوت افرادی باشند که در درون گروه‌ها هستند. به‌نظرم این بیشتر کارکرد ژورنالیستی دارد.

در دوره هشتم برنامه شما برای حضور در هیات‌رییسه اتاق ایران چیست؟ باتوجه به اینکه شنیده‌ها حاکی از آن است که شما با روسا و ذی‌نفعان اتاق شهرستان‌ها تماس گرفته‌اید و به نوعی تقسیم قدرت انجام داده‌اید. ظاهرا قرار بر این شده است که دو منصب دست شما بماند و مابقی به اتاق شهرستان‌ها واگذار شود. آیا این مطلب صحت دارد؟

ما که تماس‌های مرتبی با همکاران‌مان در اتاق‌های شهرستان‌ها داریم، ولی نمی‌دانم منظوراز دو منصب چیست.

مناصب منشی و هیات‌رییسه؟

من این را رد می‌کنم. همچین چیزی نبوده که ما تعیین کنیم کدام منصب را ما داشته باشیم و بقیه را دیگران داشته باشند. هنوز بحث وارد مشخص کردن پست‌ها در اتاق ایران نشده است. ضمن اینکه بالاخره همین الان هم که شما به اتاق ایران و ترکیب آن نگاه می‌کنید ترکیب چیزی نیست که الان شما مطرح می‌کنید. اینها گمانه‌زنی‌های برخی دوستان است. واقعیت این است که تلاش ما این است که در انتخاب هیات‌رییسه این دوره حتی‌الامکان بتوانیم با انسجام این کار را انجام دهیم. دوره، دوره‌یی است که باید واقعا همدلی و همکاری در اتاق به حداکثر ممکن برسد برای همین همه باید یک مقدار از آن علایق شخصی و گروهی را در اتاق فدای علایق جمعی کرده و توجه و تمرکز خود را بر منافع عمومی بخش خصوصی و منافع عمومی اقتصاد کشور داشته باشند. لذا تمام هم و غم ما این است که برویم به سمت روش و سازوکاری که ان‌شاءالله هیات‌‌رییسه دوره هشتم با اجماع از هیات نمایندگان رای بگیرد.

در برنامه پنجم توسعه قانون یک در هزار تصویب شد و هر فعال اقتصادی اتاق بازرگانی ناگزیر شد یک‌هزارم فروش خود را به اتاق بازرگانی بیاورد و به مرور تعداد صاحبان کارت افت کرد. شما موافق قانون یک در هزار هستید؟ این دریافتی‌ها در چه مسیری خرج شد؟

من جزو مخالفان ماده 77 قانون برنامه پنجم بودم اما این قانون حاصل کار هیات‌رییسه قبلی بوده است و ما پس از تصویب آن در مجلس متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است چون حتی در هیات نمایندگان در اتاق متاسفانه اصلا این موضوع مطرح نشده بود و از منطق محکمی برخوردار نبود که ما یک درهزار فروش اعضا را دریافت کنیم و این یک نگاه دولتی بود به پارلمان بخش خصوصی. اینکه بدون توجه به دغدغه و معذوریت‌های اعضا، فقط نگاه به تقویت منابع اتاق داشته باشیم آن هم به هر قیمتی صحیح نیست. وقتی ما در هیات‌رییسه مستقر شدیم من تلاش زیادی کردم که این قضیه حداقل تلطیف شود و همراهی دوستان دیگر باعث شد ما ابتدا 30درصد آن مبلغ کلی را از شرکت‌ها دریافت کنیم یعنی به جای یک درهزار، 3 در 10هزار دریافت کردیم. من خودم خیلی تلاش کردم که شرکت‌های زیان‌ده را از این قاعده مستثنی کنیم که سال اول موافقت نشد و در سال دوم موافقت هیات‌رییسه را گرفتیم و شرکت‌های زیان‌ده را هم خارج کردیم. درحال حاضر دو دوره از وصول این قانون باقی است چون قانون برنامه پنجم در پایان امسال به اتمام می‌رسد اما وصولی‌های امسال سال آینده انجام می‌شود پس تا دوسال دیگر اتاق باید این موارد را دریافت کند پس پیشنهاد مشخص من این است که ابتدا در نخستین مرحله باید بنگاه‌های کوچک از این یک درهزار معاف شوند یعنی بنگاه‌هایی که در سال زیر 5میلیارد تومان فروش دارند، باید معاف شوند. من این پیشنهاد را به هیات‌رییسه هم دادم البته هنوز با این پیشنهاد موافقت نشده اما امیدوارم با پیگیری‌ها بتوانیم این کار را انجام دهیم. با این شیوه 70درصد از اعضای اتاق را از این قانون معاف می‌کنیم و 30درصد شرکت‌های بزرگ که باقی می‌مانند، مبلغ را در حد 40درصد پرداخت می‌کنند. اما به‌طور کلی رویکرد ائتلاف برای فردا حذف یک درهزار و حتی 3 درهزار است. ما معتقدیم باید عضویت در اتاق را فراگیر کرد یعنی تعداد اعضای ما از حدود 40هزارتایی که درحال حاضر در سراسر کشور هستند این رقم قابل افزایش است به 20برابر این رقمی که درحال حاضر وجود دارد و اگر این اتفاق بیفتد، اتاق‌ها صرفا از محل حق عضویت اعضا می‌توانند امور خود را اداره کنند و نیازی به تحمیل این مبالغ یک درهزار فروش به اعضا نیست. اکنون ما عملا داریم برای کل بخش خصوصی کشور کار می‌کنیم اما بار مالی این کار فقط روی 40هزارنفر از بخش خصوصی است. این عادلانه نیست. همه بخش خصوصی می‌توانند حق عضویتی به اتاق پرداخت کنند و اتاق طبیعتا ماموریت‌های خود را دنبال کند.

