نخستین سوالی که به ذهن میآید این است: چرا قیمت نفت پایین میآید؟ دلیل اصلی آن افزایش عرضه از سوی امریکا است. این کشور از سال ۲۰۰۹ تولید نفت را به ۴میلیون بشکه در روز افزایش داده است. اگرچه بخش اعظم صادرات نفت خام هنوز ممنوع است، اما واردات امریکا کاهش یافته و در نتیجه نسبت عرضه به تقاضا در بازارهای جهانی افزایش یافته است. دیگر تولیدکنندگان نیز تصمیم گرفتهاند تلاشی برای مهار تولید خود و بالا نگهداشتن قیمتها انجام ندهند.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت تولیدکنندگان تحت کنترل تولیدکنندگان منطقه خلیج فارس و در راس آنها عربستان است. آنها ذخایر عظیمی دارند که میتواند اثر این کاهش قیمتها را خنثی کند. آنها همچنین امیدوارند این کاهش قیمت در نهایت باعث تعطیلی تولید پرهزینه خواهد شد و بازار دوباره به حالت عادی بازخواهد گشت.
آیا آنها درست فکر میکنند؟
احتمالا نه. افزایش تولید شیل امریکا مدیون تکنیکهای جدید - فرکینگ و حفاری افقی - است و بر شرکتهای کوچک و پروژههای کوچک استوار است. این شرکتها منعطف هستند، به این معنی که به هرگونه افزایش در قیمت به سرعت پاسخ خواهند داد و همچنین خلاق هستند: سودهای بهرهوری هنگفتی هنوز پیشرو است.
تولیدکنندگان دیگر نظیر نیجریه و ونزوئلا در واقع بهشدت متضرر شدهاند. اما وحدت رویه اوپک تاکنون ادامه داشته است. روسیه در تلاش خود برای جلب حمایت اوپک از کاهش تولید ناکام بوده است و هماکنون برای ثابت نگهداشتن حجم درآمدهای نفتی خود در حال بالا بردن تولید است.
این طور به نظر میرسد. برخی از تاسیسات نفتی پرهزینه در حال تعطیل شدن هستند، اما زمانی که چاهها حفر میشوند معمولا منطقی آن است که استخراج ادامه داشته باشد، حتی به قیمت ضرر. درآوردن پول کم بهتر از درنیاوردن آن است و این در حالی است که انقلاب شیل راه افتاده است. پیشبینی چندان ممکن نیست. اما افت زیر ۴۰دلار باعث افزایش ورشکستگیها و فشار بر اوپک برای توقف تولید خواهد شد. انرژی ارزان همچنین باعث تقاضای بیشتر میشود.
چه کسی از قیمتهای پایین سود میبرد؟
برندگان الزاما از بازندگان بیشتر خواهند بود (دنیایی را تصور کنید که در آن انرژی رایگان بود). مصرفکنندگان پول بیشتری در جیب خود دارند؛ صنعت از هزینههای پایین انرژی منتفع میشود، سود بیشتری تولید میکند و مالیاتهای بیشتری میپردازد و اکنون زمان خوبی است که شرکتهای با ترازنامههای قوی خرید انجام دهند.
و چه کسانی ضرر میکنند؟
از سوی دیگر کاهش چشمگیر قیمت نفت به وضوح خبر مثبتی برای اقتصاد جهان است اما این مساله همچون تمام تغییراتی که در بازار به وجود میآید، برندگان و بازندگانی دارد که در زیر هر کدام به ۴بخش دستهبندی شدهاند. به گزارش اقتصاد ایرانی، واکنش فوری صنعت نفت این است که هزینههای زنجیره تامین خود را کاهش دهد. بنابراین دستمزدها و میزان سود سهام به سرعت کاهش مییابند. شرکتهای مقروض ورشکسته میشوند و تبعات آن گریبان سرمایهگذاران را میگیرد. اما هزینههای پایینتر به صنعت کمک میکند تا خود را وفق داده و بهرهوری را افزایش دهد.
بازندگان
۱- کشورهای صادرکننده نفت و گاز: تاثیرات کاهش قیمت نفت، از طریق ارزش دلار در مقابل ارز مهمترین و عمدهترین کشورهای صادرکنندگان نفت و گاز کمتر میشود اما با این حال، کشورهایی که عمدتا به درآمدهای نفت و گاز وابسته هستند و برای روز مبادای خود اندیشه نکردهاند، با مشکل مواجه خواهند شد و باید در شیوه کار خود تجدیدنظر کرده و اقتصاد خود را تفکیک کنند. پایین بودن قیمت نفت برای یک مدت طولانی، خطر شکست کشورها به همراه عواقب غیرقابل پیشبینی برای آنها را به همراه دارد.
