چین نمیتواند با بیتکوین کنار بیاید
چین سابقه تاریخی برای مقاومت در برابر پولی که آزادی و مالکیت فردی دارایی را امکانپذیر میکند، دارد. طبقه حاکم چین در طول تاریخ نشان داده همواره اشتهای سیریناپذیری در پیش بردن خط فکریاش دارد و تحریم بیتکوین آخرین فصل از این داستان غمانگیز و مخرب است. کشور چین با منابع طبیعی فراوان، جمعیت انبوه و دسترسی ۹ هزار مایلی از طریق خط ساحلی از پتانسیل بالایی برخوردار است. با توجه به تاریخ، مدتها قبل از انگلیس و اسپانیا، چین ناوگان کاملی از کشتیها برای پیمایش نقاط دور افتاده زمین ساخته بود. در آن زمان نخبگان حاکم (برنامهریزان مرکزی) که از حسادت، کینه و ترس در برابر طبقه بازرگان تحریک شده بودند، دستور به آتش کشیدن این ناوگان را صادر کردند. اگر این تصمیم گرفته نمیشد جایگاه چین و امریکا میتوانست متفاوت باشد. این اتفاق در نهایت باعث سردرگمی مردم چین شد. مردم چین توانایی خود را برای کشف دنیای خارج از دست داد و چین بین سایر کشورها منزوی و آسیبپذیر شد. بعدتر هم کشاورزان ثروتمند، صاحبان املاک، ضد انقلابیون، راستگرایان و بدعتگذاران از هر نوعی به دست گاردهای سرخ یا همان کادر حامیان متعصب مائو در سراسر چین تحت برنامهای به نام «پنج دسته سیاه» پاکسازی شدند. ظهور اینترنت هم با محور قرار گرفتن برنامهریزان مرکزی همراه بود. همانند دیوار بزرگ چین که قرار بود از این کشور در مقابل هرگونه نفوذ بالقوه فاسد خارجی محافظت کند و جمعیت این کشور را اسیر و مطیع نگه دارد، برای اینترنت هم فایروال دیجیتالی طراحی شد تا گفتارهای ناخواسته سانسور شود. از تصمیمات بعدی میتوان به سیاست تکفرزندی اشاره کرد. به زنان دستور داده شد تا برای مصلحت عمومی بچهدار نشوند، به دلیل همین سیاست تخمین زده میشود تا سال ۲۰۵۰ جمعیت چین به نصف کاهش پیدا کند. اما این پایان ماجرا نبود. مرحله بعدی چاپ پول برای کاهش مصنوعی ارزش پول بود تا از این طریق تولید در چین ارزان شود و مردم به عنوان کارگر و برای تقویت فعالیت اقتصادی شروع به کار ارزانقیمت کنند.
پولهای نقد اضافی نیز با تخصیص اشتباه بودجه به پروژههایی مانند املاک سرازیر میشد تا خانهها، آپارتمانها و ساختمانهایی ساخته شود. ساخت و سازهایی که کسی برای استفاده و زندگی در آنها وجود ندارد. جمعیت رو به کاهش چین، ترکیدن حباب املاک و نحوه قرنطینه کووید-۱۹، همگی از سیاستهای برنامهریزان مرکزی دولت چین ناشی میشود و نشان میدهد چین خود را در لبه پرتگاهی به نام بحران مالی فلجکننده میبیند. بنابراین چاپخانههای پول باید بیشتر از گذشته کار کنند و هرچه از بهرهوری مردم باقی مانده را هم با باد کردن حبابها در اقتصاد به فاجعهای ویرانگر تبدیل کند. ممنوعیت بیتکوین، محدودیت اینترنت یا تمام فجایعی که در مورد آنها صحبت شد نتیجه تمرکزگرایی است. هرچند که برنامهریزان مرکزی این موضوع را رد میکنند و در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد (WEF) نخستوزیر لی کچیانگ اعلام کرد: «ما برای دستیابی به هدف رشد اقتصادی بالا به محرکهای شدید یا چاپ پول متوسل نخواهیم