بخش اعظمی از این وصولی‌ها به مصرف احداث ساختمان‌های اتاق‌ها در شهرستان‌ها رسید. اتاق‌های ما به‌دلیل ضعف منابع مالی اکثرشان تقریبا ساختمان نداشتند و این باعث شده بود که دغدغه اصلی‌شان به جای پرداختن به امور بخش خصوصی باشد دغدغه گذران امور روزمره خود را داشته و اینکه چگونه مکان لازم را برای کارشان فراهم کنند. بخش عمده‌یی صرف این کار شد و بخش دیگری صرف کمک و حمایت از تشکل‌ها شد. البته به‌نظر من می‌شد با یک چارچوب اصولی‌تری مصارف را هدف‌مند‌تر کرد اما همین‌ که اتاق‌های ما از دغدغه داشتن مکان مناسب خارج شدند به ما در این دوره کمک می‌کند که دیگر توقع خود را از اتاق‌ها بالا ببریم برای اینکه خدماتشان را به اعضا بیشتر کنند. تعبیری که من این دوره دارم این است که دوره گذشته دوره ساخت ساختمان‌های اتاق‌های ما بود این دوره، دوره سازمان‌های اتاق‌های ماست. ساختارها، روش‌ها، رویکردها را حتما در این دوره باید اصلاح کنیم و اینها دیگر نیاز به منابع مالی ندارد بلکه نیاز به تفکر روزآمد و درست دارد.

ظاهرا تعداد کمیسیون‌های اتاق تهران درحال افزایش است. این درحالی است که قرار بر این بود تعداد کمیسیون‌ها کم شود. اما اکنون قرار است یک کمیسیون حذف شود و به ازای آن سه کمیسیون اضافه شود این صحت دارد؟

هنوز در این مورد تصمیم‌گیری نشده است البته پیشنهاد آن را ما دریافت کرده‌ایم اما تصمیم‌گیری کمیسیون‌ها در هیات نمایندگان انجام می‌شود لذا اکنون درمرحله اظهارنظر و رایزنی است و در جلسه بعدی هیات نمایندگان من فکر می‌کنم هیات‌رییسه اتاق پیشنهادها را برای کمیسیون‌ها می‌آورد.

