در یک بررسی اجمالی از تعاونیها، شاهد آن هستیم که این بخش به مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای درحال توسعه تداوم بخشیده و به این ترتیب بهبود شرایط کار و زندگی برای میلیونها نفر ایجاد شده است و همزمان به ایجاد زیرساختهای ضروری و ارایه خدمات قابل دسترسی در زمینههایی که دولت و بنگاههای اقتصادی در بخش خصوصی قادر به تاسیس آنها نبوده، پرداخته است.
شرکتهای تعاونی درحال حاضر در کلیه کشورهای پنج قاره جهان فعالیت میکنند و توانستهاند با عملکرد مثبت در زمینههای اقتصادی و توزیع ثروت و جلوگیری از انباشت آن، به توسعه پایدار جوامع کمک کنند. درحال حاضر نرخ بیکاری زنان در کشور ما زیاد است، به همین دلیل ضروری است که قدمهای مهمی درجهت رفع بیکاری زنان برداشته شود. باتوجه به اینکه تعاونیها حاصل تجمیع سرمایههای اندک هستند، زنان میتوانند باتوجه به دانش و مهارت خود گردهم بیایند و نهتنها خدماتی را به جامعه ارایه دهند، بلکه گام مهمی در رفع بیکاری بردارند. کارآفرینی در شرایط اقتصادی که فرصتهای اشتغال گسترش نمییابد، میتواند در توسعه اشتغال موثر باشد.
بخش تعاون میتواند زنان را وارد صحنه اقتصادی، اجتماعی کرده و راه را برای حضور فعالتر آنان در جامعه باز کند، اما باوجود اهمیت بالای شرکتهای تعاونی میتوان گفت این شرکتها با مسایل و مشکلاتی مواجه هستند که این مشکلات گاهی اوقات باعث عدم شکلگیری این شرکتها و گاهی سبب رکود و غیرفعال شدن آنها شده است. یکی از مشکلاتی که تعاونیهای زنان با آن مواجه هستند، پایین بودن میزان مشارکت زنان در امور تعاونی است؛ این درحالی است که میزان بیکاری در بین همه اقشار جامعه اعم از زنان و مردان در دهههای اخیر افزایش یافته و تعاونیها میتوانند راهحلی برای اشتغالزایی به حساب آیند.
در مورد دلایل عدم تمایل به عضویت و پایین بودن مشارکت در تعاونیها براساس نظریههای مطرح شده، باید گفت یکی از این دلایل ناشناخته ماندن، اینگونه تعاونیها و نقشی که آنها میتوانند در ایجاد اشتغال داشته باشند، است. یکی دیگر از دلایل این امر نگرش نسبت به تواناییهای زنان است. ازسوی دیگر عدم امنیت در محیط جامعه و پایین بودن اعتماد افراد به یکدیگر نیز میتواند از دیگر دلایل این امر باشد. به همین دلایل، این نوع از تعاونیها که در ایجاد اشتغال پایدار میتوانند به جامعه خدمت کنند، باید بیشتر ازسوی دولت مورد حمایت قرار گیرند.