شما در قبال مردم موظفید

مریم شاهسمندی
روز گذشته مردی را دیدم که کاپشن خود را به کودک کاری بخشید، کودک که نه، نوجوانی بود با یک تی شرت نازک در مقابل بادی که میوزید و گونی روی دوشش را به هوا میبرد، مرد از ماشین پیاده شد، پسر را صدا زد، جیبهای کاپشن را خالی کرد و آن را از تن خودش درآورد و به تن پسرک گونی به دوش کرد. به همین سادگی، مهربانی هر جا که باشد حس خوبی به انسان میدهد، حتی از تنها یک شاهد خسته از فشار کارهای روزانه باشی، انرژی تازهای در درونت میدواند. پسرک خوشحال رفت، مرد با لبخند سوار ماشین شد و رفت، من هم با حالی خوب رفتم. این مهربانی مردم است، ما هر چه باشیم، باز هم مهربانیم، باز هم در لحظههای سخت از گرفتن دست همنوع خود کوتاهی نمیکنیم. از اینکه قرص نانی را با دیگری تقسیم کنیم، ابایی نداریم، اما مساله اینجاست که این روزها اگر مهربانی کمتر شده، چون خیلی از آن مهربانان هم دیگر توانایی بخشش ندارند، چیزی برای بخشیدن ندارند، آنها هم این روزها گرفتار تلخی روزگاری شدهاند که قرار بود چون شکر شود و نشد. هیچ کس مهربانی را وظیفه نمیداند، اما مسوولان وظیفه دارند، در قبال تک تک مردم موظفند، برای اینکه شرایط و امکانات حداقلهای زندگی را برایشان فراهم کنند، رای اینکه رفاه و آسایش را برایشان فراهم کنند، موظفند. اصلا مگر قرار نبود خادم مردم باشند، حالا چه شده که حتی اعتراض بازنشستهها هم میشود حرفهای بیخود، چه شده که مسوولان از الفاظی استفاده میکنند که شأن و شأنیت مردم در آن دیده نمیشود، سگهای قلاده بلند، از کی تا به حال اصطلاح علمی شده که نماینده مجلس به جای عذرخواهی کردن از مردم به خاطر به کار بردن این لفظ آن را اصطلاح علمی میداند و میگوید خطابش به مردم نبوده بلکه به آنهایی بوده که با طرح صیانت مخالفت کردهاند. مگر نه اینکه جمع کثیری از همین مردم مخالفان طرح صیانت هستند؟ چه میشود که نماینده مجلس به خودش اجازه میدهد به مامور قانون سیلی بزند و آن دیگری در مورد معلمان و اعتراض آنها به عدم اجرایی شدن قانون رتبه بندی، حرفهای ناشایست بزند، مردم را خطاب قرار دهند که وضعیت کشور بد نیست این شما هستید که سطح توقعتان را بالا بردهاید. چطور فرزندان شما میتوانند با عنوان آقازاده در ینگه دنیا زندگی لوکس و لاکچری داشته باشند، اما مردم نمیتوانند در مملکت خودشان با عزت زندگی کنند و فقر و نداری نشود یکی از عوامل از هم پاشیده شدن زندگیهایی که سالهای سال دوام آورده بود. اینکه آن مرد لباسش را به نوجوانی زباله گرد بخشید، وظیفهاش نبود، حس نوع دوستی و مهربانیاش بود که او را وادار به این کار کرد، اما اگر شما دستی از آستین خود بیرون نیاورید برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، به وظیفه تان
عمل نکردهاید. یادتان رفته که قرار بود خادم ملت باشید نه حاکم ملت. نمایندگانی که از قیمت اقلام خوراکی در سطح شهر خبر ندارند، نمایندگانی که میخواهند با این دلیل که افزایش حقوق باعث افزایش تورم میشود، کارگران را زیر خط فقر نگه دارند، نمیتوانند خادمین صادقی باشند. اگر شما به کاری که انجام میدهید ایمان دارید و مهمتر از آن اگر علم و آگاهی کامل در زمینه مسوولیتی که به عهده گرفتهاید، دارید، این وظیفه شماست که مانع از افزایش بیرویه تورم در کشور شوید، این وظیفه شماست که به عنوان نمایندگان مردم دولت و وزیران را خطاب قرار دهید و از آنها بخواهید شرایط رفاهی را برای همه مردم فراهم کنند. نه اینکه به جای پشتیبانی از حقوق کارگران کسری بودجه دولت را از جیب مردم و کارگر تامین کنید.