شما به این پایبند هستید که تعداد کمیسیون‌ها باید کم شود؟

من معتقدم در اتاق ایران باید کمیسیون‌ها کمتر شود زیرا اتاق تهران تعداد زیادی کمیسیون ندارد و فقط 8 کمیسیون دارد. درحالی که این تعداد برای اتاق ایران بسیار زیاد است. آنچه که در کمیسیون‌ها باید اتفاق بیفتد این است که موضوعات کمیسیون‌ها باید تغییر کند و به سمت موضوعات اصلی محیط کسب‌وکار بیاید یعنی از کمیسیون‌های صنفی تبدیل شوند به کمیسیون‌های کسب‌وکاری. درحوزه مالیات‌ها و درحوزه کار و تامین اجتماعی و درحوزه تامین مالی و درحوزه فساد اداری و همه آنچه معضل اصلی محیط کسب‌وکار هستند باید کمیسیون داشته باشیم. عموم مسایل کسب‌وکار در صنعت و معدن و کشاورزی همه یکی است و همه مشکلات مالیات یا تامین اجتماعی یا قانون کار و غیره را دارند لذا وقتی که به فرایندهای روزمره اینها نگاه شود مشخص می‌شود همه اینها از یک جنس است و اتفاقی که در اتاق افتاد، این بود که این موضوع باعث موازی‌کاری می‌شد و هربار یکی از کمیسیون‌ها درمورد این موضوعات جلسه داشتند و هیچ‌کسی از دیگری خبر نداشت اتفاقی که در اتاق افتاد این است که باید در ارتباط با موضوعات معطوف به محیط کسب‌وکار صحبت شود. سی‌وچند سال کمیسیون‌ها به این شکل عمل کرده‌اند و تغییر دادن آن به این سادگی نیست. من پیشنهاد خودم را داده‌ام چون در این سال‌ها در ارتباط با کمیسیون‌ها بسیار تحقیق کرده‌ام و در آنها بوده‌ام و به این نتیجه رسیدم که باید کمیسیون‌ها را به این شکل سامان دهیم تا مشکلات اعضا را حل کنیم. حوزه‌های کسب‌وکار را باید ببریم به سمت تشکل‌ها یعنی در حوزه صنایع به جای کمیسیون صنایع ما کنفدراسیون صنایع داشته باشیم و به جای معدن کنفدراسیون معدن داشته باشیم تا اینها تشکل‌های پایین‌دستی‌شان را جمع کنند در داخل خودشان و به‌صورت حرفه‌یی به موضوعاتشان بپردازند. در واقع در این حالت یک تقسیم کاری بین کمیسیون‌ها و تشکل‌ها اگر بتوانیم داشته باشیم، موازی‌کاری را حذف کرده‌ایم و اتاق را به جای اصلی خودش بازگردانده‌ایم. اتاق موضوعات عمومی محیط کسب‌وکار را دنبال کند و موضوعات تخصصی به دست کمیسیون‌های تخصصی بخش خصوصی سپرده شود. این 40هزارنفری که عضو اتاق هستند و قرار باشد، افزایش یابد تا 20برابر امکان افزایش دارد. این افراد که صاحبان کارت بازرگانی هستند تصور این را دارند که این کارت فقط در ایران قابل استفاده است و در هیچ کجای دنیا اعتبار لازم را ندارند. شاید خیلی از کسانی که وارد اتاق نشدند.

شما به داشتن کارت بازرگانی اعتقاد دارید یا بهتر است یک عضویت ساده باشد؟

ما از این 40هزارنفر چیزی حدود 3هزارنفر داریم که فقط عضو اتاق هستند و کارت بازرگانی ندارند. کارت بازرگانی را کسی می‌گیرد که بخواهد کار صادرات و واردات انجام دهد. آن مدلی که ما دنبالش هستیم حذف کارت بازرگانی است زیرا کارت بازرگانی یک شیوه رایج در کشورهای دیگر و توسعه‌یافته نیست و یکی از مجوزهای زاید برای فعالیت‌های بازرگانی است. کارت را ما باید حذف کنیم اما در مقابلش اکنون یکی از مدل‌‌های موفق و جا افتاده در دنیا این است که هرفعال بخش خصوصی و هر شخص حقوقی موقعی که تاسیس می‌شود باید بیاید در اتاق خودش را ثبت کند یعنی عضو اتاق شود و حق عضویت به اتاق بدهد به این شیوه هم چتر اتاق بر بخش خصوصی گسترش می‌یابد هم بخش خصوصی فشار مالی کمتری را تحمل می‌کند زیرا با یک حق عضویت حداکثر 200 یا 300هزارتومانی که اعضا در سال بدهند اتاق خود را اداره می‌کند و دیگر نیازی به منابع یک‌درهزارو 30 در 10هزار نیست و کارت بازرگانی باید حذف شود امیدواریم این همراهی باشد و عضویت در اتاق فراگیر شود.

مشاهده صفحات روزنامه