۲- شرکتهای نفت و گازی که درگیر بازپرداخت وام خود هستند: با توجه به کاهش میزان هزینه سرمایهیی که در شرکتهای نفت و گاز صرف شده است، بخش خدمات نفتی با تحولاتی روبهرو میشود.
۳- تولیدکنندگان خودرو برقی: در حالی که روند میانمدت به سوی برقیشدن حملونقل جادهیی باید ادامه پیدا کند، اما سوخت ارزانتر برای رانندگان موجب میشود که احتمالا بهکارگیری وسایل نقلیه برقی در کوتاهمدت کاهش یابد و به همین دلیلی که بیان شد، کاهش قیمت نفت و گاز برای سوختهای جایگزینی چون سوخت زیستی نیز همین تبعات را به همراه دارد.
۴- زغالسنگ: در اروپا و آسیا، قیمت گاز از طریق قراردادهای بلندمدت با نفت شاخصگذاری میشود بنابراین کاهش قیمت نفت به کاهش قیمت گاز منتهی میشود و این ممکن است تاثیرات منفی بر بخش انرژی تجدیدپذیر نگذارد و ممکن است تاثیرات منفی بر این بخش داشته باشد اما جای امیدواری است که تاثیر اصلی یک قدم دورتر از تولید برق با سوخت زغال سنگ است؛ همان طور که در امریکا رخ میدهد. در بحثهای مربوط به چگونگی اصلاح نظام انرژی به بهترین نحو به شیوهیی که کربنزدایی را با دسترسی ایمن و حمایت از رشد اقتصادی متوازن کند، نقش گاز به عنوان یک سوخت پاکتر از زغال سنگ و ارزانتر از سوختهای قابل تجدید، به طرز گستردهیی کلیدی به حساب میآید.
برندگان
۱. کشورهای واردکننده نفت و گاز: کاهش قیمت نفت، باعث تقویت رشد اقتصادی در چین و هند است. این دو کشور نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و موتورهای اصلی اقتصاد جهانی هستند. کاهش قیمت نفت همچنین قوت قلبی برای اقتصادهای ضعیف منطقه یورو است. اکثر تحلیلگران نیز انتظار دارند که اقتصاد امریکا باوجود تاثیرات منفی که کاهش قیمت نفت میتواند بر بخش روبهرشد نفت شیل دارد، باز هم از پایین آمدن قیمت نفت نفع میبرد. مساله کلیدی این است که تا چه زمانی قیمت نفت حدود ۶۰دلار باقی بماند، این رقم میزانی است که حدود نیمی از شیل این کشور سودآور باقی میماند.
۲. مواد شیمیایی، هوانوردی و کشتیرانی: تاثیر کاهش قیمت نفت ممکن است در بسیاری از بخشها احساس شود اما این سه بخش بیش از بخشهای دیگر از تغذیه و سوخت ارزانتر سود میبرند.
۳. شرکتهای نفت و گاز با ترازنامههای قدرتمند: درحالی که بسیاری از رقبای این شرکتها با مشکل مواجه هستند، احتمالاً فرصتهایی برای ادغام و ترکیب وجود دارد.
۴. تعدیلکنندگان انرژی: کاهش قیمت نفت و گاز یک فرصت منحصربهفرد را برای اقتصادهایی بهوجود میآورد که به سوختهای فسیلی یارانه تعلق دهند تا یارانه مربوط به نفت و گاز را کاهش دهند یا آن را حذف کنند. این مساله در کشورهایی که به اصلاح بخش انرژی متعهد هستند، ازجمله اندونزی، مکزیک و تایلند، قبل از کاهش قیمت نفت و گاز صورت گرفته است. بهطور قطع، همیشه این احتمال وجود دارد که قیمتهای نفت و گاز مجدداً افزایش یابد که این مساله فشارهای زیادی را بهوجود میآورد تا چنین اصلاحاتی مجددا از مسیر اصلی خارج شود. تعدیلکنندگان انرژی باید برای چنین احتمالی برنامهریزی کنند و پول ذخیره شده از یارانهها را در بخش اصلاحات اجتماعی و اقتصادی سرمایهگذاری کنند تا به مردمان خود سود برسانند که در این صورت، کاهش قیمت نفت ممکن است به پدید آمدن یک ترکیب انرژی متعادلتر منجر شود.