چین و فراز و فرود رشد اقتصادی
سیدمحمود حسینی
تولید ناخالص داخلی (GDP) هر کشوری کل ارزش پولی یا بازاری همه کالاها و خدمات نهایی تولید شده در مرزهای یک کشور، در یک دوره زمانی خاص را نشان میدهد. این شاخص به عنوان معیاری گسترده از کل تولید داخلی وهمچنین به عنوان یک کارت امتیازی جامع از سلامت اقتصادی یک کشور خاص عمل میکند. از آنجایی که تولید ناخالص داخلی نشانه مستقیمی از سلامت و رشد اقتصاد است، کسب و کارها میتوانند از تولید ناخالص داخلی به عنوان راهنمای استراتژی تجاری خود استفاده کنند. اگر نرخ رشد کند شود، ممکن است یک سیاست پولی انبساطی را برای تقویت اقتصاد اجرا کنند. اگر نرخ رشد قوی باشد، ممکن است از سیاست پولی برای کاهش سرعت کارها استفاده کنند تا از تورم جلوگیری کنند.
امریکا و چین دو کشوری هستند که جایگاه اول و دوم را از لحاظ بزرگی اقتصاد به خود اختصاص دادهاند. از لحاظ تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی امریکا بالاتر از چین است اما در شاخص قدرت خرید تولید ناخالص داخلی (PPP) چین در رتبه اول قرار دارد.
طبق تخمین بانک جهانی در سال 1960 تولید ناخالص داخلی چین حدود 11% تولید ناخالص داخلی امریکا بود. اما چین با سرمایهگذاریهای انجام داده و رشد سریع خود توانست در سال 2019 به 67% GDP برسد. بهرغم این رقابت بین این دو کشور، مجموع تولید ناخالص داخلی این دو کشور بالغ بر 42 درصد GDP کل دنیاست. با توجه به همین پاراگراف بالا بسیاری از موارد در مناسبات بینالمللی به ویژه بین این دو کشور به خوبی روشن میشود. از جنگ تجاری بین امریکا و چین در دوره ترامپ، همچنین شکلگیری رقابت جدید بین آنها در دوره بایدن یا نحوه عملکرد چین در مسائل دیگری مانند موضوع جنگ اوکراین یا پرونده هستهای ایران را میتوان ذکر کرد. البته ناگفته نماند در این خصوص سطح مبادلات این دو ابراقتصاد و سایر شاخصها نیز باید به خوبی تحلیل شود.
دیروز، دوشنبه، هجدهم آوریل، شاخصهای مروبط به بخش تولید ناخالص داخلی و همچنین تولیدات صنعتی مربوط به حوزه یوان منتشر شد. 8/4% میزان رشد تولید ناخالص داخلی چین بود که نیم درصد کمتر از پیشبینیها بود. هرچند شاید این رقم در مقایسه با دوران شکوفایی چین رقم کمی به نظر برسد اما اگر نگاهی به نمودار تغییرات GDP چین داشته باشیم، شاید بتوان گفت که دولمتردان چینی در حال برنامهریزی برای خیز دوباره باشند.
همانطور که از نمودار فوق مشخص است، چین از اواخر 2018 تا اوایل 2020 رشد ثابت حدود 6% داشته است. اما این رشد ثابت در سه ماهه اول سال 2020 به منفی 8/6% کاهش مییابد. بعد از یک سال تلاش، در سه ماهه اول سال 2021 چین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی خود را به به بالای 18% میرساند. اما بعد از آن دوباره نرخ رشد GDP چین به نزدیک صفر نزول میکند.
نرخ رشدی که دیروز منتشر شد اولین نرخ رشد بعد از آخرین نزول است. اگر نگاهی به سایر شاخصهای اقتصادی چین داشته باشیم، عملکرد سکانداران و آینده اقتصادی این کشور بیشتر روشن میشود.
از دیگر شاخصهای منتشر شده میزان سرمایهگذاری داراییهای ثابت است که رقم رشد 3/9% را نشان میدهد. سرمایهگذاری داراییهای ثابت چین نشاندهنده پویایی تغییرات در مقدار وجوه سرمایهگذاری شده در داراییهای ثابت شرکتهای غیرکشاورزی چینی در ماه معین نسبت به ماه مشابه سال قبل است.
گرچه این رشدها برای اقتصاد چین بسیار خوب و لازم است اما شاخصهای دیگر نشان میدهند که با چالشهایی نیز روبهرو است. نرخ بیکاری چین از 5/5% به 8/5 درصد افزایش یافته است. همچنین در بخش تولیدات صنایع سنگین و خردهفروشی دچار نزول شدهاند. ارقام منتشر شده به ترتیب 5 درصد و منفی 5/3% بود.
با توجه به سیاست پولی انبساطی دولت چین که شاخصهای هفته پیش نمایانگر آن بودند، هرچند در این زمینه بتواند به رشد بیشتر کمک کند، اما باید دید چگونه آثار تورمی آن را کنترل خواهند کرد.