شد.» این سخنان به چهار دلیل پوچ و بیمعنی به نظر میرسد؛ چاپ پول در سیستم فیات انتخاب نیست، اجبار است: در ۲۰ سال گذشته عرضه پول چین بهطور متوسط حدود ۱۴ درصد در سال افزایش یافته، بنابراین در هر پنج سال عرضه پول دو برابر شده است. این نحوه عملکرد سیستم فیات مبتنیبر بدهی است. پول در این سیستم از روش صدور بدهی به اقتصاد وارد میشود و پرداخت سود این بدهی تنها از طریق چاپ بیشتر پول و ایجاد بدهی بیشتر امکانپذیر است؛ توقف چاپگرهای پول باعث انقلاب میشود: چاپ پول برای یک ساختار قدرت متمرکز با هدف انحراف ذهن مردم از مشکلات اقتصادی و جلوگیری از ناآرامیهای اجتماعی ارجحیت دارد. بحران نقدینگی اخیر در حال حاضر منجر به فرار از بازپرداخت بدهیهای اشخاص و سازمانها و همچنین تظاهرات شده است، موضوعاتی که در چین کمتر دیده میشود. اما دلیل کمتر دیده شدن نبود صورت مساله نیست بلکه واکنش به موقع تانکهای نظامی دلیل نبود اعتراضات است. یکی از اتفاقات بد برای برنامهریزان مرکزی، تعداد بیسابقه خودداری خریداران مسکن از بازپرداخت وامشان است. این مشکل در سال گذشته با شرکت اورگراند فعال در حوزه املاک و مستغلات شروع شد. زمانی که بدهی ۳۰۰ میلیارد دلاری خود را نپذیرفت. در هنگام به وقوع پیوستن این مشکلات ناآرامیهای اجتماعی هم فاصلهای تا تبدیل شدن به انقلاب ندارند. البته سران قدرت هم از این موضوع آگاه هستند و به همین دلیل به بانکها دستور دادهاند که توسعهدهندگان بخش املاکی که با مشکل مواجه هستند را نجات دهند، با چاپ پول بیشتر؛ اقتصاد چین به صادرات مبتنی است: چاپ پول مسابقهای در سرازیری است. هر کشوری که زودتر ارزش پول را کاهش دهد دارای مزیت رقابتی میشود. در این مدل کالاهای داخلی در بازار بینالمللی ارزانتر میشوند و چین به خوبی در حال استفاده از این موضوع است بهطوری که همواره در حال کاهش ارزش یوان برای افزایش صادرات است. چین با توجه به سیاست فرزندآوری و پیشبینی نصف شدن جمعیتش تا ۳۰ سال آینده توانایی تغییر شرایط به اقتصاد مبتنی بر مصرفکننده برای تقویت یوان را ندارد، همچنین این تغییر روند به معنی اجازه به مردم برای انتخاب است، موضوعی که برنامهریزان مرکزی علاقهای به آن ندارند؛ آنها قبلتر بیتکوین را ممنوع کرده بودند: چین یکی از معدود کشورهایی است که ممنوعیت کامل بیتکوین را حفظ کرده و برخی از قویترین کنترلهای ارزی را برای جلوگیری از فرار سرمایه پیاده کرده است. به جای بیتکوین برنامهریزان مرکزی روی CBDC این کشور متمرکز شدهاند. توکن دیجیتالی که باعث میشود کنترل حکومت به جمعیت تقریبا نامحدود شود.
بنابراین، برنامهریزان مرکزی، مانند همیشه مشغول بستن تمام راههای ممکن برای فرار هستند. بیتکوین، به عنوان ابزار نهایی برای تعیین سرنوشت، از نظر این سیستم قابل تحمل نیست. دقیقا مانند دیوار بزرگ، فایروال دیجیتال یا آتش زدن ناوگان کشتی، برنامهریزان مرکزی باید قربانیان خود را منزوی کرده و آنها را از هرگونه امیدی برای نجات قطع کنند. برنامه، سرکوب از طریق تورم است. زیرا هنگامی که همهچیز اشتباه میشود، فقط مقداری دیگر چاپ کنید.
